سیدسعید متقی در یک نگاه
شهر: تهران
مدرسه: علوی
سالهای حضور در کانون: از سوم دبیرستان تا چهارم دبیرستان به مدت 2 سال
رتبهی قبولی: 35 ریاضی منطقهی 1
رشتهی قبولی: دکترای پیوستهی بیوتکنولوژی دانشگاه تهران
تحصیلات و شغل پدر: مدیر مجمع تقریب مذاهب
تحصیلات و شغل مادر: خانهدار
چه شد که رشتهی بیوتکنولوژی را انتخاب کردی؟
این سؤال را خیلیها از من پرسیدهاند. این رشته زیرشاخهی هر دو گروه آزمایشی تجربی و ریاضی است اما بین رتبههای برتر انتخاب این رشته مرسوم نیست و من بهنوعی برخلاف جریان رایج عمل کردم. من در دوران دبیرستان ذهن شفافی راجعبه آیندهی تحصیلیام نداشتم و نمیدانستم چه رشتهای را در دانشگاه ادامه خواهم داد. قبل از کنکور تحقیق میکردم؛ اما تصمیم نهاییام را گذاشته بودم برای بعد از کنکور. من اسم رشتهی بیوتکنولوژی را نشنیده بودم؛ اما بعد از کنکور سعی کردم در نشستهایی که برای معرفی رشتهها برگزار میشود شرکت کنم تا دربارهی همهی رشتهها اطلاعات به دست آورم. در یکی از این برنامهها به این رشته اشاره شد و گفتهشد که چون رشتهی سختی است، خیلیها آن را انتخاب نمیکنند. دربارهی این رشته تحقیق کردم و متوجه شدم ازجمله رشتههای بینرشتهای است. هم شامل شیمی است و هم ریاضی و زیست و فیزیک. دبیرستان که بودم به زیست هم علاقه داشتم و هنگام انتخابرشته بین رشتهی ریاضی و تجربی مردد بودم. حالا این رشته جامع همهی درسهایی بود که دوست داشتم. وقتی با دانشجویان این رشته صحبت کردم متوجه شدم جنبهی تحقیقاتی و آزمایشگاهی آن زیاد است. نوآوری و خلاقیت این رشته برایم خیلی جذاب بود. دلیل سوم این بود که دکترای پیوسته است و نیاز به کنکورهای دیگر ندارد.
انتخاب رشتهی بیوتکنولوژی، انتخاب راه سختکوشانه است. چقدر سختکوش بودی؟
بهنظرم چیزی که باعث میشود سختیها را پشت سر بگذاریم داشتن هدف است. فکرکردن به هدف سختیها را هموار میکند و شببیداریها را آسان میکند. اول از همهچیز باید هدف را مشخص کرد. بعضی از دوستان من نمیدانستند برای چه هدفی درس میخوانند. نداشتن هدف باعث میشود وسط راه دست بکشیم. من هدف داشتم و میدانستم چه میخواهم. شاید گاهی خسته میشدم؛ اما از استراحتهای کوتاهمدت برای تجدید قوا استفاده میکردم.
از محیط دانشگاه راضی هستی؟
بله. دانشجوهای بیشتر از المپیادیها و رتبههای برتر هستند و چون هم از تجربیها به این رشته آمدهاند و هم از ریاضیها، میتوانیم در درسهای مختلف به یکدیگر کمک کنیم. اوایل درس زیست برایم سخت بود اما الان که ترم سوم هستم مشکلی ندارم.
از خانوادهات هم میگویی؟
یک برادر بزرگتر و یک خواهر و یک برادر کوچکتر از خودم دارم. پدرم یکی از مدیران مجمع جهانی تقریب مذاهب و مادرم خانهدار است.
خانوادهات با انتخاب تو مخالفتی نداشتند؟
در دوران دانشآموزی پدر و مادر نقش مهمی در موفقیت فرزندان دارند. فراهمبودن شرایط درسخواندن خیلی مهم است. برخی از خانوادهها شاید رفتوآمدهای خانوادگی زیادی داشته باشند و همین مسئله تأثیر بدی بر تحصیل دانشآموز بگذارد. بهترین مشاور هر کس پدر و مادر اوست؛ چون بیشترین شناخت را از فرزند خود دارند. در خانوادهی ما هم این حمایتها وجود داشت. بیشتر مادرم همراهیام میکرد. گاهی وقتی در آزمون افت میکردم روحیهام را تقویت میکردند و به من انگیزه میدادند. پدر و مادرم در انتخابرشته خیلی مؤثر بودند. آنها زیاد موافق نبودند که رشتههای مهندسی را انتخاب کنم. به من پیشنهاد دادند که رشتهای را انتخاب کنم که آیندهی شغلی مناسبی در انتظارم باشد.
از چه سالی به کانون آمدی؟
از سوم دبیرستان به مدت دو سال در آزمونهای کانون شرکت کردم.
از چه زمانی کنکور برایت جدی شد؟
تا سوم دبیرستان زیاد جدی درس نمیخواندم. از سوم دیگر جدی شدم و در آزمونهای کانون هم شرکت کردم. سعی میکردم به استراحت هم اهمیت بدهم تا خسته نشوم.
بهترین نتیجهات را در چه آزمونی به دست آوردی؟
سال چهارم دبیرستان در آزمون جامع دیماه که جمعبندی نیمسال اول بود، ترازم 8200 شد. از همان زمان متوجه شدم که میتوانم رتبهی خوبی در کنکور کسب کنم.
نیمسال دوم و بهویژه در دوران عید چه کار کردی؟
نیمسال دوم کمی افت داشتم. در ایام نوروز دوسه روز استراحت کردم تا بتوانم انرژی ادامهدادن داشته باشم. از کتاب نوروز استفاده کردم و مفید بود. در آزمون عید حدود 200 نمرهی تراز افت کردم. در این مواقع خانواده به من روحیه میدادند و خودم هم سعی میکردم بیشتر به تلاشکردن فکر کنم تا نتیجه. مطمئن بودم وقتی تلاشم بهترین باشد نتیجهام هم بهترین خواهد شد.
بعد از عید برنامهریزیات برای درسخواندن چگونه بود؟
بعد از عید معمولاً روزانه 12 ساعت درس میخواندم. برای تعادل بین درسها هم روش خودم را داشتم. ساعت مطالعهام بر اساس نقاط ضعف و قوتم تنظیم میشد. بعد از آزمون جمعه، چند روز اول را به رفع اشکال آزمون قبلی اختصاص میدادم. اگر لازم بود تست میزدم و گاهی نیاز بود تا دوباره کتاب درسی را دقیق بخوانم. هفتهی اول بیشتر روی درسهای اختصاصی وقت میگذاشتم و در هفتهی دوم عمومیها پررنگ میشد. البته سعی میکردم برخی از مباحث عمومیها را پیوسته در برنامهام داشته باشم. مثلاً برای تسلط بر مبحث قرابت معنایی به کار پیوسته با مدتزمان کم نیاز است. بعد از عید چون تقربیاً همهی درسها تمام شدهاند، زمان بازیابی است. در شیمی فرمولها و خلاصهنویسیهایم را مرور میکردم و برای تسلط بر مسائل، با تستزدن بازیابی میکردم. برای عمومیها هم جاهایی که در کتاب درسی مشخص کرده بودم یا تستهای نشاندارم را مرور میکردم و در دو آزمون پایانی کانون ترازم بالای 8000 شد.
به تحلیل آزمون چقدر اهمیت میدادی؟
بهنظرم ارزیابی آزمون خیلی مهم است. بعد از آزمون معمولاً حدود 5 ساعت برای تحلیل آزمون وقت میگذاشتم. گاهی در جلسهی آزمون به جواب سؤال میرسیدم اما احساس میکردم نکتهای دارد که باید در فرصت مناسب آن را بررسی کنم. کنار آنها علامت میگذاشتم و بعد از آزمون همراه با پاسخهای اشتباه و نزدهها بررسی میکردم. وقتی نمرهی درسی کم میشد دفتر برنامهریزی را بررسی میکردم که دلیل آن را از طریق ساعت مطالعه پیدا کنم. اگر کمکاری خودم بود سعی میکردم برای هفتهی بعد بیشتر وقت بگذارم. اگر روشم اشتباه بود روش دیگری را امتحان میکردم. البته روشهایم را در آبانماه پیدا کرده بودم و دیگر نیازی به تغییر اساسی نداشت.
در کنکور چه نمراتی کسب کردی؟
ادبیات 80، عربی 84، دینوزندگی 89، زبان انگلیسی 84، ریاضی 89، فیزیک 80، شیمی 78.
جالب است که هنوز با کانون همراه هستی و آن را رها نکردهای!
بله. حدود دو سال است که در کانون پشتیبان ویژه هستم. دوست داشتم تجربهام را به دیگران هم منتقل کنم و کمککردن به دیگران را دوست دارم. وقتی برای آموزش کسی وقت میگذارم و درآخر نتیجه میگیرد انگار خودم نتیجه گرفتهام و احساس خوبی پیدا میکنم. سال گذشته 8 دانشآموز داشتم و امسال 5 دانشآموز دارم. سعی میکنم هر روز به یک نفر مشاوره بدهم تا بتوانم درسهای دانشگاه را هم بخوانم. سال گذشته دو نفر از دانشآموزانم رتبهی تکرقمی شدند. آقای ضیایی رتبهی 2 منطقهی 3 و آقای امین مقراضی رتبهی 4 منطقهی 3 شد. آقای مصطفی اجاقی هم رتبهی 11 منطقهی 2 شد. یک نفر هم رتبهی 15 منطقهی 2 شد. برای امسال هم امید دارم که نتایج خوبی به دست آورند.
روش خاصی در پشتیبانی داری؟
زمان تماس با دانشآموز را وقتی در نظر میگیرم که مناسب باشد. سعی میکنم وسط دو آزمون مشاوره بدهم تا هم آزمون قبلی لحاظ شود و هم چون مقداری از مباحث بعدی را خوانده است بتوانم در مورد آزمون بعدی صحبت کنم. در مشاوره اولین چیزی که به آن میپردازم آزمون قبلی است تا اگر مشکلی مانده است رفع شود. من نمرات دانشآموز را یادداشت میکنم و هنگام تماس تلفنی آنها را با آزمون قبلی مقایسه میکنیم و برای هر درسی که افت داشته، با همفکری هم راهحل پیدا میکنیم.
دانشآموزان را چگونه به پیشرفت ترغیب میکنی؟
خودم هم همین روزها را تجربه کردهام و همیشه به دانشآموزانم میگویم وضعیت خود را حفظ کنند و اگر توانستند کمی بهبود ببخشند. حتی اگر نتوانستند پیشرفت کنند دستکم پسرفت نکنند. به آنها امید میدهم که در بازههایی از سال میتوانند جهش داشته باشند و از آنها میخواهم صبور باشند. بهطور مثال دانشآموزی داشتم که اوایل سال ترازش 7800 بود و آخر سال به بالای 8000 رسید.
خاطرهی خاصی از کارکردن در کانون داری؟
امسال اولین جلسهی پشتیبان ویژه، آقای قلمچی هم بودند. از پشتیبانهای ویژهی سال قبل خواستند که تجربهی سال گذشتهی خود را بگویند. وقتی نوبت به من رسید و از نتایج دانشآموزانم گفتم، برای آقای قلمچی جالب بود که یک پشتیبان ویژه دو رتبهی تکرقمی دارد.
چه صحبتی برای دانشآموزان کنکوری داری؟
سال کنکور تلفن همراهم را کنار گذاشتم و الان هم دانشآموزی دارم که نمیتواند کار با موبایل را ترک کند. او اوایل مطالعهی درسها را هم با گوشی موبایل انجام میداد و بههرحال تمرکزش کم میشد. با صحبتهایی که با هم داشتیم کار با موبایل را کمتر کرده است و نتیجهاش هم روزبهروز بهتر شده است.
در زندگی موضوعی بوده که با آن مبارزه کرده و شکستش داده باشی؟
دوم دبیرستان تلاشم کم بود و نتیجهی خوبی در درسها نداشتم. وقتی سوم دبیرستان برای خودم هدف مشخص کردم انگیزهام برای درسخواندن بیشتر شد. هرچه تلاشم بیشتر شد نتیجهام هم بهتر شد و وقتی هم نتیجهام بهتر میشد دوباره انگیزهام بیشتر میشد. این دو روی هم تأثیر میگذارند و باعث جهش میشوند. یادم میآید آقای مقراضی سال گذشته بعد از عید انگیزهاش کم شده بود و نگران بود. به او اطمینان دادم که این نتایج مقطعی است و بعد از دو آزمون دوباره به روند قبلی برمیگردد و از او خواستم کمی استراحت کند. خوشبختانه همانطور که فکر میکردم مقطعی بود و دوباره به روال قبل برگشت.