روش مطالعه مبحثی درک عمومی ریاضی رتبه11هنر،بشری صیدمحمدی

بشری صید محمدی

رتبه 11 منطقه3 - دانشجوی سینما دانشگاه هنـر

درس : درک عمومی ریاضی و فیزیک

مبحث : هندسه
با این روش از 3 از 10 به 7 از 10 رسیدم.
* برای مبحث هندسه ابتدا سعی می کردم مفاهیم را از کتاب های درسی و کتاب های کمک آموزشی به خوبی فراگرفته و تثبیت کنم؛
سپس مفاهیم،فرمول ها و تعاریف را به صورت خلاصه و کلیدواژه در دفترچه ای یادداشت کرده و قبل از حل هر مجموعه تست به مرور فرمول ها و کلیدواژه ها می پرداختم.
* سپس به حل مثال های کتاب های درسی می پرداختم و بعد از آن به سراغ حل سوالات تشریحی می رفتم.حل سوالات تشریحی بعد از تسلط بر مطالب کتاب درسی و مفاهیم،من را برای حل تست آماده تر می رفت و همیشه در مباحثی که ضعیف تر بودم،هیچ گاه قبل از حل سوالات تشریحی ،به تست زدن نمی پرداختم؛چون هندسه درسی ست که پله به پله باید تمرین کرد و جلو رفت.
* بعد از تسلط بر کتاب های درسی و مفاهیم آن و کمک گرفتن ازکتاب های کمک آموزشی برای درک بهتر مفاهیم کتاب درسی،اکنون خلاصه هایم را که شامل مفاهیم،تعاریف و فرمول های کتاب درسی به صورت کلیدوازه بود،مرور می کردم و سپس به تست زدن می پرداختم.
* منابع من برای مبحث هندسه،کتاب سبز کانون،کتاب آبی کانون ،کتاب دوسالانه کانون،و کتاب بنفش استعدادهای درخشان کانون و سوالات آزمون های کانون و آزمون غیرحضوری بود.
* در خلاصه هایم مطالبی از کتاب سبز کانون را نیز که به فهم بیشتر مفاهیم کتاب درسی کمک می کرد،وارد می کردم.هم چنین نکات تست ها را نیز به صورت کلیدواژه در خلاصه هایم می نوشتم.
* تست های بسیار زیادی برای این مبحث می زدم و سعی می کردم تیپ ها و سطح های مختلف تست را حل کنم که با انواع سوالات و تیپ های مختلف آن ها بیشتر آشنا شوم که به تسلط برسم.
هم چنین تست هایی را که غلط زده یا نزده بودم یا شک داشتم و فراموش کرده بودم،یاد گرفته، نشان دار کرده و مجددا بعد از مدتی به سراغ آن ها می رفتم و آن ها را دوباره و چندباره حل می کردم که به تسلط برسم.
هم چنین نه فقط تست هایی که مشکل داشتم،بلکه تست هایی که درست زده بودم،ولی مهم بودند را هم نشان دار کرده و آن ها را مجددا حل و مرور می کردم و حتما نکات مهمی که از  تیپ های مختلف تست به دست می آوردم،در خلاصه هایم وارد می کردم.
* یکی از نکاتی که در مبحث هندسه خیلی روی آن حساس بودم و رعایت می کردم این بود که اگر برای حل سوالی،ایده ای به ذهنم نمی رسید،بلافاصله به پاسخ نامه رجوع نکنم،چون این کار باعث می شد که من پاسخ را به نوعی حفظ کنم و از درک مفاهیم غافل بمانم،کاری که می کردم این بود که ابتدا وقت لازم را می گذاشتم و روی سوال فکر کرده و راه های مختلف را امتحان می کردم و اگر باز هم نمی توانستم به پاسخ برسم، کم کم به پاسخ نامه رجوع کرده و ابتدا بخش اول از حل سوال را دیده و آن را به عنوان سرنخ و چراغ هدایتی برای خود قرار داده و سعی می کردم دیگر بقیه ی پاسخ را نبینم و ادامه ی سوال را خودم حل کنم و اگر باز هم به جواب نمی رسیدم،دوباره بخشی دیگر از پاسخ نامه را می دیدم و به همین ترتیب الی آخر.