گفتوگو با آوا قرهباغلی، رتبهی 10 تجربی از همدان:
حضور در آزمون برایم یک اولویت بود
آوا قرهباغلی در یک نگاه
شهر: همدان (همدان)
راهنمایی و دبیرستان: مدرسهی فرزانگان
سالهای حضور در کانون: سوم راهنمایی و از دوم تا چهارم دبیرستان به مدت 4 سال
رتبهی قبولی: رتبهی 10 تجربی ایثارگران
رشتهی قبولی: پزشکی دانشگاه تهران
تحصیلات و شغل پدر: دیپلم، آزاد
تحصیلات و شغل مادر: دیپلم، بازنشستهی آزمایشگاه
چه عاملی باعث شد سوم راهنمایی عضو کانون شوی؟
میخواستم برای ورود به مدرسهی فرزانگان در دورهی دبیرستان آماده شوم. دوست داشتم با یک برنامهی منطقی و منظم درس بخوانم و ترجیح دادم از برنامهی آزمونهای کانون پیروی کنم. من در دوران راهنمایی هم در مدرسهی فرزانگان درس خواندم و میتوانستم به طور مستقیم و بدون آزمون به دبیرستان فرزانگان بروم، اما حضور در آزمونها در سال سوم راهنمایی برایم مفید بود.
در مدت 4 سالی که دانشآموز کانون بودی، حضور منظم در آزمونها چه اهمیتی برایت داشت؟
حضور در آزمونها برایم اولویت مهمی بود. حتی به یاد دارم وقتی دوم دبیرستان بودم، یک بار صبح شنبه امتحان هماهنگ شیمی در مدرسه داشتیم؛ با این حال روز قبل آن یعنی جمعهی آزمون، از مدرسهی ما فقط من بودم که در آزمون حاضر شدم و بهانهی امتحان مدرسه را نیاوردم.
در دوران راهنمایی چه عواملی تو را به سمت رشتهی تجربی سوق داد؟
اوایل اطلاعات کافی در مورد رشتهها نداشتم و همیشه از دیگران مشورت میگرفتم. میان آشنایان کسانی هستند که در رشتهی پزشکی تحصیل کردهاند. وقتی با آنها مشورت کردم متوجه شدم رشتهی تجربی همان چیزی است که میخواهم. اهدافی که در آینده برای خودم ترسیم کرده بودم نیازمندِ ورود به رشتهی تجربی بود.
الان که دانشجوی رشتهی پزشکی هستی باز هم همان دیدگاه چند سال قبل را نسبت به این رشته داری؟
پس از ورود به دانشگاه در رشتهی پزشکی متوجه شدم که راهم را درست انتخاب کردهام و حتی دیدگاهم نسبت به این رشته خیلی بهتر از قبل شده است. دانشگاه نسبت به دبیرستان آرامش بیشتری دارد و وقتی در دبیرستان خوب درس میخوانیم با حس خیلی خوبی در کلاسهای دانشگاه حاضر میشویم. رسیدن به هدف لذتبخش است.
در این سالها چه عواملی انگیزهی تلاش را در تو حفظ میکرد؟
اولین و مهمترین عامل انگیزهبخش، هدفی بود که برای خودم مشخص کرده بودم. عامل بعدی، خانوادهام و سپس دبیرانم بودند که برایم زحمت زیادی کشیدند و زحماتشان به من انرژی و روحیه میداد تا همواره تلاش کنم.
خانواده در مسیر رسیدن به این موفقیت چگونه تو را حمایت کردند؟
وقتی امیدم کم میشد به من قوت قلب میدادند و همیشه میگفتند: «تو میتوانی». در آزمونهایی که ترازم افت میکرد، همان روز با هم گفتوگو میکردیم و از صحبتهای آنها انرژی میگرفتم و میتوانستم خودم را برای آزمون بعدی آماده کنم.
سال گذشته که دانشآموز بودی، با شروع نیمسال دوم، هدفگذاریات چگونه بود؟
برای شروع نیمسالِ دوم تصمیم گرفتم از درسها و مباحثی که نیمسال اول خوانده بودم غافل نشوم و سؤالات را که اشتباه پاسخ داده بودم یا برایم دشوار بود مرور کنم تا نکات در ذهنم تثبیت شود.
از کدام ابزارهای کانون استفاده میکردی؟
از کتاب زرد عمومی و آبی هندسه و شیمی استفاده میکردم. کتاب آبی هندسه درسنامه و سؤالات خیلی خوبی داشت و کمک زیادی به من کرد. از کارنامهی پنج نوع درس نیز برای تبدیل نقاط قوت به نقاط قوت پایدار استفاده میکردم. مطالب سایت را هم گاهی مطالعه میکردم.
اکنون که دانشجو هستی و به دورهی دانشآموزیات نگاه میکنی، به نظرت نکتهای بوده که دوست داشتی بیشتر به آن توجه کنی؟
دلم میخواست برای درس زبان ارزش و اهمیت بیشتری قائل بودم و متون و واژگان بیشتری کار میکردم. در جلسهی کنکور هم دوست داشتم میتوانستم مدیریت بیشتری بر درس شیمی داشتم.
به نظرت در دورهی متوسطهی اول برای انتخاب رشته باید به چه نکاتی توجه داشت؟
دانشآموزان اول از همه باید با خودشان روراست باشند تا رشتهای را که واقعاً به آن علاقه دارند انتخاب کنند. باید با افرادی که در حال حاضر در شغلهای مورد نظرشان شاغل هستند گفتوگو کنند و از آنها برای انتخاب آگاهانهتر راهنمایی بخواهند. خانوادهها هم باید نقش راهنما داشته باشند و اجازه دهند تا دانشآموز آزادانه انتخاب کند.
الگوی خاصی در زندگیات داری؟
سعی میکنم نکات خوب را از افرادی که در اطرافم هستند بیاموزم. در دانشگاه اخیراً استادی به نام دکتر مهرپور برای ما سخنرانی کردند. ایشان کارهای بسیار خوب و مؤثری کرده بودند و عملهای جراحی خاصی انجام داده بودند که روند زندگی افراد را تغییر داده بود. از ایشان الگو و درسهای زیادی گرفتم. دبیر زیست دبیرستانم، خانم چراغی هم برایم الگوی بزرگی هستند و در روند موفقیتم اثر بسزایی داشتند. ایشان همیشه به بچهها امید میدادند و ما را به چندبعدی بودن تشویق میکردند.
مطالعهی غیر درسی هم داری؟
تا جایی که وقت داشته باشم کتاب شعر و داستان میخوانم. اگر میتوانستم در دانشگاه دو رشته بخوانم، رشتهی ادبیات را انتخاب میکردم.
برای پیشرفت در دانشگاه بیشتر از کسی کمک میگیری؟
دانشگاه طرحی به نام منتورینگ دارد که در آن دانشجویان سالهای بالاتر برای پیشرفت به ما کمک میکنند. منتور من خانم سارا لامعی، دانشجوی ورودی سال 94 است.
یک پیشنهاد خوب برای دانشآموزانی که این گفتوگو را میخوانند...
برای هدفتان بجنگید. این تلاش ارزشش را دارد.