قهرمان پیشرفت: میلاد پورزاهد از دهدشت
از رتبهی ۱۶۷۴ سال ۹۷ تا رتبهی 49 سال ۹۸
میلاد پورزاهد در یک نگاه
شهر: دهدشت (استان کهگیلویه و بویراحمد)
سالهای حضور در کانون: از دوم راهنمایی تا چهارم دبیرستان و یک سال فارغالتحصیل بهمدت ۷ سال
رتبهی سال ۹۷: ۱۶۷۴ تجربی
رتبهی سال ۹۸: ۴۹ تجربی
میانگین تراز 3آزمون اول: 6800
میانگین تراز 3 آزمون آخر: 6789
میانگین تراز کل: 6659
میانگین تراز سال قبل: 6391
رشتهی قبولی: پزشکی دانشگاه علومپزشکی ایران
تحصیلات و شغل پدر: بیسواد، از کارافتاده (قبلا عشایر بودند)
تحصیلات و شغل مادر: بیسواد، خانهدار
سال اول، برنامهی مطالعاتیتان چطور بود؟
برنامهام نظم نداشت. اجرای آن هم بد بود. نمیتوانستم عقبافتادگیهای درسیام را جبران کنم. نرسیدم درسهای سال چهارم را خوب بخوانم.
سال اول هم در آزمونهای کانون شرکت میکردید؟
از سال هفتم بهمدت 7 سال در آزمونهای کانون شرکت کردم.
چرا سال اول برنامهی منظم نداشتید؟
سال اول به مدرسه میرفتم. درسهای پایه را هم باید میخواندم و هماهنگی آنها با هم برایم سخت بود. نتوانستم کارهایم را مدیریت کنم و زود جا میزدم.
سال اول انتظار این رتبه را داشتید؟
چون مطالب زیادی را حذف کرده بودم، میدانستم تلاش کافی نکردهام. میدانستم که قبول نمیشوم. کاملاً قابلپیشبینی بود.
خانوادهتان اصرار نکردند همان سال اول انتخابرشته کنید و به دانشگاه بروید؟
گفتند که انتخابرشته کنم؛ ولی فشار نیاوردند و متقاعد شدند که یک سال دیگر درس بخوانم تا در رشتهی دلخواهم قبول شوم.
چطور توانستید در شهری مانند دهدشت، بدون امکانات لازم، چنین رتبهای را کسب کنید؟
باید هدف داشت و پای آن ایستاد. همه ارادهی لازم را ندارند. من اراده و آمادگی ذهنی داشتم. همچنین هدف داشتم و تلاش کردم تا به آن برسم.
از دفتر برنامهریزی هم استفاده میکردید؟
از سوم دبیرستان دفتر برنامهریزی تهیه کردم و خیلی کمکم کرد. به آن پایبند بودم و اگر روزی 2 ساعت هم میخواندم، آن را مینوشتم تا ببینم در چه مباحثی کمکاری کردهام.
چرا سال دوم نتیجهی بهتری گرفتید و چه کار ویژهای انجام دادید؟
نظم بهتری داشتم. متعادل میخواندم و بیشتر وقت میگذاشتم. هدف داشتم و مشاورم، آقای اسلامپی، خیلی کمکم کرد. از ایشان خیلی ممنونم.
رمز موفقیت خود را در چه میدانید؟
در استمرار و برنامهریزی میدانم. کل سؤالات آزمون را حل و تحلیل میکردم.
سال دوم ناامید نشدید؟
نه. فقط گاهی زمان مطالعهام کم میشد؛ ولی جبران میکردم.
جمعبندیتان به چه صورت بود؟
دو ماه آخر خیلی از خودم آزمون میگرفتم. روی مدیریت زمان و آزمون کار میکردم و برای پاسخگویی به سؤالات استراتژی داشتم.
از چه کتابهای کانون استفاده میکردید؟
از کتاب آبی فیزیک، کتابهای سهسطحی ریاضی و فیزیک و کتاب زرد استفاده میکردم. سؤالات چالشی سهسطحی را حل میکردم و خیلی کمکم کرد.
توصیهای به کنکوریها دارید؟
اول باید تصمیم گرفت و بعد به کارها نظم داد. باید از چیزهایی که آدم را به حاشیه میبرد و از هدفش دور میکند، پرهیز کرد. مثلاً سال آخر تلفنهمراهم را خاموش کردم تا کمتر درگیر مسائل خارج از درس شوم. دفتر برنامهریزی و آزمونهای کانون خیلی مهم است و دانشآموز را با کنکور آشنا میکند.
سؤالات کنکور چطور بود؟
خیلی از سؤالات برایم تکراری بود. در آزمونهای کانون چندین بار آنها را دیده بودم.
در پایان صحبت دیگری دارید؟
من 7 سال بورسیهی کانون بودم و جا دارد از آقای قلمچی تشکر کنم.