به دست آوردن اهدافی که آنها را با نهایت دقت ترسیم کردهایم نیازمند بهرهگیری از همهی استعدادها و توانمندیهای فردی است. یکی از مهمترین وظایف یک فرد سختکوش، آشنا شدن با روشهای تقویت این مهارتها و ادغام کردن آنها با اجرای برنامههای خود است. IQ یک مفهوم آشنا برای ماست که تداعیکنندهی قدرت حفظ و بازیابی اطلاعات در ذهن و استدلال منطقی است؛ اما یکی از مهمترین انواع هوش، که برای مفاهیم انتزاعیِ موفقیت به آن نیاز داریم، هوش هیجانی یا هوش عاطفی است. این مفهوم برای اولین بار در فرم ساختاریافتهی آن توسط دو دانشمند به نامهای پیتر سالاوُی و جان مایر تعریف شد که عبارت بود از توانایی فرد در شناخت هیجانها و احساسات خود، خودآگاهی، مدیریت هیجانها و احساسات خود، خودمدیریتی، خودانگیزشی، تشخیص و درک هیجانها و احساسات دیگران، دیگرآگاهی، مدیریت رابطه با دیگران، دیگرمدیریتی.
هوش هیجانی تأثیر واضحی بر تصمیمگیریها، شناسایی فرصتها و شکل دادن به برنامهریزیهای فردی دارد. چند ویژگی زیر در بهبود هوش هیجانی نقش مؤثری دارند.
«خودآگاهی» هنر درک ویژگیهای فردی است. کلمهی ویژگی نباید صرفاً یادآور نکات مثبت باشد. خودآگاهی شامل محدودهی وسیعی از مشخصههای فردی است که از نقاط مثبت و ضعف تا عادتها و تمایلات فردی را در بر میگیرد. شناسایی دقیق محرکهای رفتاری و آماده شدن با شرایط ثانویهی پس از مواجهه با آنها، یکی از مهمترین اثرات افزایش خودآگاهی است. به بیانی دیگر، خودآگاهی چگونگی دیدن خود را تقویت میکند که این در ارزیابی دید بیرونی به خود فرد نیز مؤثر خواهد بود. طرح سؤالات درونگرایانه و مبتنی بر رفتارهای فردی و تلاش برای یافتن پاسخهای دقیق برای این سؤالات یکی از راههای افزایش خودآگاهی است. لازم است با نگاهی موشکافانه رفتارهای خود و عوامل بروز آن را بررسی کنید. تلاش برای افزایش خودآگاهی به طرز حیرتانگیزی با افزایش آرامش و اعتمادبهنفس در افراد همراه است.
دارا بودن «ذهن تحلیلگر» ویژگی مؤثر دیگری در بهبود هوش هیجانی است. یکی از ویژگیهای مهم افرادی که دارای هوش هیجانی بالا هستند، قدرت آنها در تحلیل اطلاعات پیرامونی است. بهخصوص توان مقایسهای افراد در تحلیل تشابهها و تفاوتهای اطلاعات قدیمی و جدید در یک حوزهی مشخص وجه بارزتری به ویژگی ذهن تحلیلگر آنها میدهد. بررسی دقیق سبک و سیاق انجام فعالیتهای فردی به این افراد فرصت شناسایی روشهای برتر را میدهد و این رمز موفقیت استفاده از هوش هیجانی در بهبود عملکردهای فردی است. قوی شدن در قدرت تحلیل ذهنی با تحلیل دقیق فعالیتهای روزانه شروع میشود و به نظر میرسید شروعی ساده باشد.
شناسایی «خواستهها و نیازهای فردی» همواره یک مرجع مؤثر در بررسی هوش هیجانی افراد است، ازطرفی یک راهکار مؤثر در تقویت هوش هیجانی نیز هست. ذهن یک فرد با هوش هیجانی بالا قابلیت تشخیص «مناسبترین دستاورد» را دارد. این سرآغاز تلاش و برنامهریزی او برای کسب آن دستاورد خواهد بود. شروع این فرایند با نوعی بررسی درونی در مورد خواستههای فردی است. خواستهها و نیازها در خَلق اهداف افراد نقش مؤثر دارند. تلاش برای شناسایی مجموعهی کاملی از خواستهها و نیازها علاوه بر تقویت هوش هیجانی، به فرد قدرت انتخاب و تعدیل این خواستهها را خواهد داد. نباید فراموش کنیم که توان افراد برای رسیدن به موفقیت هر چهقدر هم که زیاد باشد، باید صرف دستیابی به مناسبترین دستاوردها شود.