آیدین زمان آزمون را مدیریت می‌کند

فردا روز آزمون بود. آیدین مشغول آماده کردن وسایلش بود. مداد، پاک‌کن، مداد تراش و ...

آیدین زمان آزمون را مدیریت می‌کند

فردا روز آزمون بود. آیدین مشغول آماده کردن وسایلش بود. مداد، پاک‌کن، مداد تراش و ...

مادرش در حالی که یک ساعت مچی کوچک در دستش داشت وارد اتاقش شد.

_پسرم! از تو می‌خواهم فردا این ساعت را هم با خود به جلسه‌ی آزمون ببری تا بتوانی از زمانِ آزمونت به بهترین شکل استفاده کنی. خوب به حرف‌هایم توجه کن! فردا سعی کن این کارها را در آزمون انجام بدهی: زمان هر درس را باید به همان درس اختصاص بدهی. پس اگر در درسی وقت تمام شد، به سراغ درس بعدی برو. می‌خواهم تو را با روشی به نام ضربدر منها آشنا کنم تا بتوانی با استفاده از آن به همه‌ی سوالات آزمون پاسخ دهی.

وقتی سوالی را می‌خوانی، اگر بلد بودی همان موقع جواب بده و پاسخ را در پاسخ‌برگ وارد کن.  اگر اصلا بلد نبودی کنارش علامت منها بگذار. اما اگر دیدی سوالی را بلد هستی ولی نیاز داری تا وقت بیش‌تری برایش صرف کنی، کنارش علامت ضربدر بگذارتا اگر وقتِ اضافی داشتی، بعدا به آن‌ پاسخ دهی. حالا برو بخواب که فردا باید صبحِ زود بیدار شوی.

با این که صحبت‌های مادرش کمی برای آیدین عجیب به نظر می‌رسید، اما قول داد که این کار را اجرا کند و نتیجه را به همراه مادرش بعد از  تحلیل آزمون و دریافت کارنامه بررسی کند.

به نظر شما روز جمعه چه اتفاق مهمی برای آیدین و کارنامه‌اش خواهد افتاد؟

Menu