سختیهای مطلوب، به اصطلاح روانشناسان، موانعی هستند که باعث میشوند فرایند یادگیری دشوارتر شده اما غیرممکن نشوند.
این دشواریها، باعث افزایش عمق یادگیری و کاهش فراموشی میشوند. برای رسیدن به این هدف، فاصله انداختن بین دورههای تمرینی مختلف (زماندهی کردن تمرینات)، درهم سازی تمرینها و متنوعسازی آنها، استراتژیهایی هستند که به کار گرفته میشوند. مزیت فاصله زمانی بین تمرینها، فراموش کردن اندکی از مطالب و تلاش بیشتر برای یادگیری دوباره آنها است که مانع از فراموشی سریع آنها میشود. اما منافع بیشتری میتوان از سختیهای مطلوب به دست آورد که در ادامه تشریح میشوند:
ایجاد مدلهای ذهنی
با تمرینهای دشوار کافی، مجموعهای پیچیده از مهارتها و دانشها به صورت یک کل معنادار درآمده و یک مدل ذهنی را تشکیل میدهند که میتوان آن را «نرمافزار مغزی» نامید. رانندگی یکی از مهارتهایی است که یادگیری آن نیاز به تمرکز بسیار بالا و توانایی استفاده ماهرانه دستها را دارد. دلیل این دشواری و نیاز به تلاشهای فراوان آن است که اقدامات و کارهای بسیاری در زمان رانندگی باید با یکدیگر انجام شوند. با گذشت زمان، این ترکیب از مهارتهای عضلانی و فکری (به عنوان مثال، مهارتها و اقدامات لازم برای انجام یک پارک دوبله یا عوض کردن دنده) تبدیل به مجموعهای از مدلهای ذهنی میشود که با رانندگی پیوند خوردهاند.
مدلهای ذهنی شکلی به شدت غنی و کارا از مهارتها (دیدن توپ بیسبال در حال پرواز و ضربه به زدن به آن) و ساختارهای دانشی (یک توالی حفظ شده از حرکات شطرنج) است که میتوانند مانند عادات شخصی در شرایط مختلف به کار گرفته شوند. عملکرد یک متخصص براساس هزاران ساعت تمرین در حوزه تخصصی و در شرایط مختلف شکل گرفته است. به این صورت مدلهای ذهنی مختلفی در مغز این متخصص انباشته میشود و با حضور در هر شرایط جدید، میتواند با سرعت و دقت به تشخیص موقعیت پرداخته و مدل ذهنی مناسب آن را اجرا کند.
افزایش تسلط
تمرینهای یادآوری مختلفی که در زمانهای متفاوت و شرایط متفاوت انجام شده باشند، ارتباط خوبی بین شبکههای دانش شما ایجاد کرده و میتواند از تسلط شما بر آن حوزه پشتیبانی کند. این تمرین باعث چندگانه شدن مسیرهای یادآوری دانش شده و بر کارایی دانش شما در آینده میافزاید.
درباره یک آشپز باتجربه فکر کنید که دانشهای پیچیده گوناگونی را درباره طعمها و عطرها به ذهن خود سپرده است: عطرها و طعمها در مقابل یکدیگر چگونه عمل میکنند، محتویات غذا چگونه با حرارت تغییر میکنند، نوع و جنس قابلمهها چه تاثیری در طعم و کیفیت نهایی غذا دارند و ... . تمام این دانشها میتوانند در شرایط جدید و حتی در محیطی جدید به کار گرفته شده و کاربرد یادگیریهای ما را افزایش دهند.
تقویت یادگیری مفهومی
انسانها چگونه مفاهیم را میآموزند؟ به عنوان مثال چگونه تفاوتهای بین سگها و گربهها را در مییابند؟ شاید یکی از متداولترین راهها برای رسیدن به این دانش مفهومی، مشاهده نژادها و گونههای مختلفی از سگها و گربهها است. مواجهه زماندهی شده و ترکیبی با یک موضوع متداولترین تجربه انسان است. این شکل از آموختن، راه مناسبی برای یادگیری طولانیمدت است؛ چرا که انسان به مهارتهای تشخیصی هم مجهز میشود. به عنوان مثال متوجه میشود که لاکپشتها برای نفس کشیدن به سطح آب میآیند اما ماهیها اینکار را نمیکنند. این مشاهده به درک این قانون کلی منجر میشود که ماهیها میتوانند در آب نفس بکشند. استراتژی درهم سازی گزینهها باعث دشواری بسیار بیشتر یادگیری و زمانبر بودن آن میشد. با این حال، باعث میشد تا افراد مهارت تشخیصی بسیاری در شناسایی تفاوتها به دست آورده و به طور همزمان نسبت به شباهتهای پرندههای همخانواده هم آگاهی کافی داشته باشند.
دشواری ناشی از این روش، یادگیری را به خوبی تقویت میکند. شما باید با وجود شباهتهای بصری به تفاوتها هم توجه کافی داشته باشید تا بتوانید فرمولی مناسبی برای انتخاب خانواده مناسب پرندگان به دست آورید. شواهد نشان داده که حساسیت زیاد موضوع و لزوم توجه به پیچیدگیها و کوچکترین جزئیات باعث میشود تا تسلط افراد به موضوع افزایش یابد.
بهبود تطبیقپذیری
سختیهای یادآوری ناشی از زمانبدی، درهمسازی و تنوع بخشی به وسیله همان مهارتهایی رفع میشوند که در زمان یادآوریهای روزانه به آنها نیاز است. مثال لوبیابازی کودکان را (که در مطالب قبلی به آن اشاره شد) به یاد بیاورید؛ جایی که کودکان تمرین کرده روی فاصلههای 2 یا 4 فوتی با سطلها، در واقعیت و مواجهه با سطلهای 3 فوتی عملکرد بهتری داشتند. این نشان میدهد که دشواری در تمرینات باعث میشود تا افراد در شرایط غیرمنتظره عملکرد بهتری داشته باشند.
آمادهسازی ذهن برای یادگیری
زمانی که پیش از آموختن راهحل یک مساله از شما خواسته میشود تا برای حل آن تقلا کنید، پاسخ نهایی را بهتر درک کرده و یادگیری شما بادوامتر خواهد شد. زمانی که شما قایق ماهیگیری خود را خریدهاید برای گره زدن لنگر آن تلاش میکنید، نتیجه به دست آمده بهتر از زمانی است که در پارک ایستادهاید و به نحوه گرهزدنهای مختلف گوش میدهید.
منبع:
Brown, Peter; Roediger, Henry; McDaniel, Mark. make it stick:The Science of Successful Learning. London: The Belknap Press Of Harvard University Press, 2014. pp. 82-86.