چگونه قاضی خوبی برای یادگیری‌مان باشیم؟

کسی که نداند تاچه اندازه یک موضوع را آموخته و درچه مواردی مشکل دارد،نمی‌تواند خود را اصلاح کند.اما قضاوت کردن خودهم کار ساده‌ای نیست ودر اکثر مواقع باخطا همراه خواهد بود.

چگونه قاضی خوبی برای یادگیری‌مان باشیم؟

لازمه ­ی يادگيري ارزيابي مكرر خود است. كسي كه نداند تا چه اندازه يك موضوع را آموخته و در چه مواردي مشكل دارد، نمي‌تواند خود را اصلاح كند. اما قضاوت كردن خود هم كار ساده‌اي نيست و در اكثر مواقع با خطا همراه خواهد بود. به همين دليل نياز است كه ابزارهاي مناسبي براي قضاوت يادگيري خود داشته باشيم؛ ابزارهايي كه آن­ها را در ادامه­ ی این مطلب معرفي مي‌كنيم.

مهم­ترین کار، استفاده ی مکرر از امتحان و تمرین بازیابی است تا به درستی مشخص کنید که چه چیزی را واقعا می‌دانید و چه چیزی را تصور می‌کنید که می‌دانید. امتحان‌های کم حجم (از بخش محدودی از آموخته‌ها) در کلاس به معلم کمک می‌کند تا اطمینان یابد دانش‌آموزان واقعا در حال یادگیری هستند یا نه، و نیز چه حوزه ­هایی نیازمند توجه بیشتر هستند. برگزاری کوئیزهای تجمعی (امتحانی كه سرفصل‌هاي امتحان قبلي هم در آن مي‌آيد)، بیشترین کاربرد را زمانی دارند که می‌خواهیم یادگیری‌ها را مستحکم کنیم و مفاهیمی را که در یک مرحله آموخته شده، برای آموختن مطالب مراحل بعدی هم به کار ببریم. شما هم به عنوان یک یادگیرنده، از تکنیک‌های تمرینی بسیاری می‌توانید برای تسلط خود بر مطالب استفاده کنید که از پاسخگویی به فلش‌کارت برای توضیح مفاهیم کلیدی تا شبيه‌سازي و يادگيري از يك استاد را در بر می‌گیرد.

این اشتباه را نکنید که با درست جواب دادن یک مطلب آموخته شده در چند امتحان، آن را رها کنید. اگر موضوعی مهم است، باید تمرین شود و دوباره تمرین شود. هم­چنین به پیشرفت‌های ناشی از تمرین‌های انبوه، دل نبندید. بین امتحان‌های خود فاصله بیندازید، تمرین‌های خود را متنوع سازید و نگاه بلندمدت خود را حفظ کنید.

به سرنخ­ هایی که برای قضاوت در مورد یادگیری خود استفاده می‌کنید، دقت کنید. این که احساس کنید یک موضوع، آشنا یا روان است، شاخص خوبی برای یادگیری نیست؛ این که بلافاصله بعد از یادگیری یک مطلب بتوانید به آسانی آن را در امتحان بازیابی کنید هم شاخص خوبی نیست. (با این حال، سهولت بازیابی پس از یک تاخیر، شاخص خوبی برای یادگیری است.) روش بسیار بهتر، آن است که یک مدل ذهنی از مواد آموزشی بسازید که ایده‌های مختلف را در خلال یک مطلب یکپارچه کند، آن­ها را به آموخته‌های پیشین ارتباط بدهد و شما را قادر سازد که استنباطی از آن داشته باشید. این که تا چه حد می‌توانید ماهرانه یک مطلب را توضیح دهید هم یک سرنخ عالی برای قضاوت درک شما است؛ چرا که باید نکات برجسته را از حافظه­ ی خود بازيابي کنید، آن­ها را به زبان خود بیان کرده و توضیح دهید که چرا اهمیت دارند (و چرا به موضوع بزرگ‌تر ارتباط پیدا می‌کنند).

آموزش‌دهندگان باید بازخوردهای اصلاحی بدهند و یادگیرنده‌ها هم باید به دنبال این بازخوردها باشند. دیوید دانینگ[1] روانشناس در مصاحبه­ ی خود با ارول موریس[2]، دلیل می‌آورد که مسیر خودآگاهی از سایر مردم عبور می‌کند. «بنابراین واقعا بستگی به آن دارد که چه نوع بازخوردی دریافت می‌کنید. آیا جهان چیزهای خوبی به شما می‌گوید؟ آیا جهان به شیوه‌ای به شما پاداش می‌دهد که انتظار دارید به یک فرد باصلاحیت پاداش داده شود؟ اگر شما به مردم دیگر بنگرید، اغلب راه‌های متفاوتی برای انجام یک کار پیدا می‌کنید؛ که یعنی همیشه راه‌های بهتری برای انجام کارها وجود دارد.»

در بسياري از شرايط، قضاوت و يادگيري شما با كار كردن در كنار همكاران باتجربه‌تر، تنظيم مي‌شود: افسران خطوط هوايي با كايپتان‌ها، تازه‌سربازها با افسران رده بالاي پليس و رزيدنت‌ها با جراح‌ها. اين مدل آموزشي، قدمت بسياري در تاريخ بشر داشته و از گذشته‌ها، رابطه استاد و شاگرد باعث مي‌شده تا تجربيات سال‌ها فعاليت به فعالان نسل بعد انتقال يابد.

در ساير موارد، تيم‌هاي متشكل از تخصص‌هاي مكمل و متفاوت باعث اصلاح قضاوت‌ها و تنظيم يادگيري مي‌شود. شبيه‌سازي هم يكي ديگر از روش‌هاي اصلاح قضاوت خود درباره يادگيري‌مان است كه به ويژه براي آتش‌نشان‌ها، پليس‌ها و خلبان‌ها كاربرد فراواني دارد. اين شبيه‌سازي‌ها هر چند خالی از عيب و ايراد، نيستند، به طور معمول مي‌توانند با كمترين خطر و ريسك، يادگيري را تقويت كنند و اشكالات كار را به ما بفهمانند. در نهايت، اگر هيچ­كدام از اين روش‌ها براي اصلاح قضاوت ما از يادگيري‌مان كافي نباشد، اشتباه كردن و شكست خوردن در عمل است كه مي‌تواند ما را به ايراد كارمان آگاه كند؛ البته فرض بر اين است كه ما از شكست خود جان سالم به در برده و مشتاق درس گرفتن از آن هستيم.

[1] David Dunning

[2] Errol Morris

منبع:

Brown, Peter;  Roediger, Henry; McDaniel, Mark. make it stick:The Science of Successful Learning. London: The Belknap Press Of Harvard University Press, 2014. pp. 125-130.


Menu