قصه‌های من و مادربزرگ: به عمل کار برآید

با صدای مادربزرگ به خودم آمدم. مادربزرگ گفت: «چرا سرت توی گوشی مادرت است؟ چه چیزی باعث شده محو گوشی شوی؟» جواب دادم: «خانم جان، در سایت کانون دنبال نمونه‌سؤال بودم که چشمم به یک مطلب خیلی جالب خورد»

قصه‌های من و مادربزرگ:  به عمل کار برآید

با صدای مادربزرگ به خودم آمدم. مادربزرگ گفت: «چرا سرت توی گوشی مادرت است؟ چه چیزی باعث شده محو گوشی شوی؟» جواب دادم: «خانم جان، در سایت کانون دنبال نمونه‌سؤال بودم که چشمم به یک مطلب خیلی خیلی جالب خورد.»

- چه جالب! می‌شود بگویی من هم بدانم؟

- یک آقاپسری در کنکور سراسری سال ۹۷ از روستای کله‌گان که یکی از روستاهای مرزی سیستان و بلوچستان است، رتبه‌ی ۲ منطقه‌ی ۳ شده است.

- هزار ماشاءلله به این پسر! آفرین به این خانواده که چنین پسری تربیت کردند. اسمش چیست؟

- عبدالله رئیسی. خانم جان، خیلی برایش خوش‌حالم. احساس می‌کنم خیلی تلاش کرده. من هم دلم‌ می‌خواهد مثل عبدالله رئیسی موفق باشم؛ ولی‌ به‌هرحال من امکانات خوبی دارم. از این تعجب می‌کنم در منطقه‌ای که محروم است، توانسته این‌قدر موفق باشد.

- مثل این‌که لازم شد یک ‌ضرب‌المثل جدید برایت بگویم: «به عمل کار برآید».

- این یعنی چه؟

- یعنی داشتن موقعیت خوب، تضمینی برای رسیدن به موفقیت نیست. آدم باید اهل‌عمل باشد. دقیقاً مثل همین آقاپسر. با این‌که در منطقه‌ی کاملاً محروم بوده، موفق شده و مصداق این ضرب‌المثل است.

- یعنی حالا که من موقعیت خوبی دارم، نمی‌توانم موفق شوم؟

- این چه حرفی است عزیز دلم؟ اتفاقاً شما هم می‌توانی؛ اما باید قدر داشته‌های خود را بدانی و دست از تلاش برنداری. منظورم این بود این آقاپسرِ گل که باعث افتخار ما ایرانی‌هاست، ثابت کرده که می‌توان بدون داشتن موقعیت و شرایط خوب هم به هدف رسید و تنها باید خواست و برای آن تلاش کرد.

به حرف‌های مادربزرگ که فکر می‌کنم، بیشتر مصمم می‌شوم تا تلاش کنم و بتوانم برای‌ خودم، برای خانواده‌ام و کشورم ارزش‌آفرین باشم.

Menu