رایجترین روش یادگیری در میان دانشآموزان و معلمان، «تمرین انبوه[1]» است. در تمرین انبوه، تمرینهای مکرر و زنجیرهوار در دستور کار قرار میگیرد و دانشآموزان بیوقفه به تکرار آموختهها یا تمرین مهارتهایشان میپردازند. با این حال، شواهد نشان میدهد که فاصله انداختن بین این تمرینها نتایج شگرفی به همراه خواهد داشت.
کارشناسان به خوبی به مزایای تمرینهای زماندهی شده[2] پی بردهاند. با این حال، برای درک بهتر میتوانید به مطالعهای توجه کنید که روی 38 کارآموز (رزیدنت) جراحی انجام شد: آنها 4 کلاس برای یادگیری جراحی ریز و شیوه پیوند زدن رگهای ریز را گذراندند. هر جلسه شامل یک بخش نظری و یک بخش عملی بود. نیمی از دکترهای شرکت کننده در این برنامه، هر 4 جلسه خود را در یک روز گذراندند (که به آموزش ضمن خدمت مرسوم است)، اما جلسات آموزشی بقیه آنها با یک هفته فاصله از یکدیگر برگزار شد.
در آزمونی که یک ماه پس از آخرین جلسه آموزشی از آنها گرفته شد، دکترهایی که جلساتشان یک هفته با یکدیگر فاصله داشت، عملکرد بسیار بهتری از خود نشان دادند. عملکرد آنها در تمام بخشهای امتحانی بالاتر بود (شامل زمان مورد نیاز برای انجام یک جراحی، تعداد حرکات دست، موفقیت در درمان جراحات شدید و ضربان قلب بیماران). رزیدنتهایی که تمام جلسات خود را در یک جلسه گذرانده بودند، نه تنها در تمام بخشها نمره کمتری به دست آوردند، بلکه 16 درصد از آنها در هنگام جراحی به رگهای خونی آسیب رساندند و نتوانستند جراحی خود را کامل کنند.
چرا تمرین زماندهی شده از تمرین انبوه اثربخش تر است؟
مطالعات نشان داده که تلاش برای به خاطر سپردن یک مطلب جدید در حافظه بلندمدت نیازمند یک فرایند یکپارچه سازی و استحکام است؛ فرایندی که در آن مغز جزئیات یادگیری را در حافظه تقویت کرده، به آنها معنا می دهد و بین آنها با دانش قبلی ارتباط برقرار می کند. این فرایند چندین ساعت طول می کشد و ممکن است زمان آن به چند روز هم برسد. زمانی که تمرین انبوه در دستور کار قرار میگیرد، زمان کافی برای طی شدن تمام این مراحل وجود نخواهد داشت و کیفیت آموزش پایین میآید.
منبع: کتاب Make It Stick
[1] Massed Practice
[2] Spaced Practice