گنجی که باید مراقبش باشیم

در اتاقم نشسته بودم و می‌خواستم دفترها و کتاب‌های سال گذشته را دسته‌بندی کنم.

گنجی که باید مراقبش باشیم

در اتاقم نشسته بودم و می‌خواستم دفترها و کتاب‌های سال گذشته را دسته‌بندی کنم. دلم می‌خواست کتاب‌ها و دفترهای سال گذشته را که به آن‌ها نیازی نداشتم، دور بیندازم و برای سال تحصیلی جدید، دفترهای جدیدی تهیه کنم. هیچ حسی برایم زیباتر و شادی‌بخش‌تر از آماده‌کردن وسایلم برای سال تحصیلی جدید نیست.

مادرم در زد و در‌حالی‌که کمی میوه آورده بود تا با هم بخوریم، وارد اتاق شد. با خوش‌حالی مادرم را از تصمیم خودم باخبر کردم. کمی به فکر فرورفت و سپس گفت: «دخترم، حتماً با هم وسایلی را که برای سال جدید نیاز داری، تهیه می‌کنیم؛ اما آیا می‌دانی برای تهیه‌ی هر برگه‌ی کاغذ چه مقدار آب و انرژی استفاده می‌شود؟ باید از کاغذ که گنجی گران‌بهاست، مراقبت کنیم.»

کمی تعجب کردم. پرسیدم: «من چطور می‌توانم از کاغذ مراقبت کنم؟»

مادر ادامه داد: «اولاً شاید دوستان کوچک‌تر از تو به کتاب‌های تو که بسیار منظم آن‌ها را نگه داشته‌ای، نیاز داشته باشند. خودت هم برای سال آینده به مرور بعضی از کتاب‌ها مثل ریاضی و علوم نیاز داری. ثانیاً بسیاری از برگه‌های دفترهای سال گذشته‌ات هنوز سفید و قابل‌استفاده است.»

نگاهی به دفترهای منظم و زیبای سال گذشته‌ام انداختم و گفتم: «الان متوجه شدم باید چه‌کار کنم. برای بعضی از درس‌ها به تهیه‌ی دفتر جدید نیاز ندارم و از همین صفحات سفید استفاده می‌کنم. دفترهایی را هم که برگه‌های سفید کمتری دارند، برای حل تمرین می‌گذارم.»

مادر گفت: «آفرین دخترم. یک کار دیگر هم می‌توانی بکنی. برگه‌های نمونه‌سؤال را که در طول سال، معلمانت به تو داده‌اند، به دانش‌آموزان کوچک‌تر از خودت بده و برگه‌هایی که هنوز فضای خالی برای نوشتن دارند، چرک‌نویس کن. من و تو اگر بخواهیم می‌توانیم با صرفه‌جویی، یک قدم برای مراقبت از محیط‌زیست و طبیعت برداریم و از مصرف بی‌رویه‌ی آب و انرژی و قطع‌شدن درختان زیبا جلوگیری کنیم.»

از این تصمیم مهم خوش‌حال بودم. من از گنجی به‌نام کاغذ در خانه‌ی خودمان مراقبت می‌کنم. شما چطور؟

منبع :

Menu