آزمونها در این موارد به من بازخورد واقعبینانه میداد
از چه زمانی به کانون آمدی و در چند آزمون برنامهای کانون شرکت کردی؟
از دوم دبیرستان به کانون آمدم و در 64 آزمون برنامهای کانون بدون غیبت شرکت کردم.
چه عاملی باعث میشد در تمام آزمونها شرکت کنی و غیبت نداشته باشی؟
برای هر درس و هر مبحث روشهای خاصی داشتم. برای اینکه بدانم این روشها چهقدر مؤثر است در آزمونها شرکت میکردم و شیوهی درس خواندنم را با آزمونها پیدا کردم. از طرف دیگر شیوهی تستزنی و آزمون دادن را یاد میگرفتم و آزمونها در این موارد به من بازخورد میداد و جامعهی آماری بالای آزمونها باعث میشد بازخورد واقعبینانهای داشته باشم.
برنامهی راهبردی چه ویژگیهای خاصی داشت؟
هم اول سال و هم در طول سال برنامهی راهبردی را دقیق بررسی میکردم. ویژگیهای مثبت زیادی دارد. در تابستان کمی از برنامهی راهبردی جلوتر بودم اما در طول سال سعی کردم با برنامه پیشروی داشته باشم.
از چه ترازی شروع کردی و چهقدر پیشرفت داشتی؟
دوم دبیرستان از تراز 7200 شروع کردم و در آخرین آزمون سال چهارم 8200 شدم.
دلیل این پیشرفت را چه میدانی؟
سعی میکردم در هر آزمون بهتر عمل کنم. روشهای جدیدی را امتحان میکردم تا به روش مناسب خودم برسم. یادگیریهای ناقصم را هم به مرور زمان برطرف میکردم. همهی اینها باعث شد بهتدریج پیشرفت کنم.
برای مطالعهی چه درسهایی فراشناخت داشتی و روش مطالعهات را پیدا کردی؟
من برای همهی درسها روشهای خوبی پیدا کردم اما در دو درس ریاضی و فیزیک روش خاص و برجستهای پیدا کردم. برای این دو درس اشتباهاتم در آزمونهای کانون و تستهایی که در خانه کار میکردم مینوشتم. روشی برای هر مبحث داشتم که دیگر آن اشتباه را تکرار نکنم. من هیچ وقت بیدقتیهایم را کنار نمیگذاشتم و آنها را هم جزء یادگیریهای ناقص میدانستم و ریشهیابی میکردم. بیدقتی از نظر من فقط بیدقتی نبود.
از چه زمانی فهمیدی که بیدقتیها هم باید ریشهیابی شوند و فقط یک اشتباه ساده نیستند؟
رتبههایم در کانون بین 70 و 80 بود. اوایل برای تحلیل آزمونها وقت کمی در نظر میگرفتم. وقتی با آقای محمدصادق جعفرپور، رتبهی 10 تجربی منطقهی 1 در سال گذشته، آشنا شدم و پشتیبان ویژهام شد روی تحلیل آزمون تأکید زیادی داشت و در این زمینه به من کمک کرد. در آزمونهای تابستان به طور جدی آزمونها را تحلیل میکردم و متوجه شدم بیدقتیهایم دلیلی غیر از بیدقتی دارد. از اوایل سال چهارم تصمیم گرفتم بیدقتیهایم را ریشهیابی کنم و برای هر درس برگهای داشتم که بیدقتیهایم را در آن مینوشتم و روشهایی را برای برطرف کردن آنها نوشتم. از آن پس تا آخر سال رتبههایم بین 10 تا 20 شد.
موفقیت خود را چهقدر حاصل تلاش و چهقدر حاصل هوش و استعداد ذاتی میدانی؟
ما هم IQ داریم و هم EQ. به نظرم تأثیر هوش هیجانی خیلی بیشتر است. هوش هیجانی قابل ارتقاست و با تلاش و کوشش و پشتکار بهبود مییابد. به نظرم من این دو نوع هوش تأثیر متقابلی بر هم دارند. من موافق نیستم که این دو را از هم جدا کنیم.
در پایان چه صحبتی داری؟
به دانشآموزان توصیه میکنم وارد حاشیههای کنکور نشوند و بر درس خواندن متمرکز باشند. من سال سوم دبیرستان زیاد فیلم میدیدم و موسیقی گوش میکردم و به همین دلیل رتبههایم به حدود 200 رسید. تصمیم گرفتم آنها را کم کنم.