مراقبت از طبیعت ما را خلاق‌تر کرد

درحالی‌که آقا معلم این جملات را بیان می‌کرد، به فکر کمد لباس‌هایمان در خانه بودم.

مراقبت از طبیعت ما را خلاق‌تر کرد

- جلسه‌ی قبل درباره‌ی بازآفرینی در کلاس صحبت کردیم و قرار شد هر کس در خانه ایده‌ای از تغییر کاربری پوشاک و وسایل دورریختنی اجرا کرد، تصاویرش را با خود به کلاس بیاورد تا از ایده‌های ناب شما مجموعه‌ای تهیه کنیم و برای برگزاری نمایشگاه در ماه پایانی سال از آن‌ها استفاده کنیم.

درحالی‌که آقا معلم این جملات را بیان می‌کرد، به فکر کمد لباس‌هایمان در خانه بودم. مادرم برای خانه‌تکانی عید، کمدهای لباس‌هایمان را مرتب می‌کرد و می‌خواست لباس‌هایی را که دیگر برایمان قابل استفاده نبود، دور بریزد. اجازه گرفتم و ایده‌هایی را که با خود به کلاس آورده بودم، به بچه‌ها نشان دادم.

- آقا اجازه؟ ما وقتی دیدیم که چه حجم زیادی از لباس‌هایمان قرار است دور انداخته شود، از مادرمان فرصتی خواستیم تا فکر کنیم و برای هر کدام، کاربری جدید پیدا کنیم یا اصطلاحاً بازآفرینی کنیم. چند تا از لباس‌هایی که پارچه‌های خوبی داشت، اما به ما تنگ و کوتاه شده بود، به ملزومات آشپزخانه، مثل دستگیره و دستمال‌ برای پاک‌‌کردن و خشک‌کردن ظروف تبدیل شد. بعضی از لباس‌ها و جوراب‌ها فقط سوراخ ریزی داشت که مادرم با مهارت خاصی، آن‌ها را دوخت یا مارکی روی آن‌ها چسباند و حالاحالاها می‌توانیم از آن لباس استفاده کنیم. دو تا از شلوارها را هم که به ما کوتاه شده بود، به شلوارک تبدیل کردیم تا در خانه بپوشیم. بعضی از لباس‌ها را هم به دیگران بخشیدیم.

صدای همهمه‌ی بچه‌ها طبق معمول بلند شد. از اینکه فرصت خانه‌تکانی، فرصتی نو برای بازآفرینی به ما می‌داد، خوش‌حال بودیم. بچه‌ها از تبدیل‌کردن شلوار لی به کیف و جاموبایلی حرف می‌زدند و هر کس ایده‌ای می‌داد. آقا معلم خوش‌حال از اینکه ما را به تفکر خلاق تشویق کرده است، کلاس را به پایان برد.

منبع :

Menu