اگر در آزمون شرکت نمیکردم گویی به هدفم نرسیدهام
از چه زمانی به کانون آمدی و در چند آزمون برنامهای کانون شرکت کردی؟
از سوم دبیرستان در 47 آزمون شرکت کردم و سال چهارم هیچ غیبتی نداشتم.
دلیل پیوستگی به آزمونها چه بود؟
با توجه به اینکه میدیدم بیشتر رتبههای برتر کنکور از کانونیها هستند، هدفم این بود که در کانون رتبههای خوبی کسب کنم. هدفم نتیجهی خوب بعد از دو هفته مطالعه بود و طبیعی است که بعد از دو هفته تلاش منتظر روز آزمون بودم که در آن شرکت کنم و نتیجهام را ببینم. اگر در آزمون شرکت نمیکردم گویی به هدفم نرسیدهام. با شرکت در آزمونها متوجه میشدم که برنامهام برای دو هفته چهقدر درست بوده است.
ویژگیهای مهم برنامهی راهبردی از نظر شما چیست؟
پیشرفت تدریجی و معقول بودن برنامه ویژگی مهم آن بود. به طور مثال در تابستان سال چهارم دبیرستان درسهای انتخابی داشتیم تا هر کس بنا به شرایط خودش با برنامه جلو برود. اگر این انتخاب وجود نداشت دانشآموز مجبور بود برای درسهایی که نیاز به کار زیاد نداشت هم وقت بگذارد و تکرارهای بیهوده او را خسته کند.
شما با امیررضا براتی، رتبهی 1 تجربی کشور همکلاس بودی. بیشتر رقابت داشتید یا رفاقت؟
من و امیررضا از اول دبیرستان همکلاسی هستیم. ما هم رفیق بودیم و هم رقیب.
علت اینکه امسال در قوچان شاهد چنین نتایج خوبی هستیم چیست؟
دوستی من و امیررضا خیلی برایمان مفید بود. علاوه بر رقابتی که با هم داشتیم و سعی میکردیم شانه به شانهی هم پیش برویم دوستی خوبی بینمان بود. مثلاً نکاتی را که هر کدام از ما مشکل داشت به یکدیگر میگفتیم و گوشزد میکردیم. گاهی این نکتهها در آزمونهای کانون هم به کمک ما میآمد و تأثیر زیادی در نتایج ما داشت.
از چه ترازی شروع کردی و به چه ترازی رسیدی؟
تابستان سال سوم در اولین آزمون ترازم 7200 شد. سال سوم میانگین ترازم 7400 بود. میانگین ترازم در سال چهارم 7700 شد.
رتبهات در کنکور از رتبههایت در آزمونهای کانون بهتر شد. دلیل آن را چه میدانی؟
اوایل سال چون نتوانسته بودم برنامهریزی مخصوص خودم را پیدا کنم نوسان زیادی داشتم. از بهمنماه به بعد روش جدیدی را اجرا کردم و نتیجه گرفتم و از آن پس نتایجم ثابت شد و رو به پیشرفت بودم تا اینکه در کنکور بهترین نتیجهام را گرفتم.
در بهمنماه چه روشی را کشف کردی؟
در آزمون آخر بهمن نمرهام در زیست کم شد. پدر و مادرم هر دو فرهنگی هستند و معمولاً بعد از آزمونها با پدر و مادرم در مورد نمرات و نتیجهی آزمون خیلی صحبت میکردم. بعد از این آزمون پدرم پیشنهاد داد که از آن به بعد هر شب 50 سؤال از زیست برایم انتخاب کند و خودش از من امتحان بگیرد. این کار بعد از دو هفته نتیجهی خیلی خوبی به همراه داشت.
در مورد درسها به فراشناخت رسیده بودی و میدانستی که هر درس را چگونه باید بخوانی؟
درس ریاضی و فیزیک نقطهی قوت من بود؛ دلیل آن هم این بود که از ابتدای سال برای این دو درس روشهای خوبی داشتم ولی برای زیست و شیمی از نیمسال دوم روشهای جدیدتری را انتخاب کردم و با شرکت منظم در آزمونها روشهایم را امتحان میکردم که کدام یک درست است تا آن را ادامه دهم. در درسهای عمومی روش مطالعهام را در ادبیات تغییر دادم. ابتدای سال فقط به متن کتاب اکتفا میکردم. جلسات برترها را بعد از هر آزمون دنبال میکردم و متوجه شدم روش درستی ندارم و مطالعهام را به صورت موضوعی کردم و تا آخر سال آن را ادامه دادم و نتیجهی خوبی هم گرفتم.
چهقدر به هوش و استعداد ذاتی و چهقدر به تلاش خود امتیاز میدهی؟
من سختکوشی و استعداد را با هم داشتم اما در مقولهی فراشناخت مشکل داشتم. برایم سخت بود که مثلاً به خودم بگویم سؤال را بلد هستم اما چون وقتگیر است به آن پاسخ ندهم. در یک ماه آخر خیلی تلاش کردم که این ضعف را برطرف کنم. به نظرم سختکوشی، استعداد و فراشناخت باید در کنار هم باشند.
یک جمله در مورد خودت بگو.
خیلی سختکوش هستم و هیچ وقت ناامید نمیشوم.