«تمرین آمیخته[1]» یکی از روشهای آموزشی جدیدی است که میتواند معایب روشهای آموزشی را از بین ببرد. در این روش، بر خلاف روشهای سنتی، آموزش چند موضوع و مهارت به صورت همزمان در دستور کار قرار میگیرد. اما نکته جالب توجه آن است که بر خلاف انتظارها، در این روش غیرمتمرکز، هم یادگیری افزایش مییابد و هم اطلاعات مدت زمان بیشتری در حافظه باقی خواهند ماند.
همواره در نظام آموزشی رایج بوده که یک موضوع خاص بارها مورد تمرین قرار بگیرد تا کاملا ملکه ذهن شود. با این حال در تمرین آمیخته دو یا چند موضوع به طور هم زمان به افراد آموزش داده میشود. خوشبختانه شواهد نشان از آن دارند که این استراتژی آموزشی از اثربخشی خوبی برخوردار است.
در یک پژوهش به 2 گروه از دانشجویان این موضوع آموزش داده شد که چگونه حجم 4 شکل هندسی نامتداول (گوه، شبه کره، مخروط کروی و نیم مخروط) را محاسبه کنند. گروه اول به صورت خوشه ای[2] روی محاسبه حجم اجسام کار کردند (به ترتیب، 4 تمرین برای محاسبه حجم گوه، 4 تمرین برای محاسبه حجم کره و غیره). گروه دوم هم تمرینهای مشابهی انجام دادند اما ترتیب آنها به هم ریخته بود (به جای آنکه براساس شکل اجسام، خوشه بندی شود). در زمان تمرین و یادگیری، میانگین صحت پاسخهای گروه خوشه ای (یا تمرین انبوه[3]) 89 درصد بود و گروهی که تمرین های درهم انجام داده بود، تنها 60 درصد پاسخ صحیح می داد. اما در امتحان پایانی که یک هفته بعد برگزار شد، گروه تمرین کرده با سوالات خوشه ای، تنها 20 درصد پاسخ صحیح داشت و گروه تمرین درهم به 63 درصد نمرات رسید. این پژوهش نشان داد که ترکیب مسائل با آنکه در مراحل ابتدایی یادگیری از سرعت کار می کاهد، در پایان باعث رشد قابل توجهی 215 درصدی نتایج می شود.
این روش با وجود نتیجه حیرت انگیزش محبوبیتی بین دانش آموزان و معلمان آنها ندارد؛ چرا که آنها سرعت یادگیری را بسیار کند می بینند و نسبت به نتیجه بلندمدت آن آگاهی ندارند. معلم ها معتقدند تا زمانی که دانش آموز روی یک موضوع مسلط نشده، نمیتوان مباحث آموزشی جدیدی را مطرح کرده و او را درگیر آنها هم کرد. با این وجود، به نظر میرسد که زمان بازنگری در این اعتقاد فرارسیده و روش آموزشی سنتی باید به خاطر اهداف بلندمدت مورد بازبینی قرار بگیرد.
منبع: کتاب Make It Stick
[1] Interleaved Practice
[2] clustered
[3] Massed Practice