احساسات ممکن است باعث تحریف حافظه شوند

توهم تسلط بر متن ناشی از این اشتباه است که فکر می‌کنیم هر متنی را به سادگی بتوانیم بخوانیم در آن تسلط داریم.

احساسات ممکن است باعث تحریف حافظه شوند

توهم تسلط بر متن  ناشی از این اشتباه است که فکر می‌کنیم هر متنی را به سادگی بتوانیم بخوانیم در آن تسلط داریم. برای مثال، اگر شما در حال مطالعه یک فایل ارائه روشن از یک مطلب دشوار باشید، ممکن است تصور کنید که مطلب بسیار ساده است و احتمالا تمام آن را به خوبی بلد هستید. دانش‌آموزانی که در زمان مطالعه یک متن را بارها و بارها می‌خوانند به دلیل آشنا شدن با متن و افزایش سرعت خواندن خود تصور می‌کنند که به طور کامل بر مفاهیم و پیچیدگی‌های آن آشنایی یافته‌اند و به عملکرد آتی خود در امتحانات نگاهی خوش‌بینانه و غیرواقعی خواهند داشت.

حافظه ما همچنین در معرض «اثر اجتماعی » است و گرایش به آن دارد تا با حافظه‌های افراد اطراف خود منطبق باشد. فرض کنید در یک گروه اجتماعی بوده و در حال تعریف کردن یکی از خاطرات خود هستید. در این هنگام یکی از اطراف جزئیاتی نادرست به داستان شما اضافه می‌کند. در این حالت شما گرایش به آن پیدا می‌کند که آن جزئیات را به خاطره و حافظه خود اضافه کنید و در آینده آن خاطره خود با آن جزئیات اشتباه به یاد خواهید آورد. به این فرایند، «همسانی حافظه » یا «سرایت اجتماعی حافظه » می‌گویند: اشتباه یک فرد می‌تواند حافظه فرد دیگر را «آلوده» کند. واضح است که اثرات اجتماعی همیشه هم بد نیستند. اگر یک نفر جزئیات یک خاطره مشترک با شما را به یاد بیاورد و شما هم در آن نکته و موارد ابهام داشته باشید، حافظه شما می‌تواند به روز شده و تصویر دقیق‌تری از آن اتفاق گذشته در خود جای دهد.

پدیده‌ای برعکس اثر و نفوذ اجتماعی هم وجود دارد. انسان‌ها گرایش به آن دارند که فرض کنند دیگران عقاید و باورهای خود را به اشتراک می‌گذارند. به این فرایند که «اثر همرایی کاذب » نامیده می‌شود، گفته‌ها و اظهارات دیگران دستکم گرفته می‌شوند. ما معمولا نمی‌توانیم ماهیت متفاوت درک شخصی خود از جهان و تفسیر پدیده‌های آن را به رسمیت بشناسیم. به این دلیل متوجه تفاوت نگاه خود با دیگران نیستیم. مواردی را به یاد بیاورید که احتمالا در حال ابراز تاسف و درددل با دوستان خود بوده‌اید اما به ناگاه متوجه شده‌اید که نگرش آنها به مساله به طور کامل با نگاه شما تفاوت دارد. این تفاوت نگاه می‌تواند حتی در مسائلی رخ دهد که از نظر شما بسیار بنیادین و قطعی هستند: گرمایش جهانی، کنترل اسلحه، استخراج نفت به شیوه شیل یا حتی مسائلی محلی مانند انتشار اوراق قرضه برای یک ساختمان مدرسه یا مخالفت با ساخت یک مجتمع تجاری بسیار بزرگ در محله.

اطمینان داشتن نسبت به خاطرات و حافظه لزوما به معنای صحت آنها نیست. در بسیاری از مواقع، ما تصویری دقیق و روشن از یک اتفاق داریم اما بعدها متوجه می‌شویم که آن را اشتباه به یاد می‌آورده‌ایم. فجایع ملی (مانند آنچه آمریکا درباره 11 سپتامبر یا ترور رئیس‌جمهور جان کندی تجربه کرد)، حافظه خاصی در ذهن انسان ایجاد می‌کنند که روانشناسان آن را خاطرات «فلش » می‌نامند. این نوع از خاطرات که به عکس‌های گرفته شده با فلش دوربین تشبیه می‌شوند، وضوح بسیاری دارند و ما به خوبی به یاد می‌آوریم: زمان دریافت خبر در کجا بوده‌ایم، چگونه آن خبر را دریافت کردیم، چه احساسی داشتیم و چه کاری انجام دادیم. این خاطرات به نظر می‌رسند که غیرقابل تردید بوده و در ذهن شما حک شده‌اند. این مطلب درست است که در این وقایع اخبار به طور کامل به وسیله رسانه‌ها پوشش داده شده‌اند اما خاطره شما از شرایط شخصی‌تان که پیرامون این فجایع وجود داشته‌اند، الزاما دقیق نیستند. چندین پژوهش تلاش کرده تا این پدیده را مورد بررسی قرار دهد. از جمله از تعدادی از شهروندان آمریکا درباره خاطراتشان درباره حملات 11 سپتامبر پرسیده شد. در این پژوهش، خاطرات شرکت‌کنندگان در 4 مرحله درباره این حملات پرسیده و یادداشت شد: 1 هفته پس از حمله، 1 سال پس از آن، 3 سال و در نهایت 10 سال بعد از آن. خاطرات شرکت‌کنندگان در این پژوهش از احساساتشان در زمان شنیدن خبر فاجعه 11 سپتامبر، موردی بود که بیش از همه درباره اطمینان داشتند. با این حال، همین خاطره از احساسات بیشترین تغییرات را در گذر زمان تجربه کرد.


منبع:

Brown, Peter;  Roediger, Henry; McDaniel, Mark. make it stick:The Science of Successful Learning. London: The Belknap Press Of Harvard University Press, 2014. pp. 116-118.

Menu