قهرمان پیشرفت: علی انعامی از اراک
از رتبهی ۴۱۲۷ سال ۹۷ تا رتبهی ۴۵۱ سال ۹۸
علی انعامی در یک نگاه
شهر: اراک (استان مرکزی)
سالهای حضور در کانون: دوم تا چهارم دبیرستان و یک سال فارغالتحصیل بهمدت ۴ سال
رتبهی سال ۹۷: ۴۱۲۷ تجربی
رتبهی سال ۹۸: 451 تجربی
میانگین تراز 3 آزمون اول: 6869
میانگین تراز 3 آزمون آخر: 6842
میانگین تراز کل: 6694
میانگین تراز سال قبل: 6234
رشتهی قبولی: پزشکی دانشگاه علومپزشکی ایران
تحصیلات و شغل پدر: متخصص پزشکی قانونی
تحصیلات و شغل مادر: لیسانس مهندسی مکانیک، بازنشستهی کارخانهی آلومینیوم
درسهای عمومی و اختصاصی را چگونه میخواندید و برای هر کدام چقدر وقت میگذاشتید؟
درسخواندن را از شهریورماه شروع کردم. از همان ابتدا هر روز 6 تا 7 ساعت درس میخواندم و این ساعت مطالعه را تا آخر حفظ کردم. تقریباً هر روز 2 تا 3 ساعت عمومیها را میخواندم و بقیهی وقتم را برای درسهای اختصاصی میگذاشتم. نزدیک به کنکور روی بخش حفظیات درسهای عمومی بیشتر تمرکز کردم. سعی میکردم برای درسهای عمومی خلاصهنویسی کنم. مثلاً برای درس دینوزندگی که فرّار است، خلاصهنویسی میکردم و با این روش، تعداد دفعات مرور زیاد میشد و باعث میشد در آن درس پیشرفت کنم. برای درس زیستشناسی هم باید تعداد دفعات مرور زیاد باشد. برای این درس هم خلاصهنویسیام را بهصورت درخت دانش انجام میدادم. این کار باعث میشد که روی مطالب حفظی تسلط کامل داشته باشم.
هدف شما از حضور در آزمونهای کانون چه بود؟
شرکت در آزمونها باعث میشد وضعیتم را در مقایسه با دیگران متوجه شوم و برای بهترشدن تلاش کنم. با شرکت در آزمونها، هم نحوهی تستزدن را یاد میگرفتم و هم باعث میشد مطالبی را که خوانده بودم، ارزیابی کنم. به من کمک میکرد که بخشهایی را که یادگیری ناقص داشتم، پیدا کنم و یادگیریام را کامل کنم. تستهای آزمونهای کانون شبیه به تستهای کنکور است و منبع مناسب و استانداردی به حساب میآید.
نوروز 98 را چگونه گذراندید؟
در تهران منزل داشتیم و به تهران رفتم. از اینکه ممکن بود در اراک رفتوآمد به خانهمان زیاد باشد، نگران بودم. از این رفتوآمدها فاصله گرفتم و فقط روز اول و دوم عید به خانهی بزرگان فامیل رفتم. بقیهی تعطیلات درس خواندم و خودم را با برنامهی کانون تنظیم کردم. هیچ وقت یادم نمیآید از برنامهی آزمون جلو زده یا عقب مانده باشم.
برای فاصلهی دوهفتهای بین آزمونها چه برنامهای داشتید؟
یک هفته و نیم اول روی اختصاصیها تمرکز میکردم. اواخر هفتهی دوم، عمومیها برایم مهمتر بود و حجم بیشتری در برنامهام داشت. روز آخر را اختصاص میدادم به آزمون غیرحضوری و تحلیل آن.
بهجز درسخواندن به تفریح هم اهمیت میدادید؟
خیلی زیاد! همین بود که باعث شد همهی فامیل تعجب کنند. وقتی رتبهام را به پدر و مادرم گفتم، فکر میکردند شوخی میکنم. واقعاً تا وقتی رتبهام را ندیدند، باور نکردند. گاهی پدرها و مادرها فکر میکنند کسی که میخواهد در رشتهی پزشکی قبول شود باید تمام برنامههای زندگیاش را تعطیل کند و فقط درس بخواند؛ ولی به نظر من اگر کسی مفید درس بخواند و موقع درسخواندن تمرکز داشته باشد و مهمتر از همه، با علاقه درس بخواند، نیاز به تعطیلکردن جنبههای دیگر زندگی نیست. وقتی سراغ درس میرفتم، همهچیز را فراموش میکردم. در سال کنکور بهطور مستمر هر روز دو ساعت ورزش میکردم و علاوه بر ورزش هر روز دو ساعت بیرون میرفتم و تفریح میکرد؛ ولی سعی میکردم با دوستانی بیرون بروم که به هدفم نزدیکتر بودند. دوستایی داشتم که اغلب سال اول در رشتهی پزشکی قبول شده بودند. من ترجیح میدادم بیشتر با آنها معاشرت کنم. جمعههایی که آزمون نداشتم، تفریح میکردم و جمعههایی که آزمون داشتم، بخشی از روز، آزمون را تحلیل میکردم و بعد تفریح میکردم. این خیلی مهم است که والدین بدانند که اگر دانشآموز نخواهد درس بخواند و به هدفش علاقه نداشته باشد، فشار والدین هیچ تأثیری ندارد. تنها باعث میشود استرس او زیاد شود و از پدر و مادر فاصله بگیرد. دورشدن از پدر و مادر هم باعث میشود بیش از پیش از درس فاصله بگیرد. کار مهمی که پدر و مادر میتوانند انجام دهند، فراهمکردن بستر مطالعه و فضای آرام در خانه است. در سالی که کنکور داشتم، فقط سه یا چهار بار در خانهی ما مهمانی برگزار شد؛ درصورتیکه قبلاً هفتهای یک بار مهمانی میدادیم. خیلی مهم است که فضای خانه آرام باشد.
کدام کتابها در پیشرفت درسیتان مفید بود؟
کتابهای سهسطحی کانون خیلی مفید بود. البته مهمترین کتاب، همان کتاب درسی است. کتابهای سهسطحی کمک زیادی میکرد که بتوانم مثل آزمونها پیشرفتم را متوجه شوم. از طرفی سؤالات استانداردی هم داشت. البته توصیه میکنم کتابهای سهسطحی را بعد از کتابهای آبی کار کنند. کتابهای آبی استاندارد است. مهم نیست زیاد تست کار کنیم؛ مهم این است که تستهای استاندارد کار کنیم. هم تستِ خوب زدن مهم است و هم خوب تست زدن. نشاندارکردن تستها برای جمعبندی خیلی مهم است و هیچچیزی به اندازهی خلاصهنویسی و تستهای نشاندار، برای دوران جمعبندی مؤثر نیست.
نقش پدر و مادرتان در موفقیت شما چه بود؟
پدر و مادرم با اینکه احساس میکردند در مسیر درستی نیستم و شاید لازم میدانستند که بیشتر مطالعه کنم، همیشه بهترین شرایط را برایم آماده کردند و از آسایش خودشان صرفنظر کردند. سالی که کنکور داشتم، پدر و مادرم در خانه با هم آرام صحبت میکردند و صدای تلویزیون همیشه کم بود. پدر و مادرم برای دیدن تلویزیون از هندزفری استفاده میکردند تا صدایش اذیتم نکند. هیچ کدام از فامیلها را دعوت نمیکردند. اگر پدر و مادرم همکاری نمیکردند، این موفقیت را به دست نمیآوردم. آنها مهمترین نقش را داشتند.
عامل اصلی موفقیت خود را چه میدانید؟
مهمترین عاملش خواست خداست. بعد از آن، تلاش زیاد و علاقه، مهمترین نقش را داشتند. کمک والدین را هم که نمیتوان نادیده گرفت.
تأثیر کانون را چقدر میدانید؟
اگر کانون نبود، الان در این جایگاه نبودم. من خیلی رقابتطلبم و باید مدام بدانم که در چه جایگاهی قرار دارم. کانون با کتابها و مطالب سایت، در آموزش به من کمک کرد و هم کمک کرد تا خودم را بسنجم. بعد از هر آزمون، هم مطالب را یاد میگرفتم و هم مهارتهای آزموندادن را. واقعاً اگر کسی آزمون ندهد، احتمال موفقیتش کم میشود.
در آخر حرفی مانده که نگفته باشید؟
موفقیت اگر صرفاً برای پول و شهرت باشد، شاید بهصورت مقطعی به آن دست یابیم؛ ولی در نهایت به سرمنزل مقصود نمیرسیم. باید علاقه و تمرکز داشته باشیم. اینها عوامل مهمی است که باید در همهی جنبههای زندگی آن را مدنظر داشته باشیم که مهمترین آنها درس و تحصیل است.