حسین مفتونی، ششم دبستان از تبریز
حسین مفتونی متنهای زیبایی مینویسد. او یک وبلاگ به نام «کتاب پند حسین» دارد و نوشتههای خود را در آنجا هم قرار میدهد.
گویند که روزی از مردی خردمند که جهان ز او خردمندتر ندیده بود، پرسیدند که شما چطور به این علم و دانش رسیدهاید؟ مرد عاقل پاسخ داد: اول آنکه در خواندن علم، روز اول را خیلی بادقت میخواندم که چشمم دریده میشد و روز بعد، آن را به صورت معمول میخواندم و بعد از یک هفته هم به صورت مرور. به همین علت هیچگاه آن درس از ذهنم بیرون نمیرفت و نمیخواستم که یکباره باشد.
دویّم آنکه هرگاه سؤالی به من داده میشد چشمم را میدوختم به روی سؤال، زیرا که هر دام، تله و راهحل خویش روی سؤال است که اگر مردی دانشمند، سؤال را درست نخواند، هیچگاه ز معنی و مفهوم سؤال بهره نمیبرد. همانا کسی که ز باران سود نبرد، جز بیابان نصیبش نمیشود.
و سیّم آنکه با خود سخنی داشتم که میگفتم یا راهی پیدا میکنم یا راهی میسازم.
ای حسین بخوان این سه روش را که راه آموختن علم است همینا
که اگر کنی در یکی سستی هرگز ز علم و دانش سود نبری
که اگر کسی سود ز آفتاب نبرد جز بحر سیاه نصیبش نشود