21 سوال از قهرمان جمعبندی: سهیل غلامی با 1131 نمره پیشرفت
تحلیل دقیق آزمونها، برگ برندهی من در دوران جمعبندی بود
سهیل غلامی در یک نگاه
شهر: اصفهان
رشته: تجربی نظام جدید
رتبهی سال 98: 950 منطقهی 1
رشتهی قبولی: پزشکی پردیس اصفهان
سالهای حضور در کانون: یازدهم و دوازدهم (بهمدت 2 سال)
نام مدرسه: شهیداژهای
تحصیلات و شغل پدر: مهندسی ساختمان، شرکت ساختمانی
تحصیلات و شغل مادر: کارشناسی ادبیات، خانهدار
تراز در شروع نیمسال اول: 6482
تراز در پایان نیمسال دوم: 5406
تراز در دوران جمعبندی: 6536
رشد تراز دوران جمعبندی نسبت به نیمسال دوم: 1131 نمرهی تراز
* شما در نیمسال اول تراز 6400 داشتید و در دورهی جمعبندی هم ترازت به 6500 رسید. اما در پایان نیمسال دوم افت تراز زیادی داشتی و به تراز 5400 رسیدی. دلیل این موضوع چه بود؟
درسهای دوازدهم را تمام نکرده بودم و افت داشتم. البته یکی از مهمترین دلایلش این بود که من در یکی از آزمونهای پایانی نیم سال دوم، فقط به عمومیها پاسخ دادم. حالم خوب نبود و نتوانستم اختصاصیها را آزمون بدهم. فکر میکنم در آن آزمون ترازم زیر 5000 شد.
* در آن شرایط که بیمار بودی به خودت نگفتی که آزمون ندهم یا پاسخبرگ را تحویل ندهم که ترازم پایین نیاید؟ بعضی از دانشآموزان ممکن است به خاطر ترس از پایین آمدن تراز در آزمونی شرکت نکنند یا آزمون را نیمهکاره رها کنند. تو این نگرانی را نداشتی؟
من هیچ ترسی از تراز نداشتم. البته گاهی که ترازم پایین میشد، مقداری دلسرد و نگران میشدم، اما هیچ وقت گرفتار این حواشی نشدم. من همیشه به حرف دبیرانم گوش میکردم. آنها میگفتند اگر بخواهید به این موضوعات اهمیت بدهید دچار مشکل میشوید. در مدرسه هم هیچوقت به خاطر ترازها به من و دوستانم استرس و نگرانی وارد نمیشد.
* ارتباط شما با دوستان و همکلاسیهایت چگونه بود؟
ما در مدرسه با همکلاسیها و دوستانم و همینطور کادر مدرسه مثل یک خانواده بودیم. مخصوصاً مدرسه که بیشترین همراهی را با ما داشت و همه جوره هوای ما را داشتند. مثلا اگر میدیدند دانشآموزی در حال درجا زدن هست، برایش وقت میگذاشتند و با او حرف میزدند تا مشکل برطرف شود. مثل یک خانواده بودیم.
* این نداشتن استرس و نگرانی چقدر به تو کمک کرد؟
استرس برای یک دانشآموز کنکوری چیز خوبی نیست. من دوستانی داشتم که بر روی رتبه شدن آنها شرط میبستیم. اما به دلیل همین استرس نتوانستند در کنکور موفق شوند و حتی جایی هم قبول نشدند.
1- مهمترین تصمیم، روش و کاری که در دوران جمعبندی به شما کمک کرد چه بود؟
مهمترین کاری که کردم شبیهسازی آزمونهای کنکور بود. من هفتهای دو آزمون جامع و دو آزمون عمومی میدادم. در واقع شرایط کنکور را برای خودم شبیهسازی میکردم. حل سؤالهای کنکوهای سالهای گذشته کمک شایانی در به یاد آوردن مطالب فراموش شدهی من کرد و همینطور باعث تقویت روحیهی من شد.
همچنین تصمیم گرفتم با خونسردی و آرامش روی نقاط قوتم تمرکز کنم. مطالبی بود که در سالهای پایه خوب یاد گرفته بودم ولی تسلطم روی آنها کم شده بود. به طور ویژه در فیزیک این اتفاق افتاده بود.
2- آیا در دوران جمعبندی تصمیم یا تصمیمهای جدیدی گرفتید که منجر به پیشرفت شما شد؟
من در 4 آزمون جمعبندی کانون پیشرفت تراز قابل توجهی داشتم و مهمترین دلیلش این بود که به خودم و تواناییهایم باور داشتم. نمیگذاشتم افکار منفی به ذهن من راه پیدا کند. با خودم میگفتم که من 3 سال تلاش کردهام، درس خواندهام، تست زدهام و بارها آزمون دادهام. حالا قرار است هرچه در این 3 سال کردهام، در 4 ساعت روی ورقه بیاید.
3- آیا در دوران جمعبندی بعضی کارها و روشهایتان را تغییر دادید؟ کدام روشها و کارها؟ چقدر مؤثر بودند؟
تغییر خاصی در روش مطالعهام ندادم. فقط در تستها تمرکزم بیشتر روی تستهای کنکورهای سراسری سالهای گذشته بود. البته باز هم تأکید میکنم تستهای کنکورهای سالهای قبل بهترین منبع برای جمعبندی هستند؛ استاندارد، گزینششده و به قول ما اصفهانیها «دوستبداری!» هستند.
4- آیا در دوران جمعبندی به نتیجه و رتبه فکر میکردید؟ آیا هدفگذاری میکردید؟ روی چه چیزی هدفگذاری می کردید؟
من خیلی به رتبه و رشته فکر میکردم. شبی نبود که موقع خواب به این مسئله فکر نکنم و روزی نبود که تخمین رتبه نزنم. هدفم فقط پزشکی بود و فقط به شهر خودم اصفهان فکر میکردم. به غیر از پزشکی به رشتهی دیگری فکر نمیکردم.
* اصلاً به پزشکی تهران فکر نمیکردی؟ مثلاً اوایل که تازه شروع کرده بودی؟
نه. از همان ابتدا اولویتم شهر خودم اصفهان بود. میخواستم در شهر خودم بمانم. البته اولویتم پزشکی روزانه اصفهان بود، اما همان زمان به پردیس اصفهان هم فکر میکردم. میخواستم در شهر خودم بمانم.
* آدم کمالگرایی هستی یا واقعبین؟
بیشتر مثبتاندیش هستم.
5- آیا در دوران جمعبندی و در هنگام مطالعه پرش ذهن داشتید؟ چگونه میتوانستید تمرکز کنید؟
خوشبختانه مشکلی از این بابت نداشتم. بر خلاف اکثر دوستانم در هر محیطی میتوانستم درس بخوانم و الزامی برای ساکت بودن فضا نداشتم. شاید جالب باشد که بعضی وقتها موقع درس خواندن به موضوعات دیگر هم فکر میکردم ولی درس را کامل یاد میگرفتم. گاهی هم ذهنم به سمت نتیجه میرفت، اما تأثیری نداشت و درسم را هم میخواندم.
6- آیا در دوران جمعبندی مطلب جدید هم میخواندید؟ و تست جدید هم میزدید؟ یا اینکه نقاط قوت خود را تقویت میکردید؟ یا اینکه اشتباهات قبلی خود را بررسی میکردید و یادگیریهای ناقص را به یادگیری کامل تبدیل میکردید؟
تقریباً همهی این کارها را انجام میدادم، ولی تمرکزم را بیشتر روی نقاط قوت و همچنین مطالب ناقص میگذاشتم. همینطور سعی میکردم با توجه به کنکورهای سالهای قبل و تغییرات کتابهای درسی، مباحث پرسؤال و مهم در کنکور 98 را حدس بزنم و روی آنها تمرکز ویژهای داشته باشم.
تست جدید هم زدم، اما تمرکزم روی سؤالات کنکورهای سال های گذشته بود؛ مخصوصاً برای درسهایی مثل ریاضی و فیزیک و شیمی.
* برای زیست چطور؟
برای زیست دوازدهم من در سال کنکور اصلاً تست نزدم. کتاب ما برای دوازدهم جدید بود و من اوایل از دو کتاب کمکآموزشی که داشتم تست زدم و دیدم که تستهایش استاندارد نیست و بیشتر گمراه میشدم. به همین دلیل منبعم فقط متن کتاب درسی و درسنامه بود. البته برای زیست پایه کتاب تست داشتم، اما برای دوازدهم نداشتم.
* روش مطالعهات برای زیست چه بود؟
متن کتاب درسی را میخواندم. بعد درسنامه را میخواندم. درسنامهای که میخواندم خیلی خوب بود و همواره مطالب قبلی را هم یادآوری میکرد. بعد از درسنامه دوباره متن کتاب درسی را می خواندم و در کتاب درسی حاشیهنویسی میکردم.
7- آیا در دوران جمعبندی روی بعضی کارهایی که قبلاً انجام میدادید تاکید و اصرار بیشتری کردید. یعنی آیا بعضی کارها و روشها را با شدت و جدیت بیشتر انجام دادید؟ کدام کارها و روشها؟
قبلاً در جلسهای آقای دکتر شفیعی، مسئول نمایندگی کانون پسران در اصفهان گفته بودند که آزمون بدون تحلیل، سوخته و بیفایده است. من تا قبل از دوران جمعبندی آزمونها را تحلیل میکردم اما خیلی جدی نبودم، ولی در ماههای آخر که آزمونها جامع بود بیشتر روی تحلیل آزمونها تأکید داشتم و حرف اقای شفیعی را با جدیت بیشتری اجرا کردم.
8- ساعات مطالعهی شما در دوران جمعبندی نسبت به گذشته چه تغییری کرد؟
ساعت مطالعهام تغییری نداشت. معمولاً روزی 8 ساعت درس میخواندم. در دورهی جمعبندی هم همین بود.
من از سال دهم برای کنکور میخواندم و در سال آخر هم همان رویه را حفظ کردم و متعادل و با آرامش نسبی درس خواندم.
9- پیوستگی شما به برنامهی آزمونها نسبت به گذشته چه تغییری کرد؟ آیا در همهی آزمونهای دوران جمعبندی کانون شرکت کردید؟
در طول سال یکی دو غیبت داشتم، اما در دورهی جمعبندی غیبت نداشتم و در هر 4 آزمون شرکت کردم. بعضیها توصیه میکردند که یکی دو آزمون آخر کانون را شرکت نکنیم. ولی من توانایی کنترل استرس را در خودم داشتم و به این آزمونها به چشم شبیهساز کنکور نگاه میکردم. اتفاقاً در این 4 آزمون جامع پایانی نتایج خیلی خوبی گرفتم.
10- آیا جمعبندی به روش سه روز یک بار را اجرا کردید؟ آیا تغییراتی در این روش انجام دادید؟ آیا آزمونها را سه روز یک بار اجرا کردید یا دو روز یک بار؟
من هر هفته دو آزمون جامع و دو آزمون عمومی میدادم. در روزی که آزمون جامع میدادم. آزمون را تحلیل میکردم و اگر فرمول یا نکتهای را فراموش کرده بودم یا بلد نبودم، بلافاصله همانجا آن را میخواندم. در روزهای بعد سعی میکردم برای ریاضی و فیزیک و شیمی تستهای کنکور را بزنم و عمومیها را هم مرور میکردم. مثلاً 4 مبحث ادبیات را میخواندم. دینی را مرور میکردم. بیشتر مطالب حفظی را میخواندم. زیست هم متن کتاب درسی را دوباره میخواندم.
13- آزمونها را چگونه برای خود شبیهسازی میکردید؟ آیا روی صندلی و با لباس رسمی آزمون میدادید؟ آیا تمام یک آزمون را یک روند و بدون وقفه در هر بار امتحان میدادید؟ یا مثلاً فقط اختصاصیها یا بعضی درسها را امتحان میدادید؟
برای دوران جمعبندی یک صندلی کنکوری داشتم که بر روی آن مینشستم و آزمون میدادم. شبیهسازی را به طور کامل انجام میدادم. لباس رسمی میپوشیدم و زمان را هم مطابق کنکور در نظر میگرفتم و در شرایطی که تقریباً شبیه به کنکور بود آزمون میدادم.
* نمرههای کنکورت چند بود؟
فارسی65 عربی 76 دینی 80 زبان 60 زمین 30 ریاضی 72 زیست 78 فیزیک 76 شیمی 79
* زمین را خوانده بودی؟
در سال کنکور نخواندم. اما از سال یازدهم چیزهایی یادم بود و بر اساس همان پاسخ دادم. حتی در آزمونهای جامع هم زمین را نمیزدم. فقط سر جلسه کنکور که وقت اضافه آوردم، زمین را پاسخ دادم.
* ویژگی خوب شما این بود که در همه درس ها تعادل داشتی. اگر زمین را کنار بگذاریم اختلاف پایینترین و بالاترین نمرهی شما در کنکور 20 درصد است. برای اختصاصیها 10 درصد هم نیست. این تعادل خیلی عالی است.
در کنکور پارسال ادبیات و ریاضی سخت بود. از نمره ادبیاتم خیلی راضی بودم. البته خودم هم ذوق ادبی دارم و دلیل این نمرهام همین موضوع بود. اما برای عربی من اصلا به نمرهای کمتر از 100 فکر نمیکردم. حتی در آزمونهای جامع کانون هم من از 4 آزمون 3 آزمون را 100 زدم. اما در جلسه کنکور سوالات درک مطلب اذیتم کرد. غیر از زبان بقیهی عمومیها نقطهی قوتم بودند. در اختصاصیها هم همیشه تعادل داشتم.
14- سال گذشته برای اولینبار کنکور نظام جدید برگزار شد. تغییرات پارسال را چگونه توانستید مدیریت کنید تا سبب آشفتگی نشود و بتوانید آرامش خود را حفظ کنید؟ در طول دوران جمعبندی آرامش و اعتماد به نفس شما بیشتر شد یا کمتر؟ چه عواملی سبب افزایش آرامش یا اعتماد به نفس شما میشد؟
همیشه با خودم میگفتم هر اتفاقی بیفتد برای همه میافتد. وقتی شرایط نامطلوبی پیش میآید که کاری از دست من ساخته نیست، بهترین کار وفق دادن خود با شرایط و پذیرفتن آن است. همچنین طبق پیشبینی خودم انتظار کنکور آسانی داشتم که فکر میکنم همین اتفاق هم افتاد، ولی باز هم آمادگی روبهرو شدن با هر شرایطی را داشتم. همینطور پیشرفت ترازی که در آزمونهای پایانی کانون داشتم روحیهی من را بیشتر کرد.
15- در دوران جمعبندی از چه کسانی کمک گرفتید؟ کمک چه کسانی برایتان موثر بود؟ آیا فردی بود که به شما توصیهای کند و شما آن را اجرا کنید و سبب پیشرفت شود؟
خانوادهام و همچنین دبیر ریاضیام، آقای محمدرضا مجلسی که به نوعی مشاور من هم بودند، همیشه به من آرامش و اعتماد به نفس میدادند. آقای محمدرضا مجلسی از سال دهم دبیر ریاضی من بودند. ایشان کانالی داشتند که در آن مطالب مشاورهای هم میگذاشتند و خیلی به من کمک میکرد. برادر ایشان آقای محمدحسن مجلسی هم دبیر فیزیک ما بودند. همینطور کادر مدرسهمان که دلسوزانه به من و دوستانم آرامش خاطر میدادند. البته مشاور هم داشتم که به من کمک کرد.
18- آیا قبل از شروع دوران جمعبندی دورهی انتقالی داشتید؟ چند روز؟ و برای چه درسهایی؟
در هفتهی پایانی چه کارهایی را انجام دادید که به نظرتان موثر یا خیلی موثر بود؟
روز قبل از کنکور چکار کردید؟
دورهی انتقالی نداشتم. در هفتهی آخر مثل هفتههای قبل میخواندم و روال کاریام همان بود. دو آزمون جامع دادم. اما کردم تفریحات سالمی را در برنامهام بگذارم. هر روز صبح زود بیدار میشدم و با خانواده پیادهروی میکردیم. همچنین ساعت خوابم را تنظیم کردم. سعی میکردم افکار مثبت را در خودم تقویت کنم.
روز قبل از کنکور نیز صبح زود به پیادهروی رفتیم. شب کنکور هم زودتر از شبهای دیگر به خواب رفتم.
19- در جلسهی آزمون چگونه زمان را مدیریت کردید؟ آیا از روش ضربدر و منها و روش زمانهای نقصانی و روش استراتژی بازگشت استفاده کردید؟
سر جلسهی آزمون همهچیز به بهترین نحو پیش رفت. شرایط همه جوره مهیا بود. قبل از شروع آزمون کمی دعا خواندم. به خدا گفتم من کار خودم را کردم و بقیهاش با تو. درسهای عمومی بهخصوص ادبیات سخت بود ولی از پسشان برآمد. در درسهای اختصاصی برخلاف تمام آزمونهایی که داده بودم، نیم ساعت وقت اضافه آوردم. علاوه بر آنکه 2 تا 3 سؤال در هر یک از درسهای ریاضی و زیست و فیزیک و شیمی جواب دادم، حتی 6 یا 7 سؤال زمینشناسی را هم بزنم که همهی آنها را درست جواب دادم.
20- در جلسهی آزمون چگونه آرامش خود را حفظ کردید؟ آیا جلسهی آزمون با آن چه فکر میکردید متفاوت بود؟ آیا اتفاق غیرمنتظرهای در جلسهی آزمون رخ داد؟ چگونه آن اتفاقات را مدیریت کردید؟ آیا تعداد زیاد آزمونهای شبیهسازی شده در دوران جمعبندی سبب شد که در جلسهی آزمون آرامش داشته باشید؟
شاید باور نکنید. ولی لحظات و ساعت منتهی به کنکور یکی از بهترین قسمتهای عمرم بوده است. مطمئن بودم که قرار است سؤالات کنکور را ضربهی فنی کنم! آن لحظهای که داشتم سؤالات پایانی شیمی را جواب میدادم، قبولی خودم را قطعی میدانستم. حاضرم هر کاری بکنم و دوباره به آن لحظه برگردم.
تنها اتفاق غیرمنتظره شاید همان درس عربی بود که انتظار داشتم 100 درصد پاسخ بدهم و این اتفاق نیفتاد و در درک مطلب دچار مشکل شدم. من 24 سوال را جواب دادم ولی حتی مطمئن نبودم که همه را درست زدهام. یک سؤال را هم جواب ندادم. قبول کردم که در کنکور هر شرایطی ممکن است به وجود بیاید.
* آیا میتواند دلیل غافلگیر شدنت در عربی، سخت بودن درس ادبیات باشد؟
فکر میکنم همین باشد. چون دقیقاً سؤالات آخر ادبیات هم سخت بود و فکر میکنم این مسئله باعث شد در عربی نتیجهای که انتظار داشتم نگیرم.
21- در دوران جمعبندی چه تصمیمهای اشتباهی گرفتید و چه کارهایی را انجام دادید که فکر میکنید اگر انجام نمیدادید نتیجهی بهتری میگرفتید؟
از نتیجه راضیام. ولی فکر میکنم ساعت مطالعهام بهخصوص در سال آخر پایین بود.
* در مورد خانوادهات گفتی که کمکت میکردند. دربارهی آنها میگویی؟
پدر و مادرم هر دو مدرک کارشناسی دارند. پدرم مهندس ساختمان هستند و شرکت ساختمانی دارند. مادرم هم کارشناسی ادبیات دارند و خانهدار هستند. پدر و مادرم به رغم اینکه انتظار زیادی از من داشتند، اما هیچ وقت به من استرس وارد نمیکردند. پدرم عضو انجمن اولیا و مربیان مدرسه بودند و با مدیر و معاون مدرسه در ارتباط بودند.
* رتبهی شما 950 شد یعنی زیر 1000. تو خودت به چه رتبهای فکر می کردی؟
من در آزمونهای آخر که تخمین رتبه میکردم رتبهام بین 200 تا 300 می شد. ولی خب در کنکور 950 شد.
* در این روزهای کرونایی اگر تو جای دانشآموزانی که امسال کنکور دارند بودی چه کار میکردی؟
اگر جای دانشآموزان بودم از شرایطی که هست استفاده میکردم. این شرایط ممکن است بعضیها را غافلگیرکند و من به دید مثبت به آن نگاه میکردم و شرایطم را بهتر میکردم. این زمان یک ماه و نیم که به کنکور اضافه شده یک زمان طلایی است. نباید فکر کنند که خیلی زیاد است. یک دورهی طلایی است.
* الان در دانشگاه وضعیت شما چگونه است؟
ما هم تقریباً بلاتکلیفیم. تا الان چند بار تاریخ امتحانات تغییر کرده و قرار است مردادماه امتحانات باشد. کلاسها هم آنلاین نبود و اساتید بیشتر فایل میفرستادند. درسهای پزشکی هم خیلی سخت است. هر کدام از این کتابها خودشان یک سال تحصیلی زمان نیاز دارند.
* درس خواندن برای کنکور سختتر است یا برای پزشکی؟
برای رشتهی پزشکی خیلی سختتر است. قبل از کنکور فکر میکردم کنکور سختتر است و بعد از کنکور راحت میشویم. اما الان واقعا میفهمم که درسهای دانشگاه سختتر از کنکور است. در کنکور منابع مشخص است و میخوانید. اما در دانشگاه منابع متعدد است.
* چه پیشنهادی برای دانشآموزان کنکوری در این بازه زمانی داری؟
مهمترین پیشنهادم حفظ آرامش و عدم دامن زدن به حاشیهها و استرس است. استرس بدترین چیز در این روزهاست. حتی اگر معلومات زیاد نباشد اما آرامش باشد، حتماً نتیجهی آنها بهتر میشود.
مصاحبهکننده: سیدرسول اسلامی