گفتوگو با فاطمه حبیبی، رتبهی 6 انسانی از همدان
هیچ گاه برای رسیدن به موفقیت دیر نیست
فاطمه حبیبی در یک نگاه
شهر: همدان (همدان)
رتبهی قبولی: 6 انسانی ایثارگران
مدرسه: حضرت آمنه (س)
رشتهی قبولی: حقوق دانشگاه شهیدبهشتی
تحصیلات و شغل پدر: کارشناسی الهیات، فرهنگی بازنشسته
تحصیلات و شغل مادر: دیپلم، خانهدار
از چه زمانی به کانون آمدی؟
سوم راهنمایی در آزمونهای کانون ثبت نام کردم تا برای آزمون مدارس نمونهدولتی و تیزهوشان آماده شوم. این کار برایم بسیار مفید بود و توانستم همان سال در مدرسهی نمونهدولتی پذیرفته شوم. سپس سالهای سوم و چهارم دبیرستان دوباره در آزمونها شرکت کردم. اگر زمان به عقب برمیگشت اول و دوم دبیرستان هم آزمون میدادم. معتقدم شرکت در آزمونها اثر زیادی در موفقیت و نظم مطالعاتی دارد.
سال سوم راهنمایی از چه طریقی با آزمونهای کانون آشنا شدی؟
در مدرسه و از طریق همکلاسیها و دبیرانم با آزمونها آشنا شدم. دبیرانم توصیه کردند برای آشنایی با سؤالات و آمادگی بیشتر در آزمونها شرکت کنم.
وقتی میخواستی انتخاب رشته کنی آیا واقعاً به رشتهی علوم انسانی علاقهمند بودی؟
اوایل میخواستم رشتهی ریاضی را انتخاب کنم؛ اما مدرسهای که در آن قبول شده بودم در رشتهی انسانی خیلی قوی بود و حتی میتوان گفت نخبهپرور بود. مشاوران مدرسه رشتههای مختلف را به طور کامل برایمان توضیح دادند و این باعث شد به رشتهی انسانی علاقهمند شوم.
سال گذشته نیمسال دوم را با چه هدفی شروع کردی؟
با تلاشی که در نیمسال اول داشتم و با شناختی که از خودم به دست آورده بودم، نقاط قوت و ضعفم را میدانستم. سعی کردم این دو را از هم تفکیک کنم. برای درسهایی که نقاط قوتم بود تلاش کردم تا به نقطهی قوت پایدار برسند. در درسهایی که در ضعف داشتم، مثل عربی و زبان، هدفم این بود که طوری کار کنم که پیشرفت داشته باشم.
در نیمسال دوم منابع کمکدرسیات را تغییر دادی؟
بله؛ در نیمسال دوم ترجیح دادم کتابهای کانون مثل کتابهای آبی را تهیه کنم.
از بچگی دوست داشتی چهکاره شوی؟
در زندگی هدفهای متنوعی داشتم. مدتی دوست داشتم معلم باشم. بعد از آن به مهندسی علاقهمند شدم. بعد از انتخاب رشتهی انسانی و پذیرفته شدن در رشتهی حقوق، فضای دانشگاه را خیلی دوست دارم. استادان بسیار خوبی دارم و کاملاً راضی هستم.
در دوران عید چهطور درس خواندی؟
بیشترِ دوستانم تصمیم گرفتند طبق بودجهبندی آزمون در کتابخانه و در اردوی مطالعاتی درس بخوانند؛ اما من تصمیم گرفتم در خانه بمانم. از یک هفته قبل از عید برنامهی درسیِ آزمون را شروع کردم. این تصمیم باعث شد با بیشترین تمرکز از تعطیلات عید استفاده کنم.
در کلاس با کسی هم رقابت میکردی؟
سال چهارم دبیرستان که خیلی جدیتر درس میخواندم رقیب دوستانم به حساب میآمدم. با دوستم، کیانا بیات، که رتبهی 79 را کسب کرد، همکلاسی و در خوابگاه هماتاقی هستم. رقابتمان کاملاً دوستانه و سازنده بود.
شخص خاصی بوده که حرفها و آموزشهایش در زندگی و موفقیت شما مؤثر بوده باشد؟
دبیر جغرافیا، خانم قمری، دبیر بسیار خوبی بودند و حرفهایشان، شیوهی تدریسشان و حتی رفتارشان الگوی من بود و خیلی دوستشان داشتم. ایشان تأثیر زیادی روی من گذاشتند.
به جز درس، چه مهارتهای دیگری را دنبال میکردی؟
فعالیتهای ورزشی و هنری هم داشتم. به کلاس اسکیت میرفتم. نقاشی میکشیدم. دوران پیشدانشگاهی کلاسهای فوق برنامه را کنار گذاشتم؛ اما الان دوباره میخواهم آنها را دنبال کنم. اول دبیرستان رتبهی اول دو و میدانی استان را کسب کردم. دوم دبیرستان هم در تصویرسازی رتبهی اول استان و در رنگ و روغن سوم استان و اول ناحیه شدم.
خانواده چگونه با تو همراهی میکردند؟
خانوادهام فضای خانه را برای مطالعه ساکت نگه میداشتند و مهمانیها را به حداقل رسانده بودند. برای من نقش انگیزشی داشتند و مرا تشویق میکردند و برایم جایزه تعیین میکردند. مثلاً بعد از قبولی در کنکور گوشی موبایلی را که دوست داشتم خریدند.
چه کسی برایت برنامهریزی میکرد؟
خودم برنامهریزی میکردم. جمعهها بعد از آزمون، ابتدا آزمون را تحلیل میکردم و سپس طبق نتیجهی آزمون برنامهریزی میکردم. صبح شنبه برنامهام را آماده میکردم. هر روز شش الی هفت درس را در برنامه داشتم و یک روز در میان درسها را دوره میکردم.
وقتی نتیجهی کنکور را فهمیدی چه واکنشی داشتی؟
با دوستانم در خانهی یکی از دوستان صمیمیام که تولدش بود جمع شده بودیم. از خانوادههایمان اجازه گرفتیم تا شب همان جا بمانیم و نتیجههایمان را در کنار هم ببینیم. ساعت دوازده شب نتیجه را دیدم. خیلی خوشحال شدم و همان موقع به خانوادهام خبر دادم. البته اول رتبهی زبان را دیدم و ناراحت شدم؛ اما بعد فهمیدم اشتباه کردهام و در رشتهی انسانی رتبهی بسیار خوبی کسب کردهام.
در طول دوران تحصیل از کدام ابزار کانون استفاده کردی؟
از دوران راهنمایی از دفتر برنامهریزی و روشی که برای برنامهریزی ارائه داده بود استفاده میکردم. گفتوگوها با رتبههای برتر و قهرمانان پیشرفت را در مجلهی آزمون میخواندم و مقالات مشاورهای آن را دنبال میکردم. قسمتهای طنز مجله را هم دوست داشتم. در دوران جمعبندی خلاصهی درسها را از سایت دریافت میکردم و نمونهسؤالات را در سایت مطالعه میکردم. چند بار هم در صفحهی علوم انسانی در سایت نظر دادم و رفع اشکال کردم.
در پایان دوست داری چه بگویی؟
حرفم به دانشآموزان این است که هر وقت اراده کنند و بخواهند میتوانند موفق شوند. من با تراز خیلی پایین شروع کردم اما خواستم و پیشرفت کردم. هرگز برای رسیدن به موفقیت دیر نیست.