درس میخوانیم و دانش میآموزیم تا به مهارتهای زندگی مجهز شویم؛ مهارتهایی که باید بعدها در «محیط کار» و «روابط» خود با دیگران از آنها استفاده کنیم. حدود نیمقرن گذشته وقتی فردی مدرک کارشناسی میگرفت شغلش را از دولت طلبکار میشد و انتظار داشت مدرکش را روی میز بگذارد و شغل را به دست آورد؛ اما زمانه فرق کرده است. امروزه مدرک، تضمینی برای کار دولتی نیست. ازطرفی در به دست آوردن یک شغل نباید چشم به کار دولتی داشته باشیم، بلکه باید به نیازهای حال و آیندهی جامعه توجه کنیم. از یک سو به مشاغلی که بر پای خویش ایستادهاند و راه خویش را در جامعه باز کردهاند توجه کنیم و از سوی دیگر با رشد و پیشرفت علم و تکنولوژی به مشاغلی که میتوان در آینده از آنها بهره برد فکر کرد؛ مانند استفاده از فضای مجازی، مشاغل وابسته به فناوری اطلاعات و نیز بسیاری از مشاغلی که زیرمجموعهی علوم انسانی به شمار میروند.
برخی از دانشآموزان فقط به چند رشتهی خاص فکر میکنند و میخواهند در راهِ کوبیدهشده و آماده پا بگذارند. چند سال پیش به یکی از دانشآموزان برتر تجربی که موفق به قبولی در رشتهی پزشکی نشده بود پیشنهاد دادم رشتهی تغذیه را انتخاب کند. او هم قبول کرد و اکنون یک متخصص تغذیهی موفق است. همچنین به دانشآموزی پیشنهاد دادم که فیزیوتراپی را ادامه دهد و او هم اکنون یک فیزیوتراپ پرمشغلهی استان است. دانشآموز دختری هم داشتم که رشتهی زبان روسی را به او پیشنهاد کردم. او اکنون شغل بسیار خوب و امکانات مناسبی در نمایندگی سازمان ملل در تهران دارد.
همواره در دانشگاه شاهد دانشجویانی بودهام که تغییر رشته دادهاند و رشتهای از مهندسی را رها کرده و به رشتهی دیگری روی آوردهاند یا به رشتههای علوم انسانی رفتهاند و حتی تربیت بدنی را از نو شروع کردهند. برخی هم پس از فراغت از تحصیل مجدداً برای ادامهی تحصیل در یک رشتهی دیگر در کنکور سراسری شرکت کردهاند.
یک جامعهی متعادل نیاز به مشاغل متفاوت دارد و قرار نیست همه فقط مثلا چند رشتهی خاص را انتخاب کنند. با توجه به دیگر عوامل مؤثر در انتخاب رشته، مشاغل فراوانی را که در جامعه وجود دارند بهخوبی شناسایی کنید و از تواناییها و ویژگیها و علایق خود باخبر شوید و مقهور «جو» و «اقبال عمومی» نشود.