به فرایند تلاش برای حل کردن یک مساله بدون یادگرفتن آن، یادگیری زایشی میگویند؛ به این معنی که فرد به جای یادآوری مطالب و بازخوانی آنها از حافظهاش باید دست به خلق بزند. زایش نام دیگری برای روش قدیمی موسوم به «آزمون و خطا» است. همه ما با سرگذشت بیل گیتس و دوستانش آشنایی داریم؛ افرادی که بدون آموزش پیشین وقت خود را صرف کلنجار رفتن با کامپیوتر کردند و در نهایت میلیاردر شدند. این داستان و داستانهای بسیار دیگری که وجود دارند، نشاندهنده آن هستند که چگونه روش دشوار آزمون و خطا منجر به یک دانش عمیق از روابط بین چیزهای مختلف و تسلط کامل بر آنها میشود.
یکی از مهمترین مزایای این تکنیک آن است که خلاقیت محدود نمیشود. زمانی که افراد از روشهای حل یک مساله آگاهی دارند، همواره تلاش میکنند تا از دریچههای همان روشها به موضوع نگاه کرده و راهی برای حل آن بیابند. اما وقتی فردی روشهای حل مرسوم را فرا نگرفته باشد، به ناچار خودش روشی را ابداع میکند و احتمال دارد روش جدیدی باشد. چنین فردی به دلیل آنکه نگاه خود به مساله را محدود به چند روش موجود نکرده، میتواند راهی جدید برای مساله بیابد. احتمال دارد داستان آن دانشآموزی را شنیده باشید که در کلاس ریاضیات به خواب رفت و زمانی بیدار شد که کلاس به اتمام رسیده بود. او تنها مشاهده کرد که 2 مساله روی تخته سیاه نوشته شده و همه در حال ترک کلاس هستند. پس مسالهها را به سرعت در دفتر خود یادداشت کرد و به خانه رفت. او یک هفته روی مسالههای نوشته شده وقت گذاشت و تنها توانست یکی از آنها را حل کند. زمانی که تکالیف درسی خود را به معلمش نشان داد، او با تعجب گفت: «آن مسائل، نمونههایی از مسائل حل نشدنی ریاضی بودند.»
بدون شک اگر آن دانشآموز از این موضوع اطلاع داشت، علاوه بر آنکه تلاشی برای حل مسائل نمیکرد، ذهن خود را هم بسته نگاه میداشت و نمیتوانست نگاه بدیعی به موضوع داشته باشد. با این وجود، روش آزمون و خطا (یا یادگیری زایشی) قرار نیست که برای حل هر موضوعی به کار گرفته شود. در برخی از موقعیتها (مانند یادگیری شیوه چتربازی و پرش از هواپیما یا پیدا کردن راه خود در زندگی) این شیوه، بهترین استراتژی یادگیری نخواهد بود.
منبع:
Brown, Peter; Roediger, Henry; McDaniel, Mark. make it stick:The Science of Successful Learning. London: The Belknap Press Of Harvard University Press, 2014. pp. 94-98