در کناریافتن استراتژیهای بهینه آموزشی در سیستم آموزشی، ایجاد بستر مناسب برای تاثیر آنها نیز بسیار مهم است. در میان فاکتورهای اصلی برای ایجاد چنین بستری نقش معلمان و محیط آموزشی مدارس از اهمیت بالایی برخوردار است. ایجاد چنین بستری در پاسخ به سوالاتی مانند اینها نهفته است: کدام فاکتورهای مدرسه و کلاس درسی اجرای استراتژیهای بهینه آموزشی را امکانپذیر میکنند؟ یا معلمان باید دارای کدام خصوصیات معین باشند تا تاثیر رویکردهای آموزشی مدنظر بر سطح یادگیری دانشآموزان بیشتر شود؟ یافتن پاسخ این سوالات تصمیمسازان حوزه آموزشی را قادر میسازد تا به طراحی و تدوین بهتر برنامههای آموزشی خود بپردازند.
نتایج یافتهها نشان میدهد که عوامل موثر در این راستا شامل میزان اعتقاد معلمان به نقش آنها در کلاس درس و کارایی فردی آنها، همکاری معلمان با یکدیگر در محیط آموزشی و نحوه طراحی محیط درس در کلاسهای آموزشی میباشند. نحوه طراحی محیط درس تا حد زیادی تابعی از سیاستهای منحصر به فرد هر مدرسه است. اگر چه این بخش در میزان یادگیری دانشآموزان بیتاثیر نیست اما محوریت اصلی پژوهشهای انجام شده در این زمینه بر عملکرد معلمین استوار است.
برای مثال، عامل خودکارآمدی معلمین، یکی از عوامل بسیار مهم در میزان کارایی و عملکرد استراتژیهای بهینه آموزشی در میان کشورهای عضو سازمان توسعه و همکاری اقتصادی (OECD) بوده است. خودکارایی معلمان در حقیقت بهمعنی میزان اعتماد بهنفس معلمان در آموزش و توانایی کنترل کلاس درس است. در سایه این اعتماد بهنفس است که معلم قادر است یک استراتژی آموزشی تعیین شده را در فرم مناسبی بکار گیرد و دانشآموزان را از نتایج مثبت آن بهرهمند سازد.
یک طراح سیستم آموزشی باید بداند چه سیاستی بهکار گیرد تا معلمان به سطح مناسبی از خودکارآمدی دست یابند.. یافتههای ارزیابی بینالمللی آموزش و یادگیری (TALIS) در سال 2014، نشان میدهد سطح خودکارایی معلمان تا حد بسیار زیادی به میزان حضور آنها در فعالیتهای توسعهای آموزش در کشور بستگی دارد. بهدیگر بیان حضور پررنگ معلمان در فعالیتهای آموزشی برگزار شده برای آنها، بواسطه تاثیری که بر سطح دانش آموزشی آنها میگذارد میزان تسلط آموزشی آنها را بالا میبرد و در واقع، توانایی بکارگیری استراتژیهای مختلف آموزشی را در آنها ارتقا میدهد.
چنین رویهای بستری مناسب برای انتقال موضوعات آموزشی از معلمان به دانشآموزان را فراهم میکند. موضوعات مورد نظر با یک رویه آموزشی مناسب در اختیار معلمین قرار گرفته و تسلط معلم در بکارگیری این رویه بر نتایج ارزیابی دانشآموزان تاثیر مثبتی بر جای خواهد گذاشت. در این میان باید به یک عامل کلیدی دیگر نیز اشاره کرد و آن درجه تعامل معلم با همکاران خود است. نتایج پژوهشها در تقریبا تمامی کشورهای مورد بررسی OECD نشان میدهد هر چه میزان همکاری معلمان با یکدیگر در محیط مدرسه بیشتر باشد میزان کارایی آنها در بکارگیری استراتژیهای مناسب آموزشی بیشتر خواهد بود. در سایه همکاری و تبادل نظر معلمان با یکدیگر اطلاعات مفید و تجربیات کارآمد آنها با یکدیگر مبادله شده و بهصورت ضمنی خلاءهای آموزشی آنان پر میشود. در حال حاضر سیاستهای آموزشی به سمت مسیری در حال حرکت است که تا حد ممکن معلمان را به همکاری با یکدیگر ترغیب کند. در سیستمهای نوین آموزشی، سیاستهای مدارس بهگونهای تدوین میشود که معلمان از حالت ایزوله و غیر پویا به سمت همکاری در کارگروههای مشترک و تبادل نظر با همردههای خود متمایل شوند. تحت این رویه خروجی نهایی سیستم آموزشی ارتقاء سطح خودکارایی معلمان و بهبود عملکرد دانشآموزان خواهد بود.
منبع:
OECD Education Working Papers, No. 148. Teaching Strategies for Instructional Quality: Insights from the TALIS-PISA Link Data. OECD, 2016. Pp . 57-58