گفتگو با فرزانه امیریان رتبه 4 منطقه 2 هنر در زنگ برنامه ریزی

گفتگو با فرزانه امیریان رتبه 4 منطقه 2 هنر در زنگ برنامه ریزی 30 آذر ماه.

گفتگو با فرزانه امیریان رتبه 4 منطقه 2 هنر در زنگ برنامه ریزی

برنامه زنگ برنامه ريزي

شنبه:  1392/09/30

مهمان برنامه: فرزانه اميريان

كارشناس برنامه: داوود اکبری

............................


گفتگو با فرزانه اميريان رتبه 4 منطقه 2 هنر در زنگ برنامه ریزی

 

داوود اکبری : در مورد وضعيت فعلي تان توضيح دهيد؟

من دانشگاه هنر هستم و رشته سينما مي خوانم

داوود اکبری : يك مقداري از وضعيت خودتان در سالي كه گذشت صحبت مي كنيد؟

سال كنكور سال بسيار پرهيجان و در عين حال قشنگترين سال زندگي من بود به خاطر اينكه  هر لحظه از روزهاي كنكور ، روزهاي هدفداري است يعني هر لحظه مي داني كه براي يك هدفي تلاش مي كني، و اينكه من رشته ام رياضي بود و رشته اي كه براي كنكور انتخاب كرده بودم هنر بود براي همين مجبور بودم هر دوي اين درسها را ببرم جلو  يعني براي مدرسه رياضي بخوانم  و براي كنكور منابع هنر را بخوانم ولي تاكيدم هميشه روي هدفم یعنی كنكور بود، بيشترين منابع كنكور منابع هنر هست ولي زماني كه علاقه در هر كاري باشد هر چيز سختي را آسان مي كند البته نمي گويم كه سال آساني بود ولي هدف من  كنكور هنر بود و براي همين با هر سختي كه  داشت من پذيرفتم و اين را هم مي گويم اگر در دوران مدرسه امكان تغيير رشته بود حتما هنر مي خواندم ولي چون امكان نداشت و در شهرستان ما پيش دانشگاهي هنر نبود مجبور شدم رياضي بخوانم.    

داوود اکبری : معدلتان چند شد؟

سال اول دبيرستان شاگرد اول شدم سال دوم شاگرد دوم شدم و سال سوم  شاگرد سوم شدم ولي در سال آخر چون هدفم كنكور هنر بود و براي هر درسي كه در مدرسه معلم تدريس مي كرد در خانه يك ساعت يا يك ساعت و نيم وقت مي گذاشتم و انتظار هيچ نمره اي از خودم نداشتم ولي افت شديدي داشتم براي اينكه درسهاي رياضي هدف من نبود ولي در هنر كسي فكر نمي كرد و  معلمهاي من تا زماني كه رتبه  من اعلام  شد باور نمي كردند كه من واقعا رتبه هنر رتبه آوردم، معدل سال آخرم 57/18 بود.

داوود اکبری : چقدر به درسهاي پيش دانشگاهي اهميت ميداديد؟

من كم اهميتي نكردم ولي هرچقدر كه وقت لازم بود براي درسهام ميگذاشتم يعني جوري نبود كه بعد پشيمان بشوم يا بگويم الان دارم اشتباه مي كنم ولي نه در حدي كه لازم  بود و درست است كه درسهايي كه براي كنكور مي خواندم و درسهايي كه براي امتحان مدرسه مي خواندم متفاوت بود ولي واقعا به نظرم فرصت امتحانات براي من يك فرصت عالي بود چون  تنها فرصتي است كه آدم را مجبور مي كند در يك تايم يك  روزه يا يك روزه و نيم بايد يك كتاب را كامل بخواني و  بايد خيلي هم بادقت بخواني چون اصولا دانش آموزان نمره هاي بالايي مي خواهند البته كساني كه براي كنكور تلاش مي  كنند پس در آن يكي دو روز مجبور هستند كه كتاب را با دقت بالايي بخوانند يعني حالتي كه در بقيه روزهايي كه براي كنكور مي خوانند به اين دقت نرسد و اين يك چيز ناخودآگاه است يعني امتحانات نوبت اول براي من اينگونه بود كه درسهاي عمومي را لااقل يك جمع بندي خيلي عالي داشتم چون مثلا من امتحان ادبيات داشتم و آن رامي خواندم براي امتحان آماده مي شدم سريع  درسهاي دوم و سوم را هم يك مرور مي كردم و مثلا تاريخ ادبيات را هم كنار هم مي گذاشتم و يك جمع بندي عالي مي شد براي كنكورم مخصوصا درس عربي كه جمع بندي كه موقع امتحانات داشتم و آن را در برنامه ام گذاشته بودم براي دانش آموزاني كه مدرسه نميروند و براي كنكور مي خوانند پنجره باز يك فرصت است و ممكن است براي يك امتحان دو  روز سه روز وقت داشته باشند شايد يك روز آن لازم نباشد مي توانند يك درسي را بگذارند و آن را هم تلاش كنند خيلي خوب بخوانند و فرصت خوبي است و به كنكوريها  مي گويم كه قدر اين فرصت امتحانات را بدانند.

................................

تهيه و تنظيم:

شبكه خبري فناوري

www.ICTPRESS.IR

منبع :

Menu