آزمونها برایم نیروی محرکه بود
از کی به کانون آمدی و در چند آزمون برنامهای کانون شرکت کردی؟
اول دبیرستان و از سوم دبیرستان به کانون آمدم و در 49 آزمون شرکت کردم. در سال چهارم در 23 آزمون شرکت کردم و دو غیبت داشتم.
دلیل اینکه به کانون آمدی چیست؟ پیشنهاد خودت بود یا خانواده؟
سال اول دبیرستان به کانون آمدم اما جدی نبودم. سال سوم دبیرستان دوباره با تصمیم خودم به کانون آمدم و آزمونها را جدی گرفتم. اینکه رتبههای برتر اغلب عضو کانون بودند انگیزهای شد که من هم در آزمونها شرکت کنم. با رتبههای برتر سالهای گذشته در ارتباط بودم و از راهنماییهای آنها استفاده میکردم؛ مخصوصاً در مواقعی که از نظر روحی خسته میشدم با آنها صحبت میکردم.
دلیل پیوستگی شما به آزمونها چه بود؟
آزمونهای کانون ساختار کلی برنامهریزی درسی من بود و به من اجازهی غیبت نمیداد. آزمونها برای من نیروی محرکه بود تا روز آخر با انگیزه ادامه دهم.
آیا زمانی اتفاق افتاد که عقب بیفتی یا ناامید شوی و دست از کار بکشی؟
بارها اتفاق افتاد؛ اما چون انگیزهی زیادی داشتم دستکم نیمی از روز دست از کار میکشیدم و دوباره به روال قبل برمیگشتم.
چهقدر به برنامهی راهبردی متکی بودی؟
برنامهی راهبردی برنامهای کلی است که باید دانشآموز برنامهی شخصی آن را به آن اضافه کند تا کاربردیتر شود. سال سوم دبیرستان بیشتر با آزمون و خطا جلو رفتم تا بتوانم برنامهی مناسبی برای سال چهارم پیدا کنم؛ مثل روش خواندن درسها یا اینکه هفتهی اول فقط مطالعه میکردم و هفتهی دوم فقط تست کار میکنم. روشهای مختلفی را امتحان کردم. روش یک روز در میان تست و مطالعه را انجام دادم و درنهایت به این روش رسیدم که در تابستان ابتدا درسها را پیشخوانی کنم. من تا آذرماه درسهای سال چهارم را یک بار پیشخوانی کرده بودم و برنامهی آزمونها بیشتر برایم جنبهی مرور داشت و از منابع بیشتری برای تسلط استفاده میکردم.
ویژگی مهم برنامهی راهبردی از نظر شما چیست؟
به ذهن من نظم میداد. برنامهریزی برای کنکور واقعاً کار سختی است و نیاز به یک برنامهی منسجم و همهجانبه دارد. برنامهی راهبردی این امکان را در اختیار ما گذشته است. به نظر برخی از دانشآموزان حجم برنامه زیاد است اما به نظر من اگر ساعت مطالعه بالا باشد میتوانند به همهی مباحث برسند و مشکلی پیدا نخواهند داشت. شرط دیگر برای استفادهی مؤثر از برنامهی راهبردی، شخصیسازی آن است.
از چه ترازی شروع کردی و چهقدر پیشرفت داشتی؟
سال اول دبیرستان که خیلی جدی نگرفته بودم از تراز 6200 شروع کردم. سال سوم دبیرستان میانگین ترازم 8000 شد. سال چهارم هم میانگین ترازم 8400 شد.
با اینکه اول دبیرستان آزمونها را جدی نگرفتی اما در سوم دبیرستان پیشرفت خوبی داشتی. دلیل آن را چه میدانی؟
قبل از آن فقط برای امتحان درس میخواندم اما تابستان سال سوم تصمیم گرفتم از همان زمان کنکور را جدی بگیرم و با هدف کنکور درس بخوانم. با روزی 6 ساعت شروع کردم و چون انگیزهی خوبی داشتم با همین ساعت مطالعهی کم، بازدهی خوبی داشتم. میدانستم که اگر ناگهان ساعت مطالعهام را زیاد کنم در ادامه خسته میشوم و ادامه نخواهم داد. ساعت مطالعهام در پایان سال سوم در روزهای تعطیل به 8 ساعت رسید. تابستان سال چهارم را با روزی 10 ساعت شروع کردم. نیمسال دوم که حجم درسها زیاد شد آن را 12 ساعت کردم و تا دو روز قبل از کنکور به همین روال ادامه دادم.
از نظر شما هوش و استعداد و تلاش و مهارتهای فراشناختی چه سهمی در موفقیت دارند؟
من شرط اول موفقیت را داشتن انگیزه میدانم. داشتن انگیزه، تلاش را هم به همراه دارد. هوش و استعداد هم از نظر من در جایگاه سوم قرار دارد. با هوش و استعداد متوسط هم میتوان موفق شد اگر تلاش و برنامهی دقیق داشته باشیم. نمونهی چنین فردی از مدرسهی خودمان بود که توانست با تلاش، رتبهی برتر شود.
سال کنکور فقط درس میخواندی؟
خیر؛ من سال کنکور در کنار درس خواندن تفریح و سرگرمی هم داشتم و سعی میکردم هر وقت از لحاظ روحی دچار کمبود شدم از تفریح کردن برای تقویت روحیهام استفاده کنم.
شما هم تصمیم داری که به دانشآموزان کنکوری کمک کنی؟
بله؛ حتماً.
در طول دوران تحصیل، پدر و مادر چه کار خاصی در زمینهی آموزش برای شما انجام دادند که تأثیر زیادی بر روند تحصیل شما داشته است؟
به طور کلی در زمینهی آموزش مستقل بودم و انتظاری از پدر و مادرم نداشتم و کمکی از آنها نمیخواستم. پدرم تحصیلات عالی ندارد و مادرم هم در رشتهای درس خوانده که زیاد به ریاضی مربوط نیست؛ اما از لحاظ انگیزشی خیلی به من روحیه میدادند و مرا به تلاش برای کسب رتبهی تکرقمی تشویق میکردند.