آشنایی با پریچهر کنگازیان: رتبه‌ی برتر نیمه‌بینا در کنکور 96

مقاله‌ی زیر از زبان پریچهر کنگازیان، دانش‌آموز نیمه‌بینا است که در کنکور 96 موفق به کسب رتبه‌ی 406 ریاضی از اصفهان شده است...

آشنایی با پریچهر کنگازیان: رتبه‌ی برتر نیمه‌بینا در کنکور 96

مقاله‌ی زیر از زبان پریچهر کنگازیان، دانش‌آموز نیمه‌بینا است که در کنکور 96 موفق به کسب رتبه‌ی 406 ریاضی از اصفهان شده است...


از همان ابتدا با مشکل بینایی متولد شده ام. در کلاس اول دبستان بدلیل این که درسم ضعیف بود معلم ها اصرار داشتند به مدرسه استثنایی منتقل شوم ولی با اصرار پدر و مادرم در همان مدرسه و در کنار دانش آموزان بینا به تحصیل ادامه دادم و در دوره ی دبیرستان در آزمون ورودی مدرسه ی نمونه دولتی پذیرفته شدم. با وجود این که همیشه در نیمکت ردیف اول می نشستم اما توانایی دیدن تخته را نداشتم و بیش تر از طریق گوش کردن یاد می گرفتم. معلمان دلسوز مدرسه علاوه بر این که با صدای بلندتر تدریس می کردند، مشکلات درسی ام را هم در زنگ های تفریح برطرف می کردند. مدیر مدرسه مان خانم وطنی هم کارنامه های کانون را برایم تحلیل می کرد که این کار به من انگیزه ی زیادی می داد.

با اینکه می دانستم تحصیل در رشته ی ریاضی برای من به مراتب سخت تر از دیگران است اما به توانایی هایم ایمان داشتم و چون عضو تیم ملی شطرنج بودم؛ قدرت تصویرسازی در شطرنج مرا به یادگیری درس ریاضی علاقمند تر کرد.

 5 مدال طلا و یک نقره و سه مدال برنز در مسابقات کشوری شطرنج بین نابینایان دارم.

 در سال سوم دبیرستان علی رغم اینکه به کمک عینک و ذره بین درس می خواندم، با معدل 19.71 شاگرد اول مدرسه شدم. متن کتاب هایم را می خواندم و خلاصه ی مطالب را با صدای خودم ضبط می کردم و به اصطلاح کانونی ها خلاصه نویسی می کردم. از اول راهنمایی بورسیه ی کانون بودم  و در 120 آزمون شرکت کردم.

در تمام آزمون های روزهای جمعه پدر یا مادرم مرا همراهی می کردند و تا انتهای آزمون در حیاط حوزه منتظرم می ماندند، این مساله تاثیر زیادی در دلگرمی و آرامش من داشت.

در کانون روش صحیح درس خواندن و به اصطلاح به جای دریافت ماهی، ماهیگیری را یاد گرفتم. خصوصا زمانی که فهمیدم پشتیبان ویژه ام خانم مهسا سراج با وجود اینکه نیمه بیناست، دانشجوی ممتاز دانشگاه شریف است، انگیزه ام بیشتر شد.

 کتاب سه سطحی و پاسخنامه اش و هم چنین تست های کتاب نوروز برایم بسیار مفید بود و مطالبی را خوانده بودم، برایم مرور می کرد. همیشه جزء رتبه های برتر مدرسه بودم و برای رتبه ی زیر 100 هدف گذاری کرده بودم و اگر به چشمم فشار نمی آمد و مجبور نبودم ساعت مطالعه ام را  از 13 ساعت در روز به 10 ساعت کاهش دهم، احتمالا به هدفم می رسیدم.

برای رسیدن به خواسته ام با جدیت تمام تلاش کردم و بابت این موفقیت خدا را شکر می کنم.

 

Menu