گفتوگو با علیرضا شاطری، رتبهی ۱ ریاضی کشور در سال ۹۷ از بابلسر
در دوران جمعبندی مهارتهای خوب آزموندادن را تمرین کنیم
علیرضا شاطری در یک نگاه
شهر: بابلسر (مازندران)
مدرسه: شهید بهشتی بابل
سالهای حضور در کانون: اول دبیرستان و از سوم تا چهارم دبیرستان بهمدت ۳ سال
رتبهی قبولی: ۱ ریاضی کشور در سال ۹۷
رشتهی قبولی: مهندسی کامپیوتر دانشگاه صنعتیشریف
شغل پدر: طلافروش
شغل مادر: خانهدار
لطفاً خودت را معرفی کن.
من علیرضا شاطری، رتبهی ۱ ریاضی کشور در سال ۹۷ هستم و در رشتهی مهندسی کامپیوتر دانشگاه صنعتیشریف درس میخوانم.
چرا رشتهی کامپیوتر را انتخاب کردی؟
علاقهام در دوران دبیرستان، هوافضا بود. سوم و چهارم دبیرستان دربارهی رشتههای مختلف تحقیق کردم و نظرم تغییر کرد. میخواستم یکی از دو رشتهی برق و کامپیوتر را انتخاب کنم و در نهایت، کامپیوتر را انتخاب کردم.
چند سال عضو کانون بودی؟
اول دبیرستان به کانون آمدم. چون افراد زیادی در آزمونها شرکت میکردند، من هم تصمیم گرفتم آزمون بدهم. آگاهی درستی از کانون نداشتم و برای آزموندادن جدی نبودم. چون هدف خاصی نداشتم، سال دوم دیگر در کانون ثبتنام نکردم. سوم دبیرستان که کنکور برایم جدی شده بود، دوباره در آزمونهای کانون شرکت کردم و این بار میدانستم برای چه آزمون میدهم.
من با پدر و مادرت هم گفتوگو کردهام. آنها میگفتند علیرضا تصمیمگیرندهی خوبی است.
پنجم دبستان در آزمون تیزهوشان قبول شدم؛ اما چون بابلسر مدرسهی تیزهوشان نداشت، به بابل رفتم. هفت سال برای تحصیل به بابل رفتم. هر روز دو ساعت صرف رفتوبرگشت میشد. این موضوع باعث شد مستقل شوم و پدر و مادرم هم به من اعتماد کنند.
چه شد که سوم دبیرستان دوباره به کانون آمدی؟
از همان اول تصمیم گرفته بودم اول و دوم دبیرستان هم درس بخوانم و هم تفریح کنم و درسخواندن برای کنکور را از سوم دبیرستان شروع کنم. این هدف را از اول داشتم. از سوم دبیرستان اولویتم درسخواندن شد. وابستگی شدیدی به بازیهای کامپیوتری داشتم و گاهی از شب تا صبح بازی میکردم؛ اما نمیدانم چه شد که یک روز صبح وقتی از خواب بیدار شدم، از همهی اینها دل کندم و هر چه بازی داشتم از کامپیوتر و تلفن همراهم حذف کردم. تصمیم گرفتم از تابستان درسخواندن را جدی شروع کنم. دیگر کامپیوتر و تکنولوژی برایم جذابیت نداشت. فکر میکنم دلیل آن، عذاب وجدانی بودم که از تلفکردن وقت داشتم.
با چه ترازی شروع کردی و به چه ترازی رسیدی؟
سال اول با تراز ۶۲۰۰ شروع کردم. سال سوم چون عادت به ساعت مطالعهی زیاد نداشتم، سعی کردم کمکم آن را افزایش دهم. از ۶ ساعت شروع کردم. تابستان درسهای دوم دبیرستان را دوره و جمعبندی کردم. از مهرماه سال سوم با مدرسه پیش میرفتم. اواخر سال سوم ساعت مطالعهام حدود ۹ ساعت شده بود و به تراز حدود ۸۰۰۰ رسیدم. تابستان سال چهارم حجم مطالب بیشتر شده بود. مجبور شدم روزی ۱۰ ساعت درس بخوانم. درسهای پایه را منطبق با برنامهی آزمونها میخواندم؛ اما درسهای سال چهارم را جلوتر از مدرسه و آزمونها میخواندم. در تابستان مباحث نیمسال اول سال چهارم را خواندم. اواخر تابستان به تراز ۸۵۰۰ رسیدم و خیالم راحت شده بود. از مهرماه هم درسهای نیمسال دوم را شروع کردم. سه برنامه را با هم پیش میبردم: برنامهی آزمون و برنامهی مدرسه و برنامهی خودم. این سه برنامه را بهخوبی با هم سازگار کرده بودم. چون نیمسال اول را پیشخوانی کرده بودم، برای اینکه مطالب را فراموش نکنم، منبع جدیدی تهیه کردم و با فاصلهی زمانی یکیدوماهه به سؤالات آن پاسخ میدادم. منبع دیگری هم داشتم که مطابق برنامهی آزمونها کار میکردم.
در طول سال دچار افتوخیز هم شدی؟
جایی گفتم که به کسی که همیشه سیر صعودی دارد باید شک کرد. بههرحال افتوخیز طبیعی است و برای همه اتفاق میافتد؛ فقط در صورت افت نباید ناامید شد. این آزمونها برای آمادگی بیشتر است تا مهارت خود را تقویت کنند.
این اعتمادی که به کانون داشتی بهخاطر رتبههای برتر سالهای گذشته بود یا دلیل دیگری داشت؟
برنامه و آزمونهای کانون چندین سال است که نتایج خوبی داشته است و بارها از شهر بابل و بابلسر رتبهی برتر داشتیم که کانونی بودند. سطح سؤالات در زمان ما خیلی خوب بود. بهنظر من حتی آزمونهای جمعبندی خردادماه از سؤالات کنکور بهتر و جذابتر بود.
از عملکردی که در نوروز ۹۷ داشتی، راضی بودی؟
خیلی عالی بود. کتاب زرد عمومی را در عید شروع کردم و قبل از دوران جمعبندی تمام شد.
در اردیبهشتماه چه برنامهای داشتی؟
در اردیبهشت و خرداد اغلب دانشآموزان سردرگم میشوند. دوران جمعبندی برای خیلیها ابهت خاصی دارد و نگرانکننده است. من سعی کردم این دوران را برای خودم ساده کنم. برای این کار قبل از دوران جمعبندی یادداشتهای رتبههای برتر را خواندم و با دید باز به این دوران پا گذاشتم. تعدادی آزمون مبحثی از درسهای مختلف جمعآوری کرده بودم و قبل از دوران جمعبندی آنها را تمرین کردم تا با روش بازیابی آشنا شوم و در دوران جمعبندی مشکلی نداشته باشم.
دوران جمعبندی را از چه زمانی شروع کردی؟
من کمی زودتر از برنامهی کانون شروع کردم. از اواسط اردیبهشت جمعبندی را با روش سهروزیکبار شروع کردم.
با امتحانات مدرسه چهکار کردی؟
برای اختصاصیها کار خاصی نکردم؛ اما امتحانات فرصتی شد که درس ادبیات و دینوزندگی را یک بار جمعبندی کنم.
در کنار روش سهروزیکبار، برنامهی دیگری هم داشتی؟
اصل کارم همین بود و برایم کافی بود. من فقط یک هفته روشم سهروزیکبار بود. وقتی دیدم یک روز وقت اضافه دارم، روشم را دوروزیکبار کردم و بعد از مدتی هر روز یک آزمون کار میکردم. این باعث شد همهی آزمونها تمام شود و هفتهی آخر دیگر آزمونی باقی نمانده بود.
اینکه وقت اضافه آوردی، برایت مشکلی ایجاد نکرد؟
بهنظرم کار اشتباهی کردم و پیشنهاد نمیکنم که دیگران زود شروع کنند. من عجله کردم و دو هفتهی آخر دیگر برنامهای نداشتم و نمیدانستم چهکار کنم.
آزمونهای سهروزیکبار دوران جمعبندی، در واقع حل دوبارهی سؤالات کنکورهای گذشته است که گاهی در آزمونهای کانون هم به آنها جواب داده بودی. این موضوع باعث نمیشد که فکر کنی نتیجهات چندان واقعی نیست؟
هدف از آزمونهای جامع، ابتدا آشنایی با وضعیت کنکور و تقویت مهارت مدیریت خود و مدیریت زمان است. این آزمونها همچنین باعث میشود دیگر نیازی به بازخوانی نداشته باشیم. در آزمون جامع متوجه میشویم چه مبحثی را بلدیم و دیگر به خواندن آن نیاز نیست و چه مبحثی هنوز به خواندن و تمرینکردن نیاز دارد. بههرحال نتیجهام در خانه خیلی بهتر از آزمونهای جامع خرداد کانون شد. من به نتیجهی آن کاری نداشتم؛ برایم مهم بود که مهارتهای آزموندادن را تمرین کنم و درسها را بازیابی کنم. آزمونهای جامع کانون سؤالات جدیدی دارد و با بقیهی آزمونها متفاوت است. از طرفی، چون رقیبهایم در شهرهای دیگر اغلب در این آزمونها شرکت میکردند، پیشبینیام برای کنکور واقعیتر میشد. فقط در یک آزمون شرکت نکردم که آن را هم در خانه جواب دادم.
بعد از این همه تلاش و درسخواندن، روز کنکور چطور بود؟
سال کنکور آرامش خوبی داشتم؛ اما هفتهی آخر ماندهبهکنکور نگران شده بودم. بیشتر از این میترسیدم که با تلاشی که کردهام، به رتبهی دلخواهم نرسم. شب قبل از کنکور تا سه صبح خوابم نبرد و فقط دو ساعت خوابیدم. وقتی به حوزهی کنکور رفتم، با دیدن دوستانم نگرانیام کمتر شد. وقتی روی صندلی نشستم دوباره استرس پیدا کردم و بهنظرم طبیعی است و همه دچارش میشوند. بعد از چند سؤال، استرسم کاملاً برطرف شد و با آرامش ادامه دادم.
چه نمرههایی کسب کردی؟
ادبیات ۹۵، عربی ۹۵، دینوزندگی ۷۸، زبان ۹۵، ریاضی ۹۲، فیزیک ۹۷، شیمی ۹۳.
در آزمونهای جامع هم همین نمرههای را به دست آوردی؟
تقریباً همینها بود. فقط در یک آزمون فیزیک را ۱۰۰ گرفتم.
در آزمونهای کانون اتفاق نیفتاد که وقت کم بیاوری یا درسی آنقدر سخت بوده که نتوانستی برای یک یا دو درس دیگر وقت بگذاری؟
این اتفاق بیشتر در سوم دبیرستان میافتاد. گاهی ریاضی یا فیزیک آنقدر سخت بود که وقت نمیکردم به سؤالات شیمی جواب بدهم. در عمومیها برای درس ادبیات مشکل داشتم و نمرهام خیلی کم میشد یا وقت نمیکردم به قسمت ریدینگ زبان جواب بدهم. اینها را تجربه کردم تا در سال چهارم از آنها استفاده کنم. دیگر وقتی سؤال سخت میدیدم از آن میگذشتم و به سراغ سؤال بعدی میرفتم. حتی وقتی چند سؤال را پشت سر هم نمیتوانستم جواب بدهم، نگران نمیشدم. دوباره که به سؤالات برمیگشتم اغلب میتوانستم جواب بدهم. وقتی به سؤالات آسان جواب میدادم، در برگشت به سؤالات، ذهنم آرام میشد و به سؤالات سختتر بهتر جواب میدادم.
از چه زمانی از این تکنیک که بهنام ضربدر و منها شناخته میشود، استفاده کردی؟
از آبانماه سال چهارم آن را اجرا کردم. بهنظرم شرط عمل به این تکنیک، فهم مباحث است تا بتوانیم تشخیص دهیم که سؤال سخت است یا آسان. از آن زمان به بعد دیگر در هیچ آزمونی وقت کم نیاوردم.
از پدر و مادرت بگو.
پدرم طلافروشی دارد. مادرم در رشتهی حقوق درس خوانده و الان خانهدار است. یک برادر بزرگتر از خودم دارم. پدر و مادرم کارها و تصمیمگیری را به عهدهی خودم میگذاشتند. وقتی پنجم دبستان بودم، معلم کلاس گفت آزمونی بهنام آزمون تیزهوشان وجود دارد. من هم بدون اینکه به پدر و مادرم بگویم در این آزمون ثبتنام کردم. خودم هم خیلی دوست داشتم که من را آزاد میگذاشتند. در آزمون تیزهوشان قبول شدم و به مدرسهی تیزهوشان رفتم. خیلی مدرسهی خوبی داشتم و فضای رقابت بین همکلاسیها خیلی کمک کرد. هنگام انتخاب رشتهی دبیرستان، اطرافیان اصرار داشتند رشتهی تجربی را انتخاب کنم؛ اما خودم ریاضی را انتخاب کردم. پدر و مادرم نهایت همکاری را با من داشتند.
بهجز درسخواندن چه کار دیگری بلدی؟
قبل از سال کنکور به فوتبال خیلی علاقه داشتم و بازی میکردم. من و برادرم به کلاسهای موسیقی میرفتیم. من در در سال کنکور تمرین موسیقی را کنار گذاشتم؛ اما دوباره تمرینهایم را شروع کردهام.