پریا ولیزاده ایلخچی، رتبهی 4 تجربی منطقهی 1 و رتبهی 10 کشور از تبریز:
کانون انگیزهی من برای درس خواندن بود
از چه زمانی به کانون آمدی و در چند آزمون برنامهای کانون شرکت کردی؟
از سوم راهنمایی در 84 آزمون برنامهای کانون شرکت کردم. در سال آخر هم در تمام آزمونها حضور داشتم.
دلیل این حضور پیوسته چه بود؟
کانون انگیزهی من برای درس خواندن بود و باعث فضای رقابتی بین من و دوستانم میشد. همیشه دوست داشتم بدانم دو هفته تلاش و درس خواندن چه نتیجهای در آزمون خواهد داشت. من کلاً با برنامهی راهبردی درس میخواندم و دلیلی برای غیبت کردن نداشتم.
مهمترین ویژگی برنامهی راهبردی به نظر شما چیست؟
ایستگاههای جبرانی برنامهی راهبردی به نظر من مهمترین ویژگی آن بود و مرورهای مناسبی در برنامه وجود داشت که از فراموشی مطالب پیشگیری میکرد.
اگر برای یک آزمون نمیتوانستی که همهی مباحث را بخوانی به این فکر نمیکردی که غیبت کنی؟
سعی میکردم حتی اگر به مباحث نمیرسیدم حتماً در آزمونها شرکت کنم. غیبت کردن راهحل نیست و شاید فقط باعث میشد رتبهی بدی کسب نکنم و به طور موقت آرامش داشته باشم. مشکل اصلی این بود که من دو هفته خوب درس نخواندهام و غیبت کردن این مشکل را حل نمیکرد.
اگر برنامهی راهبردی با برنامهی مدرسه یا برنامهی خودت هماهنگ نبود چهکار میکردی؟
اولویت من برنامهی راهبردی بود اما سعی میکردم در کنار آن درسهای مدرسه را هم مطالعه کنم تا درسهای معلم را هم متوجه شوم و وقتم تلف نشود.
از چه ترازی شروع کردی و به چه ترازی رسیدی؟
سوم راهنمایی میانگین ترازم حدود 7000 بود. سال آخر میانگین ترازم به 8160 رسید و مهمترین عامل این پیشرفت، نظم در برنامهریزی بود. من همیشه دفتر برنامهریزی داشتم و در سال آخر، روزهایی که به مدرسه میرفتم حدود 6 ساعت و روزهای تعطیل حدود 13 ساعت درس میخواندم.
از نظر شما برنامهی راهبردی کانون چه ویژگیهای مهمی دارد؟
ایستگاههای جبرانی ویژگی بسیار خوبی برای مرور مطالب است. وقتی مطلبی را برای بار اول میخوانیم زود فراموش میکنیم و این فرصتها به ما امکان یادآوری میدهد و از فراموشی جلوگیری میکند. نکتهی دیگری که در مورد برنامهی راهبردی باید بگویم بودجهبندی مباحث است. گاهی در یک آزمون بودجهبندی یک درس زیاد میشد اما برای کاهش حجم برنامه، بودجهبندی درسهای دیگر سبکتر بود.
برنامهی راهبردی را چه زمانی بررسی میکردی؟
یک بار قبل از اولین آزمون کل برنامه را بررسی کردم و بعد از هر آزمون هم به طور دقیق برای آزمون بعدی آن را بررسی میکردم.
هوش و استعداد چه سهمی در موفقیت شما داشته است؟ نقش خانواده و ویژگیهای اکتسابی را چگونه میدانی؟
زحمت و تلاش و برنامهریزی را مقدم بر هوش و استعداد میدانم. خانواده و محیط هم در کنار اینها تأثیر ویژهی خود را داشتند.
پدر و مادرت در چه زمینههای آموزشی به شما کمک میکردند؟
از کودکی دوست داشتم مستقل باشم. پدر و مادرم هم در این زمینه به من کمک کردند. بیشتر به من انگیزه و روحیه میدادند تا بخواهند بر امور من نظارت مستقیم داشته باشند.
چه ویژگی خاصی داری؟
تلاش و پشتکار را ویژگی برجستهی خودم میدانم. اوایل تابستان سال کنکور خیلی استرس داشتم و از کنکور برای خودم غول ساخته بودم. بهتدریج از اول مهرماه بر این احساس غلبه کردم.
چه عاملی باعث شد نسبت به کنکور چنین تصوری داشته باشی؟
من سالهای دوم و سوم دبیرستان رتبههایم خوب بود ولی به دلیل نداشتن نظم در برنامهریزی نوسان زیادی داشتم. مثلاً یک بار رتبهی 1 میشدم و دفعهی بعد رتبهام 70 میشد. این باعث میشد اعتمادبهنفسم کم شود. در تابستان که برنامهریزی را شروع کردم بهتدریج پیشرفت کردم. سه ماه طول کشید که به این باور برسم که میتوانم موفق شوم.
روز کنکور هم نگران بودی؟
تا درس شیمی هیجانم را بهخوبی کنترل کردم اما وقتی به سؤالات شیمی رسیدم سخت طرح شده بود و کمی استرس گرفتم و بعد از جلسهی کنکور فکر میکردم خیلی خراب کردهام.