گفتوگو با اولیای کانونی : سیدرسول اسلامی
نام دانشآموز : سیدپرهام اسلامی
پایه : دهم ریاضی
سالهای حضور در کانون : 6 سال ( از پنجم دبستان تا دهم ریاضی)
تعداد کل آزمونها : 140 آزمون
مصاحبهگر : شیلا کیانی
خودتان را معرفی کنید.
سیدرسول اسلامی هستم. عضو شورای سردبیری مجلات کانون (آزمون و سرای دانش) و مشاور تحصیلی. کارشناسی فیزیک دارم و 16 سال است که در مجموعه کانون مشغول به فعالیت هستم. دو فرزند دارم. پرهام که امسال به کلاس دهم میرود و پندار هم به کلاس اول دبستان خواهد رفت.
نقش و تأثیرگذاری همسرتان در خصوص فرزندانتان چگونه است؟
قطعاً همسرم نقش اصلی را برای پرهام و پندار دارد؛ چرا که ساعتهای بیشتری در کنار آنهاست و رسیدگی به وضعیت درسی آنها بر عهده ایشان هست. صبوری ایشان در خصوص بچهها و همراهی صمیمانه با آنها نقش مؤثری در پیشرفت آنها داشته است.
درباره چه موضوعاتی معمولاً با فرزندانتان گفتوگو میکنید؟
پرهام و پندار ویژگیهای متفاوتی با هم دارند. با پرهام با توجه به علاقهای که به فوتبال دارد، درباره فوتبال و تیمهای مختلف زیاد صحبت میکنیم. البته گاهی اوقات هم با هم به استادیوم میرویم تا بازیهای تیم مورد علاقهمان را تماشا کنیم. همینطور در مورد سریالها و فیلمهایی که خانوادگی نگاه میکنیم. علاوه بر این در موضوعات درسی هم مواردی که هست را از طریق گفتوگوی تعاملی صحبت میکنیم.
اما در مورد پندار با توجه به علاقهای که به ابزارآلات دارد، بیشتر در مورد این مسئله صحبت میکنیم. یکی از علایق پندار رفتن به سایتهای فروش ابزارآلات هست و همین الان هم خیلی از ابزارها را دارد و از آنها استفاده میکند. مثلاً چند ماه پیش با جمع کردن چوب از جنگل یک اتاقک در شمال با هم ساختیم که اسم آن را «اتاق گفتوگو» گذاشتیم.
علاوه بر این موضوع سواد مالی هم برای من مهم هست. اینکه بتواند با توجه به سنی که دارد متوجه موضوعات مالی بشود. هزینهها و درآمد را یاد بگیرد. با پسانداز کردن آشنا شود. سرمایهگذاری را بشناسد. جالب است که پندار هر روز پولهایش را میشمرد و همین موضوع باعث شده تا شمردن را خوب یاد بگیرد و ریاضیاش هم تقویت شود.
درباره سواد مالی که گفتید مثالی هست که بگویید.
پندار الان در بازار بورس سهام دارد. شاید نتواند بخواند که چه سهامهایی دارد، اما متوجه هست که مجموع سهامهایش چقدر هست و هر روز آنها را نگاه میکند و متوجه میشود که جمع سهامهایش کم یا زیاد شده است. یا اینکه معمولاً هر چند وقت یک بار چند نقاشی میکشد و نمایشگاه نقاشی برای من برگزار میکند و نقاشیهایش را به من میفروشد. جالب اینجاست که روی نقاشی قیمت مینویسد و بعد هم من از او تخفیف میگیرم یا به عبارتی چانه میزنم و روی یک قیمت توافق میکنیم.
در خصوص پرهام هم یادم میآید سال چهارم دبستان بود که میخواست پلیاستیشن بخرد. دو سال تابستان سر کار رفت. یک سال در کتابفروشی و سال بعد هم در یک مغازه نوشتافزارفروشی کار کرد تا توانست بخشی از هزینه پلیاستیشن را فراهم کند و بعد من بخش دیگری از آن را دادم. یا همین چند وقت پیش که میخواست برای خودش گوشی بخرد و سهامهایش را فروخت و این کار را کرد.
همینطور در زمانهایی که برای دیدن پدر و مادرم به شهرستان میرویم، پرهام و پندار بخشی از وقت خود را در باغ میگذرانند و به پدربزرگشان برای چیدن علفهای هرز یا کاشتن نهالها و... کمک میکنند. در این مواقع به صورت روزانه من حقوقی برای آنها در نظر میگیرم.
آیا با فرزندانتان هم بازی میکنید؟
خیلی از فرایندهای یادگیری از طریق بازی به دست میآید. معمولاً بخشی از وقتی که در کنار بچهها هستم صرف بازی میشود. منچ، شطرنج، پلیاستیشن و بازیهای دیگر را با هم انجام میدهیم. واکنشهای آنها در هنگام پیروزی و شکست برای من خیلی مهم است و اینکه نگاه آنها را نسبت به پیروزی و شکست تغییر بدهم و تلاش کنم تا از بازی بیشتر لذت ببرند.
پرهام در آزمونهای کانون شرکت میکند؟ از نتایجش راضی هستید؟
پرهام از سال پنجم دبستان بهصورت پیوسته در آزمونهای کانون شرکت کرده است. نتایجش در آزمونها و حتی نمراتش در مدرسه همیشه اولویت دوم من بوده است. اولویت اول من حضورش در آزمونها بوده است. اینکه در تمام این سالها حتی یک غیبت هم نداشته است و این پیوستگی خیلی بیشتر به او کمک کرده است. جالب اینجاست که همین پیوستگی باعث پیشرفت تحصیلی او هم شده است و امسال در کلاس نهم معدل 20 را کسب کرد و از طرفی در آزمون دبیرستان البرز هم پذیرفته شد.
درباره نمراتش در مدرسه یک داستان جالب بگویم. قرار من با پرهام این است که هر درسی که در مدرسه 20 نشود، برای آن درس جایزه میگیرد. یعنی جایزه 20 نشدنش چند برابر جایزه 20 شدن اوست.
این نگاه شما خیلی تعجببرانگیز است. معمولاً به نمره خوب جایزه میدهند اما شما برعکس این کار را میکنید. با چه هدفی این کار را میکنید؟
نمره خوب؟ مگر نمره 19 نمره بدی است؟ آیا کسی که 19 یا 18 میگیرد دانشش خیلی کمتر از کسی است که 20 میشود؟ نه این طوری نیست. برای من مهمترین مسئله تلاش پرهام است. اینکه ببینم تلاشش را کرده است. در همین امتحانات نهایی نهم، شاید نزدیک به 200 نمونهسؤال امتحانی حل کرد. همین برای من کافی است. نمره او قبل از اینکه امتحان بدهد برای من 20 بوده است. حالا اگر یک بیدقتی هم داشته باشد از نظر من تلاشش را زیر سؤال نمیبرد.
از طرفی یک مسئله مهم هم هست. نگاهی که ما به شکست و پیروزی چگونه است. آیا کسی که 20 میشود پیروز شده و کسی که 20 نشود بازنده است. بهنظرم مرزهای پیروزی و شکست را ما پدرها و مادرها برای فرزندانمان تعریف میکنیم و باید این مرزها کمی وسیعتر باشند تا فرزند ما حس بهتری از تلاشش داشته باشد.
یک بار پرهام همین سؤال را از من پرسید و گفت آیا برای اینکه من ناراحت نشوم این کار را میکنید و من جوابم این بود که نه! کسی که 20 نمیشود چیزی برای یاد گرفتن دارد و این برای من مهمتر است که تو هنوز هم میتوانی چیزی یاد بگیری. اشتباهات و اشکالات ما باید به نحوی شناخته شوند تا ما بتوانیم آنها را برطرف کنیم.
واکنش شما به اشتباهات فرزندتان کمی متفاوت هست؟
بهنظرم متفاوت نیست. واقعی است. چه بخواهیم و چه نخواهیم و چه دوست داشته باشیم یا نداشته باشیم اشتباهات بخشی از زندگی ما هست و پذیرش این اشتباه میتواند نقش مهمی در برطرف کردن آنها داشته باشد. فراموش نکنیم بسیاری از موفقیتهای ما در آینده محصول نگاه ما به اشتباهات امروزمان است. اینکه از آنها فرار کنیم یا آنها را کتمان کنیم یا پنهان کنیم کمکی به ما در آینده نخواهد کرد. اشتباهات هست اما در کنار آن موفقیتهای بیشتری هم برای دیدن هست. باید موفقیتها را ببینیم و درباره اشتباهات گفتوگو کنیم.
پرهام برای دبیرستان چه رشتهای را انتخاب کرده است؟
رشته ریاضی را انتخاب کرده است. زیرا به رشته ریاضی علاقه بیشتری دارد و از درس ریاضی لذت بیشتری میبرد. سال گذشته در زمان انتخاب رشته کنکور از پرهام خواستم به کمک من بیاید و کمی در کارهای انتخاب رشته و آماده کردن فرمها و... به من کمک کند. البته برای این کار هم حقوق دریافت میکرد. اما هدف اصلی من این بود که بیاید بنشیند و حرفهای دانشآموزان و اولیا را بشنود، رتبهها را ببیند و بتواند برای امسال با آگاهی بیشتری رشتهاش را انتخاب کند. چند باری هم با هم درباره این موضوع گفتوگو کردیم. اما انتخاب را خود پرهام انجام داد و وظیفه من هم حمایت از او برای انتخابش هست.
مهمترین تغییری که آزمون دادن در کانون برای فرزند شما به وجود آورده است چیست؟
خودکاری مهمترین تغییر بوده است. تا قبل از سال پنجم دبستان که پرهام در آزمونها شرکت کند، خیلی وابسته به مادرش بود. همه چیز با تأکید و یادآوری انجام میشود. اما الان پرهام کاملاً خودکار شده است. صبحهای جمعه آزموندادن بخشی از زندگیاش شده است. از طرفی برای مدرسه نیاز به بیدار کردن ندارد و خودش بهصورت خودکار بیدار میشود. میتوانم بگویم در زمینه تحصیلی مانند رانندهای شده است که پشت فرمان نشسته و ما هم در کنار او و در ماشین او نشستهایم. او رانندگی میکند و همگی در کنار هم لذت میبریم.
آیا خودتان دانشآموز کانون بودهاید؟
من خودم در سال 1377 دانشآموز کانون بودم. یک سال در آزمونها شرکت کردم. خانه ما سمت غرب تهران بود و جمعهها به دانشگاه علموصنعت میرفتم و آزمون میدادم و بعد هم همانجا میماندم تا عصر که کارنامه را دریافت کنیم و کلاسهای رفع اشکال هم داشتیم.
بچههایتان اوقات فراغت خودشان را چگونه میگذرانند؟
برای من کسب مهارت خیلی مهم هست. حالا هر مهارتی که باشد. مثلاً پرهام به آشپزی علاقه دارد. از سوم دبستان برنج پختن را یاد گرفت. پندار هم که الان 7 سالش هست ماکارونی درست میکند. یا خیلی وقتها شبها به من زنگ میزند که برای من سیبزمینی سرخ کند. البته بیشتر خودش سیبزمینیها را میخورد.
یا پندار علاقه زیادی به درست کردن چیزهای مختلف دارد. همیشه یک گوشه خانه ما وسایل او ریخته شده که دارد چیزی درست میکند. مثلاً با کارتن هواپیما یا ربات درست میکند و هر چیزی که به ذهنش برسد.
البته صبوری همسرم در این زمینه خیلی کمک میکند. چون معمولاً وقتی بچهها غذایی درست میکنند آشپزخانه کاملاً کثیف میشود و همراهی ایشان با بچهها خیلی کمککننده است.
بهنظرم مهمترین وظیفهای که من در قبال فرزندانم دارم این هست که کمک کنم تا مهارتهایشان افزایش پیدا کند.
اگر بخواهید جمعبندی روی صحبتهایی که کردید داشته باشید چه نکاتی را خواهید گفت؟
اول اینکه تا میتوانیم کمک کنیم تا فرزندمان در زمینههای مختلف مهارت پیدا کند. دوم اینکه اجازه اشتباه کردن را به آنها بدهیم. سوم اینکه موفقیتها و نقاط قوت آنها را بهصورت مداوم به آنها یادآوری کنیم. چهارم اینکه از تلاش کردن آنها لذت ببریم و نه فقط نتایج آنها. و آخرین مورد هم اینکه سواد مالی را از همین الان به فرزندمان یاد بدهیم.