قدیمها مادربزرگها و پدربزرگها برای خرید از زنبیل حصیری یا کیسهی پارچهای استفاده میکردند. آنها پس از خرید نان آن را در سفرههایی میپیچیدند. هنگام خرید آقای بقال یا آقای میوهفروش محل، میوهها و اجناسشان را در پاکتهای کاغذی میگذاشت. آن موقع کیسههای نایلونی وجود نداشت یا کم وجود داشت و مردم باید برای خریدهایشان با خود کیفی و سبد همراه میبردند. حالا به این خبر توجه کنید: «هر شهروند ایرانی به طور متوسط روزانه سه کیسهی پلاستیکی را به زباله تبدیل میکند»؛ یعنی هر ماه 90 کیسه و هر سال 1095 کیسه. هر کدام از این کیسههای پلاستیکی نیز به زمانی حدود 300 سال نیاز دارند تا در طبیعت تجزیه شوند! هرچند گاهی قبل از آنکه تجزیه شوند بعضی از حیوانات بخشی از این کیسهها را همراه با پسماندههایشان میخورند و میمیرند یا ورود این کیسهها به طبیعت باعث آلودگی آبها میشود و اگر بسوزند هوا را نیز آلوده میکنند.
شاید حالا دیگر زنبیل به دست گرفتن از مُد افتاده باشد یا کسی حوصله نداشته باشد که هنگام خرید نان از دستمال پارچهای استفاده کند. موضوع چیز دیگری است بچهها! این روزها نگرانی برای محیط زیست زیاد شده است. از آنجا که به جز همین زمینی که روی آن زندگی میکنیم، زمین دیگری برای زندگی کردن پیدا نشده است چارهای جز حفظ آن نداریم. در کشور ما هم بازیافت زباله هنوز آنطور که باید و شاید رونق ندارد و فقط یک چاره باقی میماند و آن هم احتیاط در تولید زباله است.
در بیشتر کشورهای دنیا کیسههای پلاستیکی را به مردم میفروشند تا افراد برای پرداخت پول کمتر هم که شده مصرف کیسههای پلاستیکی را کم کنند. در اروپا برنامهای با هدف کاهش تعداد کیسههای پلاستیکی به تعداد 40 عدد برای هر فرد در یک سال شروع شده است.
آیا بهتر نیست هر یک از ما نیز با یک کیسهی کمتر در روز به حق حیات بچههای روی زمین احترام بگذاریم؟