همیشه زنگ آخر کلاس مدرسه را دوست دارم؛ چون میدانم وقت بازگشت به خانه رسیده است و باید کارهای زیادی انجام بدهم. به محض ورود به خانه وارد آشپزخانه میشوم و اتفاقاتی را که در مدرسه افتاده برای مادرم تعریف میکنم.
بعد از کمی استراحت شروع به انجام تکالیفم میکنم تا بتوانم قبل از آمدن پدرم آنها را تمام کنم و با هم مشغول بازی شویم. بله؛ درست شنیدید! ما هر روز یک بازی جدید با پدر انجام میدهیم. این بازیها علاوه بر جذابیتی که دارند چیزهای زیادی را به من میآموزند. یکی از بازیهای مورد علاقهام بازی با کلمات است.
بازی به این صورت است که با کمک پدرم حروف الفبا را در کاغذهای مقوایی کوچکی نوشتهایم. او حروف را در کنار هم میچیند و از من میخواهد تا حرف مورد نظر را برای کامل شدن کلمه حدس بزنم و پیدا کنم. با این بازی توانستهام:
1) با معنی و مفهوم کلمات مختلف آشنا شوم.
2) کلمات را درست بخوانم و تلفظ کنم.
3) در درس املای فارسی پیشرفت خوبی داشته باشم.