علی و سارا رحمتی، خواهر و برادر موفق کانونی هستند. علی امسال موفق به کسب رتبهی 928 در کنکور سراسری شد و سارا نیز در آزمون ورودی استعدادهای درخشان پذیرفته شد. این خواهر و برادر از موفقیت خود میگویند.
علی! شما چه سالی وارد کانون شدید؟
علی: اولین سالی که وارد کانون شدم سوم راهنمایی با هدف قبولی در آزمون تیزهوشان بود. من در سال پنجم ابتدایی در آزمون مدارس برتر شرکت کردم و در مدرسهی نمونهدولتی پذیرفته شدم ولی سال سوم راهنمایی تمام تلاشم بر این بود که در مدرسهی تیزهوشان قبول شوم و موفق هم شدم.
روند پیشرفت شما به چه صورت بوده است؟
علی: من در سال سوم راهنمایی از تراز 5800 شروع کردم و به تراز 6900 رسیدم اما در سال اول دبیرستان به کانون نیامدم و در سال دوم دبیرستان مجدد وارد کانون شدم. ابتدا افت تراز داشتم و ترازم 4900 بود اما با تلاشهای مکرر ترازم را به 6800 رساندم و در سال چهارم خیلی پیشرفت کردم. حتی در درسهای اختصاصی به تراز 8100 هم رسیدم.
عامل اصلی موفقیت شما چه بوده است؟
علی: اولین عامل موفقیت تلاش است اما محیط خانوادگی ما بستر و زمینهی مناسب را برای تلاش فراهم کرده بود. طبق صحبت آقای قلمچی یکی از عوامل موفقیت محیط و پدر و مادر پیگیر است. این مورد در منزل ما وجود داشت. پدرم در رشتهی مهندسی مکانیک دانشگاه تهران تحصیل کرده است و مادرم دبیر زبان انگلیسی است. در بیشتر موارد ما چهار نفر مشغول مطالعه بودیم و همین عامل به من انگیزه میداد. از عوامل دیگر، خلاصهنویسی بود. من همیشه سعی میکردم مطالبی را که میخواندم خلاصه کنم.
شما چهطور مشوق خواهرتان بودید؟
علی: من خواهرم را تشویق کردم که در سال ششم برای قبولی در آزمون تیزهوشان وارد کانون شود و با وجود اختلاف مقطع و پایهای که داشتیم ولی جو رقابتی دوستانهای بین ما بود و باعث پیشرفت ما میشد.
سارا! روند مطالعهی شما به چه صورتی بوده است؟
سارا: رقابت من با خودم یعنی با آزمونها و ترازهای قبلیام بوده است. آزمون کانون جو رقابتی خیلی خوبی دارد و این عامل موفقیت من شده است.
شما همیشه جزء نفرات اول و دوم بودید. آیا پیش آمده بود که رتبهی پایینتری بیاورید و ناامید شوید؟
سارا: یک بار رتبهی 20 را در شهر کسب کردم اما همین عامل باعث شد خیلی تلاش کنم و در آزمون بعدی 900 نمره رشد تراز داشتم و به 7100 رسیدم. به نظر من شکست پل پیروزی است.
ارتباط شما با برادرتان در درس خواندن چهطور بود؟
سارا: خیلی عالی بود. ما به هم انگیزه میدادیم بهخصوص در افزایش ساعت مطالعه. چون هر دو در سال حساسی بودیم و به دنبال موفقیت بودیم و به کانون میرفتیم در درس خواندن یکدیگر را تشویق میکردیم.
توصیهی شما برای دانشآموزان ششم چیست؟
سارا: فقط فکر و هدفشان قبولی در آزمون مدارس برتر نباشد و به فکر موفقیتهای آتی باشند. من تمام مصاحبههای نفرات برتر کانون و بهویژه کنکوریها را مطالعه میکردم و نکات مهم آنها را به برادرم میگفتم.
در آخر صحبت پایانی با مادر دو دانشآموز موفق:
موفقیت دو فرزندم برای من و پدرشان بسیار مهم و باارزش بود؛ بنابراین تلاش میکردیم بستر و محیط را برایشان غنی کنیم. آنها برای رسیدن به هدفشان دست از تلاش و کوشش برنداشتند. برای موفقیت فرزندان باید به آنها توجه کنیم و پیگیر کارهایشان باشیم.