نام و نام خانوادگی : نازنین فاطمه حاجیلو صفازاده
پایه: دوازدهم انسانی
نام شهر و استان : تهران - تهران
میانگین تراز: ۷۱۷۲
معدل : ۱۹.۷۱
سالهای حضور در کانون: دو سال
درصد های کنکور اردیبهشت: ریاضی ۵۵ % فنون ۶۵ % جامعه شناسی ۸۴% روانشناسی ۸۴% عربی ۹۰ % تاریخ و جغرافیا ۳۲ % فلسفه و منطق ۵۵% اقتصاد ۶۸%
مصاحبه گر : لیلا محمدی
- اولین تراز شما چند بود و در آزمون آخر به چند رسید؟
اولین آزمون جدی من ۲۱ مهر بود که در آن تراز ۷۱۲۱ کسب کردم؛ البته قبل آن در تابستان هم در آزمون هایی شرکت کرده بودم اما چون به نوعی آزمایشی و در حد آشنایی بودند و آمادگی لازم را برای آن ها نداشتم تراز آنها بین ۵۰۰۰ تا ۶۲۰۰ بود. آخرین آزمون های من ۱ و ۱۱ تیر بودند که در آنها به ترتیب تراز ۸۱۸۷ و ۷۸۶۸ کسب کردم.
- مهمترین دلیل این پیشرفت را چه میدانید؟
جنگندگی، تمرکز و تواضع از دلایل اصلی پیشرفت من هستند. آزمون ۲۱ مهر من عالی و امیدوار کننده بود و نوعی آسودگی در من به دنبال داشت، اما در دو آزمونِ بعد آن ، پسرفت داشتم و طبق انتظارم نتیجه نگرفتم؛ همان جا متوجه شدم که در فرایند کنکور نباید بیخیال شوی و گمان کنی دیگر بلدی و نیازی به بیشتر خواندن و تمرین کردن نداری . بعد آن خیلی به خودم یادآوری می کردم که حالا بقیه درحال تلاش و پیشروی هستند و برای نگه داشتن جایگاهت و بهتر کردنش، نباید کنار بکشی و باید بجنگی. این ویژگی جنگنده بودن خلاصه ی خیلی حرف ها ست، صبر را دارد، امید را و ایستادگی را. وقتی جنگجو باشی، همواره بلند می شوی و هر شکست عزم تورا برای موفقیت بعدی راسخ تر می کند. این اصطلاح را معلم ریاضی خوبم نشانم داد. نکتهی خیلی مهم دیگر تمرکز است، تفاوت عملکرد یک ذهن آماده و هشیار با یک ذهن مغشوش و خسته آدم را شگفت زده می کند. من با فهمیدن این نکته، تلاش داشتم تا جایی که می شود ذهنم را متوجه درس بکنم و خیلی درگیر حاشیه و چیز های دیگر نشوم، به خودم می گفتم هرچیزی زمان خود را دارد و الان وقت درس است. و آشکارا ست که در آزمون ها بالا و پایین داشتم و گاهی پسرفت می کردم. این یک روند طبیعی ست.
پیوستگی در آزمونها چگونه توانست باعث پیشرفت شما شود؟
من بیشتر وقت ها به کسانی که درمورد پیشرفتم سوال میکنند جواب می دهم , آزمون زیاد،آزمون زیاد باعث پیشرفت و تحکیم موقعیتم شد. البته اهمیت آزمون برای دوران مختلف متفاوت است، مثلا در دید من در دوره جمع بندی مهم ترین ابزار همین آزمون و تحلیل آن است. ولی درکل، در کنار دانش موردنیاز، هنر و مهارت آزمون دادن بسیار مهم و تعیین کننده است که پایبندی به آزمون های دوهفته ای کانون و گام به گام فراگیری آن، بسیار کمک کننده می باشد.
- تکنیکها و روشهای مدیریت زمان را، تمرین و استفاده میکنید؟ کدام روش؟ آیا در کنکور هم استفاده می کنید؟
من با چند تکنیک آشنا بودم اما تلاش داشتم تا جایی که میشود فرایند طبیعی آزمون را طی کنم و اگر جایی کم آوردم،دست به دامن تکنیک ها شوم. برای مثال این اتفاق در کنکور اردیبهشت برای من افتاد، بعد اینکه دفترچه دوم پخش شد احساس خستگی زیادی کردم و فهمیدم نمی توانم مثل همیشه سوال به سوال و درس به درس پیش بروم زیرا در آخر انرژی نخواهم داشت و ممکن است در دروس پایانی درصد های پایینی کسب کنم، به همین خاطر آن اول برای هر درس تنها ۱۰ دقیقه زمان گذاشتم و تاجایی که توانستم در آن ۱۰ دقیقه به سوالات پاسخ دادم، بعد آن، زمانی که باقی مانده بود را به بخش های ۵ دقیقه ای تقسیم کردم و سراغ سؤالات باقی مانده در هر درس رفتم. یادم می آید در تنها ۵ دقیقه وقت باقی مانده بود و من مانده بودم که دوباره سراغ عربی یا تاریخ بروم، در نهایت عربی را انتخاب کردم چون می دانستم تسلط بیشتری بر آن دارم و با پاسخ به ۲ سوال از ۴ سوال باقی مانده ام ، درصدم را از ۸۰ به ۹۰ رساندم، در ۲ دقیقه ی پایانی هم سری به تاریخ زدم. در کل چیزی که در نگاه من در فرایند آزمون مهم است، هشیاری لحظه به لحظه، مدیریتِ پویا و ریسک پذیریِ گرفتنِ تصمیمات لحظه ای است و در این بین گاهی لازم می شود از تکنیک ها استفاده کنی. با آن چند تکنیک در سایت کانون و صحبت های آقای قلم چی آشنا شده بودم.
- مطابق برنامهی راهبردی درس میخوانید؟ چگونه شخصی سازی میکردید، توضیح دهید که روشتان چگونه است؟
در تابستان طبق برنامه کانون درس نخواندم، ولی از مهر تا اسفند با این برنامه درس خوانده و برنامه ریزی کردم. در بازه های دو هفته ای،منابعی که باید مطالعه می کردیم را در تقسیم بندی روزانه می گنجاندم. چون مدرسه می رفتم تنها ۲ روز در هفته خالی داشتم و در آن دو روز همه ی دروس را مطالعه می کردم، ولی در روز های دیگر دروس را دسته بندی خاصی کرده و گروه گروهشان کرده بودم؛ هر روز ریاضی داشتم، یک روز درمیان عربی و فنون به علاوه ی روتین شبانه ی فنون و عربی(آرایه،قرابت و درک مطلب)، فلسفه و منطق را یک روز درمیان به جای هم می گذاشتم، یعنی مثلا شنبه فلسفه و یکشنبه منطق داشتم و همین طور رو به جلو؛همین کار را با جامعه شناسی و روانشناسی و اقتصاد با هم در یک گروه کردم و یک روز روانشناسی داشتم، روز بعد جامعه و روز دیگر اقتصاد،البته چون حجم جامعه شناسی بیشتر بود و نهایی خرداد هم از آن داشتیم، بین این سه درس بیشتر برایش وقت می گذاشتم. تاریخ و جغرافی را هم باهم داشتم. تلاش می کردم تا سه شنبه ی هفته ی دوم منابع را خوانده باشم و چهارشنبه و پنجشنبه را برای مرور و رفع اشکال و جبران عقب ماندگی ها داشته باشم.از نیمه اسفند تا کنکور اردیبهشت برنامه جمع بندی و مرور من شروع شد و در این میان از آزمون های کانون استفاده کردم.
روشتان برای تحلیل آزمونها چگونه است؟ آیا همهی سؤالات را تحلیل میکنید یا فقط سؤالات غلط یا بدن پاسخ را بررسی میکنید؟ هنگام بررسی آزمونها به کدامیک اولویت بیشتری میدهید؟ بررسی اشتباهات یا بررسی سؤالهای ساده ؟
تحلیل آزمون برای من تا ۱۰ ساعت هم زمان میبرد درحالی که در هر آزمون کمتر از ۲۰ غلط داشتم. من اول از همه، به دلیل شناخت از ضعف هایم سراغ درس ریاضی می رفتم و بدون نگاه به پاسخنامه، از اول همهی سوال ها را برای خودم حل می کردم، و معمولا می توانستم همه را خودم حل کنم جز یکی دو سوال، بعد جواب آن هایی را که حل کرده بودم با پاسخنامه تصحیح می کردم، آن یکی دو سوال حل نکرده را هم در برگه ای جدا یادداشت می کردم و بازهم تلاش می کردم که در زمان های مختلف خودم به جوابشان برسم. بعد آن سراغ فنون می رفتم و بعد آن معمولا یک درس متنی مثل جامعه یا روانشناسی می گذاشتم و پیش می رفتم. در هر درس از سوال اول شروع به بررسی می کردم و یک دور دیگر حتی سوال های حل شده را در ذهنم سریع حل می کردم، البته مشخص است که برای سؤالات غلط زده و حلنکرده بیشتر زمان میگذاشتم.
به طور میانگین و در بازههای مختلف چند ساعت تست میزنید یا مسأله حل میکنید و چند ساعت صرف مطالعه و روخوانی میکنید، در طول سال و در ماههای مختلف این نسبت چه تغییری کرد.6
جواب این سوال هم به دروس مختلف و هم به دوران مختلف بستگی دارد. در تابستان کمتر تست می زدم و بیشتر وقت را صرف مطالعه و یادگیری می کردم؛ ولی از شروع مهر ماه که برنامه ی متمرکز من شروع شد به نسبت تابستان بیشتر تست زدم. در دروس متنی مثل جامعه شناسی و روانشناسی و متن اقتصاد بیشتر کتاب را مطالعه می کردم، البته در بین این سه درس چون تست های روانشناسی تشخیصی هستند و از پیچیدگی بیشتری برخوردارند، تست زدن و آشنایی با تست های متنوع جایگاه مهمی دارد. ریاضی و عربی دروسی بودند که کمترین وقت را برای مطالعه و روخوانی کتاب گذاشتم و بیشتر کارم را در سروکله زدن با تست گذراندم، فنون هم همینطور اما در قسمت تاریخ ادبیات مشخصا خیلی زیاد کتاب را مطالعه کردم. مسائل اقتصاد را هم بعد یک بار مطالعه مسئله مشابه موجود در کتاب، با تست زنی یاد می گرفتم. در دوران جمع بندی و عید ۸۰ درصد وقتم را برای آزمون و تحلیل آزمون گذاشتم و وقت کمی برای چشم خوانی و مرور مطالب دروسی مثل جامعه و روانشناسی و جغرافیا گذاشتم. بعد کنکور اردیبهشت و در دوران امتحانات نهایی به جز دو سه آزمون تستی که دادم، صرفا تشریحی خواندم. و بعد امتحانات نهایی و تا کنکور تیر، مشابه دوران جمع بندی بیشتر آزمون دادم و عمده وقتم را با تست و حل مسئله گذراندم.
کدام یک از کتابهای کانون را استفاده میکنید؟ این کتابها چه ویژگیهایی دارند؟
من از سه سطحی جامع عربی، آبی قلم چی روانشناسی و آبی قلم چی جامع تاریخ جغرافی استفاده می کردم. رضایت بخش ترین کتاب برای من آبی روانشناسی بود، این کتاب برای هر مبحث هر فصل کتاب روانشناسی، تست طبقه بندی شده دارد و علاوه بر این،تست جمع بندی فصل و بعد آن، تست ویژه ی برتر ها دارد. این بخش ویژه ی برتر ها که در کتاب های آبی قلم چی وجود دارد واقعا عالی ست و تو را برای رویارویی با تست های سخت تر و چالشی آماده میکند. آبی روانشناسی برای من این کار را کرد و آمادگی مواجهه با تست های دشوار را برایم به وجود آورد. کتابی است که واقعا دوستش دارم.
شما تصمیم گرفته اید برای کنکور اردیبهشت یا کنکور تیر تمرکز کنید؟لطفا علت این انتخاب را توضیح دهید.
من هر دو کنکور را به عنوان کنکور اصلی خود در نظر داشتم؛ چون مشکلاتی مثل مریض شدن و حال بد و ... می توانست در روز کنکور برایم به وجود بیاید و ناخواسته نتیجه ام را خراب کند، پس در نظر داشتم از فرصت هر دو کنکور استفاده کنم و هم چنین با گذراندن کنکور اردیبهشت بتوانم روی امتحانات نهایی تمرکز کنم. یک بار کامل برای کنکور اردیبهشت جمع بندی کردم(البته در درس تاریخ متاسفانه به مرور نرسیدم) و خداراشکر که با موفقیت آن را گذراندم و نیمه اردیبهشت و خرداد را به تشریحی خواندن اختصاص دادم و مخصوصا بر دروس عمومی که تسلط کمتری بر آنها داشتم و هم چنین تاریخ و جغرافیا تمرکز کردم ؛ و امتحانات نهایی را هم با موفقیت سپری کردم و میانگین ریز نمرات خالص امتحانات نهایی خرداد من که به تازگی از سمت آموزش پرورش منتشر شده، ۱۹.۷۱ می شود. برای کنکور تیر هم یک فُرجه ی سه هفته ای را به آزمون دادن و مرور دروسی مثل تاریخ که برای کنکور قبل در آن ها ضعف داشتم گذراندم و با آمادگی علمی در آن شرکت کردم، نمی خواستم یک فرصت دیگری که داشتم را از دست بدهم. شاید نتیجه ی کنکور تیر ماه من از اردیبهشت بهتر شود.
بهمن و اسفند ماه برای کنکور امسال بسیار مهم بود. آیا در برنامه راهبردی با پیش روی عادی برنامه ریزی می کردید یا با پیش روی سریع ؟ لطفا توضیح دهید.
من با وجود این که برای کنکور اردیبهشت آماده می شدم ولی با پیشروی سریع پیش نرفتم و تا میانهی اسفند به برنامه ی عادی پای بند بودم، دلیلم این بود که در پیشروی سریع فرصت عمیق خواندن و تثبیت دروس از بین میرود. و جالب بود که در همان برنامه ی پیشروی عادی تا نیمه اسفند، تمام دروس پایه خوانده میشد و از دروس دوازدهم در هر درس ۲ یا یک مبحث برای خواندن باقی می ماند، مثلا یادم می آید دو درس آخر فلسفه یازدهم و یا دو درس آخر جغرافیادوازدهم تا میانه اسفند در پیشروی عادی خوانده نمی شدند. با توجه به این نکته، من تا نیمه اسفند به پیشروی عادی ادامه دادم و یک هفته پایانی که برای ورود به عید باقی مانده بود را به خواندن دروس باقی مانده ی دوازدهم اختصاص دادم. این گونه بدون پیشروی سریع، هم دروس پایه خوانده شده بودند و هم تمام دروس دوازدهم را قبل شروع عید و دوران جمع بندی، کامل خوانده بودم.
سخن نهایی؟چه پیشنهادی برای دانش آموزان دارید؟
صادقانه می گویم، دوران کنکور بسیار سخت بود، خیلی سخت، ولی همان طور سخت دوستش دارم؛ یاد صبح زود های سردی که با خواب آلودگی به مدرسه می رفتم ولی یک احساس گرم رضایت از خود، در وجودم پخش میشد همیشه در ذهنم می مانَد. این حس خوبی که از این دوران سخت در خاطرم مانده به این خاطرست که آندوران را دریافتم و استفاده ام را از آن بردم، و در لحظه هایش زیستم. شاید نامعمول باشد، ولی برای مثال از کشف راه حل های ریاضی لذت میبردم و عاشقانه به ان ها نگاه می کردم. تازه کنکوری های عزیز و خوب، هر دوره ای سختی و قشنگی های خود را دارد، حالا طوری از دوران کنکور استفاده کنید و در آن زندگیکنید که بعدا حسرتی نماند و با رضایت به آن نگاه کنید، فارغ از نتیجه ای که از آن به دست خواهید داشت.