امروز مقالهی جالبی میخواندم که دربارهی کمک انسانها به طبیعت بود. بخشهایی از این مقاله را انتخاب کردم تا وقتی به مدرسه رفتیم، در کلاس، برای آقا معلم عزیزم و دوستان مهربانم که حسابی دلتنگشان هستم بخوانم. آخر قرار شد در تعطیلات هم به فکر طبیعت و محیطزیستمان و کلاس دوستدار محیطزیستمان باشیم.
در این مقاله نوشته بود طبیعت در تمام فصلها با زیباییهایش پذیرای ماست. ما را در آغوش خود پناه میدهد و به ما اجازه میدهد از زیبایی و آرامشش استفاده کنیم. دریاها، کوهها، جنگلها، رودخانهها، همه و همه، سالیان سال است که انسانها را مهمان زیباییهایشان کردهاند؛ اما در مقابل، تنها خواستهای که از انسانها دارند این است که بعد از اتمام مهمانی، هیچ ردپایی در طبیعت از خود به جای نگذارند.
این به آن معناست که وقتی برای تفریح و لذتبردن به طبیعت میرویم، باید حواسمان را جمع کنیم و بقایای غذاها و زبالهها و چیزهایی را که با خودمان بردهایم، در طبیعت رها نکنیم و در طبیعت آتش روشن نکنیم. زبالههای ما، حتی زبالههای باقیمانده از غذاهایی که خوردهایم و فکر میکنیم طوری نیست اگر در طبیعت رها کنیم و خاکستر آتش و پلاستیکها و دستمالهایی که در طبیعت رها میکنیم، همه و همه باعث برهمخوردن نظام طبیعت میشود. اگر محیطزیست را دوست داریم، باید بعد از تفریح، ردپایی از خود به جای نگذاریم.
برهمخوردن اکوسیستم طبیعت بهیکباره اتفاق نمیافتد؛ اما با گذر زمان متوجه میشویم که جنگلها خشک میشوند و پوشش گیاهی و جانوری خود را از دست میدهند. حیوانات دریایی کمتر از حد معمول میشوند و هر جا ردپایی از انسانها وجود دارد، دچار نابودی میشود. بنابراین باید در سال جدید، به خودمان و به محیطزیستمان قول بدهیم که در مقابل بخشندگیاش شکرگزار باشیم و بیش از پیش مراقبش باشیم.