یک سؤال از بچه‌ها، یک سؤال از پدر و مادرها

این نُه هم‌کلاسی از مدرسه‌ی تیزهوشان شهیدبهشتی و نمونه‌ی سربداران سبزوار امسال در پایه‌ی سوم راهنمایی درس می‌خوانند. چند سال است که به کانون می‌آیند، با هم رفیق هستند و در آزمون‌های کانون با هم ...

یک سؤال از بچه‌ها، یک سؤال از پدر و مادرها

این نُه هم‌کلاسی از مدرسه‌ی تیزهوشان شهیدبهشتی و نمونه‌ی سربداران سبزوار امسال در پایه‌ی سوم راهنمایی درس می‌خوانند. چند سال است که به کانون می‌آیند، با هم رفیق هستند و در آزمون‌های کانون با هم رقابت می‌کنند. در این‌جا خلاصه‌ای از یک گفت‌وگوی صمیمانه‌ با خانواده‌ی کانونی را بخوانید.

امین احدیان: از سال پنجم دبستان به کانون آمده است. معدل او 94/19 و میانگین ترازش در آزمون‌های کانون 6500 است.

امید کوشانی: از سال اول راهنمایی به کانون آمده است. معدل او 20 و میانگین ترازش در آزمون‌های کانون 6000 است.

مصطفی برادران‌ نجار: از سال چهارم دبستان به کانون آمده است. معدل او 20 و میانگین ترازش در آزمون‌های کانون 6650 است. هر سال حدود 6 یا 7 بار اسمش در مجله‌ی آزمون چاپ شده است.

رحیم بابایی: از سال چهارم دبستان به کانون آمده است. معدل او 94/19 و میانگین ترازش در آزمون‌های کانون 6900 است و بارها اسمش در مجله‌ی آزمون چاپ شده است.

علی دولت‌آبادی: از سال پنجم دبستان به کانون آمده است. معدل او 20 و میانگین ترازش در آزمون‌های کانون 6850 است و اسمش 4 بار در مجله‌ی آزمون چاپ شده است.

علی آذرشب: از سال پنجم دبستان به کانون آمده است. معدل او 88/19 و میانگین ترازش در آزمون‌های کانون 6950 است. اسم او 4 یا 5 بار در مجله‌ی آزمون چاپ شده است.

امیرمحمد خرم‌پور: از اول راهنمایی به کانون آمده است. معدل او 75/19 و میانگین ترازش در آزمون‌های کانون 5400 است.

امین یوسف‌آبادی: از سال پنجم دبستان به کانون آمده است. معدل او 20 و میانگین ترازش در آزمون‌های کانون 6394 است.

امیرحسین خیرآبادی: از سال چهارم دبستان به کانون آمده است. معدل او 94/19 و میانگین ترازش در آزمون‌های کانون 6700 است. اسم او سه بار در مجله‌ی آزمون چاپ شده است.

 

از بچه‌ها پرسیدیم که چه خاطره‌ای از همراهی پدر و مادرشان در طول سال تحصیلی دارند.

امین احدیان: در یکی از آزمون‌ها مادرم به حوزه‌ی آزمون آمده بود و تا آخر آزمون همراه من بود.

امید کوشانی: چون فاصله‌ی محل سکونت ما تا محل آزمون زیاد است مجبور هستم وقت زیادی را در راه باشم. روزی که با پدرم به آزمون آمدم بعد از آزمون پدرم را دیدم که در ماشین خوابیده است. با خودم گفتم خدا کند روزی بتوانم زحمات پدرم را جبران کنم.

مصطفی برادران‌ نجار: وقتی سال چهارم دبستان بودم یک شب برای گرفتن کارنامه با مادرم به حوزه رفتم. می‌دانستم امتحان را خوب داده‌ام. از حدود 20 متری حوزه شروع کردم به دویدن و زودتر کارنامه‌ام را گرفتم. مادرم که به من رسید کارنامه را نشانش دادم؛ هم پیشرفت کرده بودم و هم در شهر از همه بهتر شده بودم. مادرم هم مرا به شهربازی برد.

رحیم بابایی: آن‌ها از همراهی و پشتیبانی من قبل از این‌که آزمون شروع شود، لحظه‌ای دریغ نکرده‌اند و به جلسات آزمون‌ها‌ی کانون اهمیت بسیاری می‌دهند.

علی دولت‌آبادی: همین که پدر و مادرم همیشه در جلسات مرا همراهی می‌کنند بهترین خاطره است. مادرم همیشه در جلسات ماهانه و گرفتن کارنامه در بعدازظهر آزمون مرا همراهی می‌کند و اگر نتیجه‌ی آزمون رضایت‌بخش باشد همگی با هم به پارک می‌رویم.

علی آذرشب: از زمانی که به یاد دارم هر وقت از خانه به سمت حوزه‌ی آزمون حرکت می‌رفتیم من در بین راه از خودم تعریف می‌کردم و یک‌سره می‌گفتم من برای این آزمون خیلی درس خواندم و ... ؛ اما پدرم هرگز از من تعریف نمی‌کرد و من حالا می‌فهمم چرا این کار را می‌کرد. این کار او باعث می‌شد من غرور را کنار بگذارم و هر آزمون بیش‌تر از آزمون قبل بخوانم که همین کار باعث پیشرفت من شد.

امیرمحمد خرم‌پور: از همراهی پدر و مادرم تشکر می‌کنم. همیشه مادرم مرا همراهی می‌کرد.

امین یوسف‌آبادی: در کلاس پنجم ابتدایی خیلی تلاش می‌کردم که ترازم 6000 شود. یک بار خیلی تلاش کردم و امیدوار بودم که 6000 شوم؛ اما هنگامی که کارنامه‌ام را دریافت کردم شوکه شدم؛ زیرا ترازم 5990 بود. خیلی ناراحت شدم اما از این‌که پیشرفت کرده بودم خوشحال شدم.

امیرحسین خیرآبادی: من خاطره‌ی به‌یادماندنی دارم که در جلسه‌ی کانون همراه والدینم رفته بودم و بعد از اتمام جلسه  من و خواهر کانونی‌ام و پدرم را فراخواندند و با ما مصاحبه کردند و هفته‌ی بعد عکس ما را در مجله چاپ کردند و این کار مرا فوق‌العاده شاد کرد.

 

از پدرها و مادرها پرسیدیم که چه توانایی‌ها و مهارت‌هایی را در فرزندانشان سراغ دارند.

ولی امین احدیان: من با توجه به شناختی که از فرزندم دارم، اگر امکانات و زمینه‌های لازم برایش مهیا شود، امکان پیشرفت علمی او بسیار زیاد است؛ مخصوصاً در گرایش کامپیوتر و الکترونیک و رشته‌‌های علمی دیگر.

پدر و مادر امید کوشانی: از انگیزه و پشتکار بسیاری برخوردار است و من توانایی‌ او را تحسین می‌کنم.

ولی مصطفی برادران‌ نجار: او می‌تواند خوب حرف بزند و معمولاً اگر در کلاس، درسی را کنفرانس دهد یا اگر مجری برنامه‌‌های مدرسه باشد کارش را با موفقیت انجام می‌دهد. با این حال قدرت تمرکزش زیاد نیست و حواسش خیلی زود پرت می‌شود.

ولی رحیم بابایی: توانایی مشاعره و نقاشی‌‌های بسیار پرمحتوا دارد.

ولی علی دولت‌آبادی: من فکر می‌کنم علی در تمام زمینه‌ها مهارت دارد. مخصوصاً در درس علوم و ریاضی و ورزش. علی قدرت بیان خوبی دارد؛ به همین دلیل بسیار زیبا کنفرانس تاریخ و دینی می‌دهد. در نوشتن انشا هم مقام استانی کسب کرده است.

ولی علی آذرشب: فرزند من مهارت‌های بسیاری دارد که در افراد دیگر هم وجود دارد. یکی از آن‌ها که مهم‌ترین آن‌هاست تلاش و پشتکار اوست. او خستگی‌ناپذیر است و همیشه برای رسیدن به مدارج بالاتر و پیشرفت بیش‌تر تلاش می‌کند و هرگز از تلاش کردن دست برنمی‌دارد. او در مکالمه‌ی زبان انگلیسی بسیار ماهر است و مهارت‌های آزمایشگاهی بسیاری دارد؛ به طوری که در جشنواره‌ی نوجوان خوارزمی مقام سوم استان را به دست آورد.

ولی امیرمحمد خرم‌پور: هوش بسیار خوبی دارد؛ مخصوصاً در مواقعی که سؤالات هوش را حل می‌کند.

ولی امین یوسف‌آبادی: اطلاعات خوبی مخصوصاً در مورد زیست‌شناسی دارد.

ولی امیرحسین خیرآبادی: فرزندم در  ورزش در رشته‌ی پینک‌پنگ و والیبال و در درس ریاضی و انشا توانایی خاصی دارد. در برنامه‌ریزی هم مهارت دارد.

 

 

Menu