مشکلات را به گردن عوامل بیرونی نینداختم
از چه سالی به کانون آمدی؟
از سوم دبیرستان به کانون آمدم و در 49 آزمون برنامهای بدون غیبت شرکت کردم.
دلیل اینکه دانشآموزان تربت حیدریه در سالهای اخیر نتایج درخشانی کسب کردهاند چیست؟
به نظرم از سالهای قبل شرایط این موفقیتها در تربت حیدریه وجود داشت؛ اما برخی مسائل مانع آن شده بود. یکی از این عوامل عدم خودباوری در بین دانشآموزان تربت حیدریه بود. وقتی آقای روانبخش در سال 95 رتبهی برتر شد این خودباوری بین بقیه هم تقویت شد.
شما دو رتبهی کشوری داری و نشان میدهد به درسهای عمومی هم خیلی توجه داشتی.
من از دوران راهنمایی قصد داشتم برنامهنویسی یاد بگیرم و برای این کار نیاز داشتم از کتابهایی که در زمینهی زبانهای برنامهنویسی وجود داشت و اغلب به زبان انگلیسی بود استفاده کنم. از همان زمان توجه زیادی به یادگیری زبان انگلیسی داشتم. بعد از مدتی تصمیم گرفتم برای موارد دیگر هم از منابعی استفاده کنم که به زبان انگلیسی است و در اینترنت قبل از اینکه مقالات را به زبان فارسی جستوجو کنم متن انگلیسی آن را میخواندم.
زبان را به صورت خودآموز یاد گرفتی یا به کلاس رفتی؟
خودم یاد گرفتم و به هیچ کلاسی برای یادگیری زبان نرفتم.
این خودآموزی را چگونه یاد گرفتی؟
وقتی متنها را میخواندم سعی میکردم معنی لغات را پیدا کنم و بعد از مدتی به سراغ گرامر رفتم. وقتی کلمات را در حد مقدماتی یاد گرفتم تصمیم گرفتم سطح مقالاتی که میخواندم بالاتر باشد تا با لغات سختتر هم آشنا شوم.
چه عاملی باعث شد در هیچ آزمونی غیبت نداشته باشی؟
من علاوه بر داشتن انگیزهی درونی به یک انگیزهی بیرونی هم نیاز داشتم. آزمونها برایم انگیزهی بیرونی محسوب میشد. از طرفی هر غیبت مانند نقطهی خالی در ارزیابی بلندمدتی بود که میخواستم از خودم داشته باشم و باعث توهم یادگیری یا عدم یادگیری میشد.
از نظر شما برنامهی راهبردی چه ویژگیهایی دارد؟
یک برنامهی کلی و مرحله به مرحله بود و این ویژگی را داشت که بتوانم آن را برای خودم تغییر دهم و شخصیسازی کنم. یک برنامهی کلی اما انعطافپذیر بود. مثلاً در تابستان که بخش نگاه به آینده را انتخاب میکردم در طول سال تحصیلی وقت آزاد داشتم سعی میکردم در آن دو هفتهای که برای آزمون میخواندم از برنامهی راهبردی جلوتر باشم و ضعفهایم را پوشش دهم و مرور بیشتری داشته باشم.
برنامهی راهبردی را چگونه با مدرسه هماهنگ میکردی؟
معمولاً برنامهی مدرسه با کانون هماهنگ بود و اگر گاهی عقب بود چون خودم از برنامهی راهبردی جلوتر بودم مشکلی پیش نمیآمد.
اینکه در تابستان پیشخوانی داشتی آیا به کلاس رفتی یا خودت درسها را خواندی؟
تابستان سوم دبیرستان خودم میخواندم اما تابستان سال چهارم مدرسه زودتر شروع شد و به مدرسه میرفتم.
از چه ترازی شروع کردی و چهقدر پیشرفت داشتی؟
در اولین آزمون تابستان سوم دبیرستان 7300 شدم و آخر سال سوم به بالای 8000 رسیدم. در سال چهارم آن را حفظ کردم.
اینکه توانستی پیشرفت خود را حفظ کنی و به ثبات برسی چه دلیلی داشت؟
سعی کردم ویژگیهای خودم را بشناسم و با خودم روراست باشم. اگر در درسی ضعیف بودم قبول میکردم که ضعیف هستم و مشکلات را به عوامل دیگر ربط نمیدادم. میدانستم که مشکل از خودم است و باید با آزمون و خطا روش درست را پیدا کنم. برای این کار درس به درس جلو رفتم. اواخر سال سوم بود که ابتدا روشم را برای درس ادبیات پیدا کردم و نمرهام در این درس بهبود پیدا کرد. بعد از آن در زیستشناسی متوجه اشکالاتم شدم. یکی دیگر از درسهایی که ضعیف بودم درس عربی بود. از دوم دبیرستان ترس خاصی از این درس داشتم و اوایل نمرهام 70 بود و اواخر معمولاً آن را 100 درصد جواب میدادم. در این زمینه پشتیبانم هم خیلی کمک کرد. البته از مشاورههای رتبههای برتر سالهای قبل مدرسه هم استفاده کردم.
شما هم به دانشآموزان دیگر کمک خواهید کرد؟
بله؛ حتماً.
در رسیدن به موفقیت هوش و استعداد مهمتر است یا تلاش و پشتکار؟
من نقش هوش را در موفقیت زیاد میدانم اما تا وقتی تلاش نکنیم و پشتکار نداشته باشیم نمیتوانیم به سطح واقعی هوش خود آگاه شویم.
خواهر و برادر هم داری؟
یک برادر کوچکتر دارم که امسال به نهم میرود.
پدر و مادرت چه تأثیری در پیشرفت شما داشتند؟
از آنها مسئولیتپذیری را یاد گرفتم و با اعتمادی به من داشتند اجازه دادند مسیر آیندهام را خودم انتخاب کنم.
خودت را در یک جمله تعریف کن.
با خودم روراست هستم و این روراستی باعث پیشرفتم شد. مشکلات را از خودم میدانستم و مسئولیت مشکلاتم را به عهده گرفتم.