شرایط استفاده از «سختی‌های مطلوب» در یادگیری

معمولا هر چقدر یادگیری دشوارتر شود، عمق آن و دوامش افزایش می‌یابد. الیزابت و رابرت بیورک اصطلاح «سختی‌های مطلوب» را برای سختی‌های یادگیری ابداع کرده‌اند. ...

شرایط استفاده از «سختی‌های مطلوب» در یادگیری

معمولا هر چقدر یادگیری دشوارتر شود، عمق آن و دوامش افزایش می‌یابد. الیزابت و رابرت بیورک[1] اصطلاح «سختی‌های مطلوب» را برای سختی‌های یادگیری ابداع کرده‌اند. آن‌ها می‌گویند: «سختی‌ها به این دلیل مطلوب هستند که فرایندهای رمزگذاری و بازخوانی را تقویت می‌کنند. به این ترتیب، یادگیری و درک و یادآوری بهتری به دست می‌آید. با وجود این، اگر یادگیرنده دانش پس زمینه یا مهارت‌های لازم برای مواجهه موفق با این شرایط را نداشته باشد، این موانع تبدیل به سختی‌های نامطلوب[2] می‌شوند.»

دانشمندان شناختی از مطالعات تجربی مختلف به این موضوع پی برده‌اند که امتحان دادن، زماندهی کردن تمرینات، انجام تمرین‌های یادآوری، متنوع‌سازی، و انواع خاص دیگری از مداخله‌های[3] زمینه‌ای باعث یادگیری قوی‌تر و نگهداری بهتر آنها در حافظه می‌شود. علاوه بر آن، ما به صورت شهودی می‌توانیم بگوییم که کدام انواع سختی‌ها «نامطلوب» هستند اما به دلیل فقدان پژوهش‌های کافی در این باره اظهارنظر نمی‌کنیم.

واضح است موانعی که نمی‌توانید از آن‌ها عبور کنید، نامطلوب هستند. آموزش یک مطلب درسی به صورت نامنظم و بر خلاف ترتیبی که در کتاب درسی مطرح شده، برای دانش‌آموزانی که توانایی نگهداری حجم انبوه اطلاعات در ذهنشان و ارتباط دادن مطالب عنوان شده در جلسات مختلف به یکدیگر را ندارند، سختی مطلوبی نیست. اگر کتاب درسی شما به زبان لیتوانیایی بوده و شما به این زبان مسلط نباشید، این سختی می‌تواند برای شما مطلوب باشد. برای مطلوب بودن، سختی باید چیزی باشد که یادگیرنده با تلاش بیشتر بتواند بر آن غلبه کند.

منطقی است که سختی‌هایی که توانایی‌های مورد نیاز شما در آینده را تقویت نمی‌کنند و امکان غلبه بر آنها هم وجود ندارد، مطلوب نیستند. اینکه یک نفر در هنگام خبر خواندن در گوش شما پچ‌پچ کند، شاید یکی از مهارت‌های مهم برای گوینده‌های تلویزیون باشد. مزاحمت معترضان در هنگام سخنرانی کردن هم می‌تواند به کارکشته شدن یک سیاستمدار کمک کند. اما هیچکدام از این مهارت‌ها برای افراد معمولی یا حتی کسانی که قصد انجام کار مطبوعاتی دارند، مورد نیاز نیست. سکاندار یک کشتی یدک‌کش در رودخانه می‌سی‌سی‌پی شاید نیاز باشد که بتواند یک کشتی بزرگ تفریحی را بر خلاف جریان آب و باد بکسل کند. یک بازیکن بیسبال ممکن است با چوب بیسبال خود به یک وزنه ضربه بزند تا قدرت دستانش را افزایش دهد. شاید شما به یک بازیکن فوتبال، برخی از اصول رقص باله را آموزش دهید تا تعادلش افزایش یابد اما قطعا به او شیوه ضربه زدن در گلف یا سرویس بک‌هند در تنیس را نمی‌آموزید.

آیا یک قانون کلی در این زمینه وجود دارد که کدام موانع باعث یادگیری بهتر می‌شوند؟ با گذشت زمان و انجام پژوهش‌های بیشتر شاید به چنین قانونی دست پیدا کنیم. با این وجود، براساس مطالبی که تاکنون هم عنوان شده و سختی‌های مطلوبی که شمرده شده، می‌توان به خوبی برای دشوارسازی و بهبود استراتژی‌های آموزشی اقدام کرد.

[1] Elizabeth and Robert Bjork

[2] undesirable difficulties

[3] interference

منبع:

Brown, Peter;  Roediger, Henry; McDaniel, Mark. make it stick:The Science of Successful Learning. London: The Belknap Press Of Harvard University Press, 2014. pp. 98-99.


Menu