شب بود. صدای تلویزیون میآمد و همزمان پدر و مادرم مشغول گفتوگو بودند. من هم با چشمانی باز و ذهنی جستوجوگر به دفترم و سؤالی که بر جانِ کاغذ خطدار نشسته بود، خیره مانده بودم. در جلسهی قبلیِ کلاس، آقا معلم توضیح داد که کشورهای پیشرفتهی جهان جنبشی به نام «پسماند صفر» دارند و هدفشان این است که با توجهکردن به جزئیات زندگیِ روزمرهی خود، زباله را به صفر برسانند و درواقع به میزان زیادی از حجم زبالهی تولیدی خود بکاهند. بعد هم گفت که ما ایرانیها بهطور میانگین روزانه 2 کیلوگرم زباله تولید میکنیم و جزو هشت کشور برتر از لحاظ تولید زباله در دنیا هستیم!
در پایان، از ما خواست که هرکدام جداگانه تحقیق کنیم و یک نکتهی زیستمحیطی ظریف که تابهحال در کلاس مطرح نشده، در جهت حرکت به سمت جنبش «پسماند صفر» پیدا کنیم و در کلاس ارائه دهیم.
شاید فکر کنید که بهخاطر پیدانکردن نکتهی جالب برای ارائه، آن موقع شب این طور به دفترم خیره مانده بودم! اما نه؛ در واقع، از نکتهای که پیدا کردم، خیلی خیلی متعجب بودم:
بسیاری از مردم کاغذهای خود را ریزریز میکنند تا از حریم شخصی خود محافظت کرده باشند. متأسفانه، ریزریزکردن کاغذ، طول الیاف کاغذ را کوتاه و ضعیف میکند و این در حالی است که الیاف برای داشتن ارزش بازیافت، باید بلند و قوی باشد. بنابراین برای اینکه کاغذها ارزش بازیافت داشته باشد، ترجیحاً آنها را پاره نکنید.