قهرمان پیشرفت: سیدمحمد تقویدوست از یاسوج
از رتبهی ۲۹۰۰ سال ۹۶ تا رتبهی ۹۶۶ سال ۹۸
سیدمحمد تقویدوست در یک نگاه
شهر: یاسوج (کهگیلویه و بویراحمد)
سالهای حضور در کانون: پنجم دبستان و از سوم راهنمایی و دو سال فارغالتحصیل بهمدت ۸ سال
رتبهی سال ۹۶: ۲۹۰۰
رتبهی سال ۹۷: ۲۱۱۳
رتبهی سال ۹۸: ۹۶۶
میانگین تراز: 6151
میانگین تراز سال قبل: 6112
رشتهی قبولی: پزشکی دانشگاه علومپزشکی بقیهالله(عج)
تحصیلات و شغل پدر: کاردانی مدیریت، بازنشستهی ادارهی فرهنگ و ارشاد اسلامی
تحصیلات و شغل مادر: بیسواد، خانهدار
در درسهای عمومی و اختصاصی از چه منابعی استفاده میکردید؟
در درس شیمی از کتاب آبی استفاده میکردم و در درسهای اختصاصی از کتابهای سهسطحی استفاده میکردم و در دوران جمعبندی نیز از کتابهای جمعبندی استفاده میکردم. از کتاب نوروز هم در دوران نوروز استفاده کردم.
در فاصلهی دوهفتهای آزمونها چه کاری انجام میدادید؟
ابتدا آزمون را تحلیل میکردم و سپس برنامهی مطالعاتیام را در طول دو هفته تنظیم مینوشتم و با برنامه و هدف، کارم را انجام میدادم. چیزی که باعث موفقیتم در سال سوم شد، تعهد به برنامهای بود که مینوشتم.
کدام کتاب در پیشرفت شما مؤثرتر بوده است؟
بهترین کتاب کانون که بیشترین کمک را به من کرد، کتاب نوروز بود.
هدف شما از شرکت در آزمونهای کانون چه بود؟
هم موضوع سنجش و هم موضوع آموزش در آزمونها مهم است. هدف من در سال اول و دوم، سنجش بود؛ ولی در سال سوم آموزش از طریق آزمون و تحلیل آزمون برایم از همهچیز مهمتر بود.
چرا در سال اول نتیجهی مطلوبی حاصل نکردید؟
در سال اول و دوم آزمونها را تحلیل نمیکردم؛ ولی در سال سوم، آزمونها را بهخوبی تحلیل میکردم و نکات را مینوشتم. این کار کمک زیادی به پیشرفتم در سال سوم کرد. در سال دوم بهدلیل اینکه بیشتر روی عمومیها تمرکز کرده بودم، در سال سوم کارم برای عمومیها راحتتر شده بود. در سال سوم بیشتر روی اختصاصیها تمرکز کردم و نمرههایم را ارتقا دادم. در بین درسهای اختصاصی، زیست را از همه بهتر زدم و نمرهام ۸۲ شد.
آیا از دفتر برنامهریزی و کتاب خودآموزی استفاده میکردید؟
از کتاب خودآموزی بیشتر در درس زیست استفاده کردم. زمان مطالعهام را در دفتر برنامهریزی مینوشتم و تصمیمات راهبردی و نکات مثبت و منفی را نیز ثبت میکردم. خودم قسمت جدیدی به دفتر اضافه کرده بودم و تعداد تستهای روزانهام را مینوشتم. پرکردن صفحهی 182 در دوران بعد از نوروز، خیلی به افزایش زمان مطالعه به من کمک کرد.
در سال دوم از چه زمانی تصمیم گرفتید جدی مطالعه کنید؟
در کنکور 97 و 98 از مهرماه مطالعهی جدی را آغاز کردم.
متوسط زمان مطالعهتان در طول هفته چند ساعت بود؟
سال اول روزهایی که به مدرسه میرفتم بهطور متوسط روزی 6 تا 7 ساعت درس میخواندم و روزهایی که به مدرسه نمیرفتم، تا 10 ساعت هم میشد. در سال سوم توانستم در ماههای آخر به 15 ساعت در روز برسانم.
نقش نوروز در موفقیت شما چه بود؟
در سال آخر در اردوی نوروزی شرکت کردم. در تهران خانه داشتیم و چون در شهر ما اردو برگزار نمیشد، بههمراه پدرم به تهران آمدم و از صبح تا عصر در اردو بودم و عصر به خانه میآمدم و تا شب درس میخواندم. نوروز فضای علمی بسیار مناسبی داشت و استفادهی زیادی از این اردو کردم و انگیزهای که اردو به من داد باعث افزایش زمان مطالعهام تا 15 ساعت در روز شد.
از کتابهای جمعبندی و زرد هم استفاده میکردید؟
در بین کتابهای جمعبندی از کتاب جمعبندی پایه و همچنین در دوران جمعبندی از آزمونهای سهروزیکبار و کتاب زرد عمومی و اختصاصی استفاده کردم. به حرف آقای قلمچی که میگفتند عمومیها را زودتر جمعبندی کنید، گوش دادم و کتاب زرد عمومی را از همان نوروز شروع کردم.
نقش پدر و مادر در موفقیت شما چه بوده است؟
پدرم برای اینکه بتوانم نوروز را در اردو شرکت کنم، با من به تهران آمد و همیشه در همهجا همراهم بود. مادرم هم خانه را خیلی آرام نگه میداشت و همهی این همراهیها باعث دلگرمیام میشد.
آیا حرفی مانده که بخواهی بگویید؟
چون خودم را میشناختم، میدانستم که نباید به نکات منفی توجه کنم. زمانی که در آزمونها تراز مناسبی کسب میکردم، دلایل مثبت آن را در دفتر برنامهریزی مینوشتم و اصلاً به موضوعات منفی توجه نمیکردم. سه سال پشت کنکور ماندم که فقط در رشتهی پزشکی قبول شوم. اگر دانشآموزان به هدفشان فکر کنند، با تلاش و استمرار به هدفشان خواهند رسید.
مهمترین عامل موفقیتم شرکت در اردوی نوروزی دانشگاه امیرکبیر بود و به خوبی از دوران نوروزم استفاده کردم و به من انگیزه داد تا از دوران پس از نوروز استفاده کافی ببرم.
همیشه صحبتهای مطرح شده در جلسه برترها را نیز میخواندم و خودم در جلسه 7 فروردین برترها نیز حضور پیدا کردم و در مورد آزمون صحبت کردم. تحلیل آزمون را در سال 98 خیلی بهتر نسبت به سال قبل انجام دادم.
همچنین روشم را درس زیست شناسی تغییر دادم و این خیلی به من کمک کرد. نقش والدینم کمتر از خودم نبود و برایم تلاش کردند و مهمترین آن این بود که وقتی میخواستم در سال دوم پشت کنکور بمانم مادرم اصرار کردند که پشت کنکور بمانم و به من روحیه دادند.
پدرم با همه مشغلهای که داشت من را به اردوی نوروزی تهران آوردند (من در اردوی کلاسی نوروز شرکت کرده بودم). من قبلاً در سال 96 و سال 97 وقتی خانوادهام در نوروز به مسافرت میرفتند بسیار ناراحت میشدم و حتی یکبار از شدت ناراحتی و عصبانیت میز مطالعهام را شکستم. اما در سال98 در اردوی نوروزی وقتی میدیدم همنوعان خودم درس میخوانند من هم انگیزه میگرفتم که درس بخوانم.