گفتوگو با مهدی حقیقی از پاسارگاد، استان فارس
از رتبهی 17382 سال 94 تا رتبهی 2235 سال 97
مهدی حقیقی در یک نگاه
شهر: پاسارگاد (استان فارس)
رشتهی تحصیلی: تجربی
سال ورود به کانون: 93
سالهای عضویت در کانون: 4 سال، چهارم دبیرستان و 3 سال فارغالتحصیل
رشتهی قبولی در دانشگاه: پزشکی دانشگاه علوم پزشکی کرمان
تحصیلات و شغل پدر: کارشناسی ارشد علوم تربیتی، دبیر
تحصیلات و شغل مادر: کارشناسی روابط عمومی، خانهدار
لطفاً خودت را معرفی کن.
من مهدی حقیقی هستم. سال 94 برای اولین بار در کنکور شرکت کردم رتبهام 17382 شد. امسال برای چهارمین بار در کنکور شرکت کردم و رتبهام 2235 منطقهی 3 شد و توانستم دانشجوی رشتهی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی کرمان شوم.
چهار سال تجربهی کنکور داری. چه فراز و نشیبهایی را پشت سر گذاشتی؟
در کنکور سال 94 رتبهام 17382 شد. کنکور 95 رتبهام 8454 شد. سال 96 رتبهی 7501 را کسب کردم و امسال هم رتبهام 2235 شد. مسیر سختی را پشت سر گذاشتم.
آیا امسال هم تردید نکردی که دوباره در کنکور شرکت کنی؟
من از همان سال 94 هدفم پزشکی بود و روحیهی کمالطلبی من باعث شد تا به این هدف نرسم دست از تلاش برندارم. امسال در آزمونهای کانون ترازها و نمرههای پیشرفت خوبی داشت و مرا به هدفم امیدوار کرده بود. اگر امسال هم قبول نمیشدم شاید دوباره در کنکور شرکت میکردم.
برای اینکه شادابیات را حفظ کنی چهکار میکردی؟
اشتباه من این بود که ورزش نمیکردم. من روزی 12 ساعت درس میخواندم اما باز هم وقت برای ورزش کردن داشتم که متأسفانه این کار را نکردم. درعوض چون از 9سالگی نوازندگی تنبور میکنم در این یک سال موسیقی خیلی به من کمک کرد. در زمانهای استراحت به سایت کانون هم مراجعه میکردم.
یعنی خودت را موبایل و شبکههای مجازی سرگرم نمیکردی؟
استفاده از موبایل برای من در راستای هدفم بود.
در طی این چهار سال چه تغییراتی در روند درس خواندن داشتی؟
سال 94 هیچ چیز از کنکور نمیدانستم و تلاش خیلی کمی داشتم. برنامهریزی را بلد نبودم و نمیدانستم برای هر درسی از چه منابعی استفاده کنم و چگونه بخوانم. سال 95 فقط تلاشم بیشتر شد و روشهایم مانند سال گذشته بود و تغییر خاصی نکرد. متوجه شدم که تلاش بهتنهایی کافی نیست، بلکه برنامهریزی و نحوهی مطالعهی درسها هم تأثیر زیادی در موفقیت دارد. سال 96 باید به خدمت سربازی میرفتم و تا یک قدمیِ رفتن به خدمت هم پیش رفتم اما به هر ترتیب این مسئله هم حل شد. امسال متوجه شدم مشکل فشار خون دارم و یک ماه قبل از اینکه درس خواندن را دوباره شروع کنم به مدت یک ماه در بیمارستان بستری شدم. واقعاً ادامه دادن برایم سخت بود و فقط ذهنم را تقویت کردم که تحت هیچ شرایطی دست از هدفم برندارم. خودم را برای بدترین اتفاقات آماده میکردم که زحماتم هدر نرود. تغییر زیادی که امسال داشتم در نوع برنامهریزیام بود. من از سال 94 در آزمونهای کانون شرکت کردم و میانگین ترازم 4900 بود. سال 95 میانگین ترازم 5300 شد. سال 96 به 5700 رسید. امسال میانگین ترازم 6500 شد و رشد خیلی خوبی داشتم. در نمرات هم پیشرفت خوبی داشتم. به طور مثال در کنکور 94 نمرهام در زیست 7 شد و امسال نمرهی 72 را به دست آوردم. در کنکور 94 اغلب درسهایم زیر 10 بود.
امسال از کی تصمیم گرفتی که دوباره درس بخوانی؟
وقتی رتبهها اعلام شد تصمیمگیری واقعاً برایم سخت بود. از یک سو نمیتوانستم از هدفم دست بکشم و از طرفی خسته شده بودم. فقط میدانستم که باید امسال روشهایم را تغییر دهم. دوستم، مهدی کریمی، همان سال در پزشکی قبول شد و در تغییر روشها خیلی به من کمک کرد. پدر و مادرم همیشه از تصمیمهای من حمایت کردهاند و از این لحاظ خیلی به من کمک کردند. کنکور به یک کار تیمی نیاز دارد که اگر پدر و مادر حمایت نکنند به نتیجهی خوبی نمیرسد. فشار زیادی را تحمل میکردم و گاهی حتی در اتاقم گریه میکردم و میترسیدم که امسال هم نتیجه نگیرم.
برنامهریزیات برای امسال چه تغییراتی کرد؟
من سال اول فکر میکردم برنامهی کانون حجم زیادی دارد و نمیتوانیم همهی مباحث را بخوانیم. اما امسال متوجه شدم اگر برنامهریزی درست باشد برنامهی راهبردی حجم مناسبی دارد. برنامهریزیام به این صورت بود که هفتهی اول همهی درسها را میخواندم. هفتهی دوم از شنبه تا سهشنبه تست میزدم. دو روز آخر هم جمعبندی میکردم. در جمعبندی هم بیشترین زمان را به درس زیست میدادم. یکی از اشتباهات من این بود که قبلاً مثلاً سه ساعت پشت سر هم زیست میخواندم و بازدهی کمی داشتم. امسال به صورت روزانه برنامهریزی میکردم و این ساعتها را در روز پخش میکردم. هر روز درسهای اختصاصی را میخواندم و عمومیها را هم یک روز در میان میخواندم. یک برنامهی کلی هم برای برخی از مباحث ادبیات و زبان داشتم. آزمونهای دوهفتهای خیلی به برنامهریزی من کمک کرد. تغییر دیگرم مربوط به روش مطالعهی زیست بود.
در زیست از نمرهی 7 به 70 رسیدی!
من آن را از نقطهی ضعف به نقطهی قوت تبدیل کردم و در آزمونها حتی نمرهی 90 هم داشتم. هر کس روش خواندن درس زیست را یاد بگیرد میتواند در این درس قوی شود. روز شنبه یک بار کل مطالب زیست که مربوط به آزمون بود سریع میخواندم. این مطالعهام بدون نکته بود. یکشنبه تا جمعه مطالب را با نکتههای آن به طور دقیق میخواندم. از شنبه تا سهشنبه هم تست آنها را کار میکردم و درواقع بازیابی میکردم و به تسلط میرسیدم. منابع من برای این درس اول سؤالات کنکور بود و بعد از کتابهای سهسطحی استفاده میکردم. روز چهارشنبه و پنجشنبه هم نکتههای مهم را مرور میکردم. این کار باعث شد در زیستشناسی به تسلط برسم.
برای درسهای دیگر هم روش خاصی داشتی؟
امسال روش درس خواندنم در همهی درسها تغییر کرد. درس عربی یکی از آنها بود که نمرهام در کنکور 84 شد و هیچ وقت تصور نمیکردم چنین نمرهای را کسب کنم. سال 94 نمرهام 13 شده بود. کاری که برای عربی کردم تسلط از طریق تست زدن زیاد از تیپهای مختلف بود. تعداد مرورهایم را هم زیاد کردم. روزانه بخشی از ساعت مطالعهام مخصوص عربی بود و تستها را مبحثی کار میکردم. در کل منابعم را تغییر دادم و از کتابهای آبی استفاده کردم. کتاب آبی 30 سال ریاضی در طبقهبندی مطالب خیلی به من کمک کرد و به ذهنم نظم داد.
آیا باز هم درسی باقی ماند که اگر بیشتر وقت داشتی میتوانستی آن را بهتر کنی؟
من در ریاضی و فیزیک، از پایه ضعیف بودم و باز هم از نتیجهام راضی نیستم. تنها کاری که کردم تا بتوانم بهتر شوم حذف برخی از مباحث بود که میتوانستم به جای آن روی مباحث دیگر وقت بیشتری بگذارم و نتیجهی بهتری بگیرم. اگر زمان به عقب برمیگشت سعی میکردم از دبیر ریاضی برای تقویت این درس کمک بگیرم. امسال اولین سالی بود که فیزیک سال سوم را خواندم و چند سال بین آن فاصله افتاده بود.
در طی سالها چه چیزهایی از کانون یاد گرفتهای؟
من برنامهریزی را از طریق برنامهی راهبردی کانون انجام دادم و این برنامه ذهنم را روشن کرده بود. من در این سالها کاملاً به برنامهها و پروژههای کانون مسلط شده بودم و مسیر را کاملاً میشناختم. میدانستم که اگر تراز آزمونهایم به حد نصاب برسد حتماً در کنکور هم به هدفم میرسم. معیاری دقیقتر از کانون برایم وجود نداشت. در کانون مهارتهای آزمون دادن را هم یاد گرفتم. تکنیکهایی مثل زمانهای نقصانی و ضربدر و منها نیاز به تمرین و کسب مهارت دارد. من همیشه خوانده بودم که تحلیل آزمون خیلی مهم است اما فقط امسال به این نکته عمل کردم. امسال آزمونها را کامل تحلیل میکردم و خودش یک مرحله از یادگیری بود. امسال خودنگاری قبل از آزمون را هم انجام میدادم و به نظرم خیلی کمک کرد. روز قبل از آزمون اول آزمون غیر حضوری را پاسخ میدادم و بعد کارهایی را که قرار بود در آزمون انجام دهم مینوشتم. این کار گاهی حتی یک ساعت طول میکشید. در جلسهی آزمون هم حالات خود را مینوشتم و خیلی روحیه میگرفتم. وقتی مجلهی آزمون به دستم میرسید اول گفتوگو با قهرمانان پیشرفت را میخواندم و در طول سال خودم را برای سال بعد یک قهرمان پیشرفت تصور میکردم و به خودم روحیه میدادم.
در دوران جمعبندی چه برنامهای داشتی؟
من تابلویی داشتم که روی آن اهدافم را مینوشتم و همیشه جلوی چشمم بود. برای خودم نوشتم: پروژهی هفتم، پروژهی پیشرفت. بالاترین ترازم را هم در اولین آزمون پروژهی هفتم به دست آوردم. در اولین آزمون جمعبندی 700 نمره افت تراز داشتم؛ به نظرم چون زمان کافی برای این آزمون نگذاشتم. روشم سه روز یکبار بود و شبیهسازی را به طور کامل انجام میدادم. بعد از مشخص کردن درصدها آن را تحلیل میکردم و بعد بر اساس اولویتها نقصها را برطرف میکردم. در دوران جمعبندی اولویتبندی و بازیابی خیلی مهم است. در این دوران باز هم برنامهام روزانه بود. زیست را کامل خواندم. برای ریاضی و فیزیک مباحث را اولویتبندی کردم و از کتاب 10 سال استفاده کردم. در شیمی هم حفظیات را مرور کردم و در این درس هم اولویتبندی را رعایت کردم. در دو آزمون بعدی دوباره ترازم پیشرفت کرد. در هفتهی آخر هم تورق سریع داشتم و نکاتی را که در آزمونهای سه روز یکبار نوشته بودم هم مرور کردم.
روز کنکور برایت آسان بود یا سخت؟
روز آرامی داشتم. آزمونهای جمعبندی خیلی به من کمک کرده بود. فقط در دین و زندگی و زبان از خودم راضی نبودم.
در پایان برای کسانی که گفتوگوی ما را میخوانند چه صحبتی داری؟
من برگهای داشتم که همهی غلطها حتی کوچکترین آنها را در همهی درسها مینوشتم. تعداد اشتباهات من در آزمونها خیلی زیاد بود و این اشتباهات را در دوران جمعبندی خواندم و خیلی به من کمک کرد. به عنوان صحبت آخر به کسانی که میخواهند پشت کنکور بمانند توصیه میکنم اراده و پشتکار داشته باشند و قبول کنند که باید برخی از روشها را اصلاح کنند تا نتیجهی دیگری بگیرند. درنهایت از خانوادهام که در هر زمینهای از من حمایت کردند تشکر میکنم. از مهدی کریمی هم که دوست و مشاورم بود سپاسگزارم.