هنرمندان نیمه دوم قرن بیستم - گلشن اسکندری

درسنامه‌ی هنرمندان نیمه‌ی دوم قرن بیستم - از کتاب آبی درک عمومی هنر

هنرمندان نیمه دوم قرن بیستم - گلشن اسکندری

دوستان عزیز سلام.

درسنامه‌ی زیر از کتاب‌ آبی درک عمومی هنر کانون، توسط خانم گلشن اسکندری، رتبه‌ی 5 منطقه‌ی 3  و دانشجوی رشته‌ی سینمای دانشگاه هنر تهران تهیه شده.

درسنامه‌ی زیر مرتبط با مباحث آزمون 24 دی که امیدواریم براتون مفید باشه.


آلبرتو جاکومتی: 

به سبب غنای بصری و فلسفی آثارش از پیکره سازان قرن بیستم است. ویژگی بارز آثارش، تنهایی و جدا ماندگی و بیگانگی است. از این رو می کوشد در آثارش با فاصله گیری از شی ء کلیت آن را در فضایی دربرگیرنده مجسم کند. پیکر انسان در آثار متاخرش به نخی تابیده و نازک می ماند که گویی از هر سو زیر فشار شدید قرار گرفته است. شکنندگی و تکیدگی این آدم های بیگانه و پریشان به واسطه سنگینی پاهایشان بارزتر به نظر می آیند (چهار راه شهر). پیکره های او به تندی گام برمیدارند و از حضور یکدیگر بی خبرند. در نقاشیهایش روند کاستن و پیراستن را تا جایی پیش می برد که چیزیجز نشانه های ویرانی از فضای پیرامون بر جا نمی ماند. خطهای بریده و عصبی عامل پیوستگی یا گسستگی پیکر و محیط می شوند.

باربارا هپورت: 

این بانوی مجسمه ساز در زمینه طراحی صحنه و لباس فعالیت داشت. طرح های اپرای ازدواج در نیمه تابستان اثر اوست. نخستین آثارش از لحاظ سترگنمایی و ایستایی هنر مصر باستان را به یاد می آورد. بعدها آثارش انتزاعی تر شدند و هم قرابت با آثار هنری مور و بن نیکلسون شدند. بعد از جنگ جهانی دوم حجم‌های توپر و توخالی با چوپ صیقلی رنگ شده میساخت. در کارهای آخرش پرداخت کاری صیقلی و ظریف سطوح همچنان وجود داشت.

هنری مور : 

سنت کنده کاری مستقیم را که سالها فراموش شده بود احیا کرد. مهمترین مضمون در آثارش پیکره لمیده است. آقای مور با تغذیه از سه منبع به سبک خاص خود دست یافت : هنرهای بدوی ، مجسمه های پیکاسو و برانکوزی ، دیوارنگاره های جتو و مازاتچو. در پرداختن به پیکره آدمی هرگز در قید بازنمایی ظاهری جسمانی نبود بلکه می خواست تجسمی بنیادی و انتزاعی از طبیعت جاندار بیافریند. شکلهای تو خالی و فضای منفی درون حجم در بیشتر پیکره های لمیده او نه فقط فضایی محدود شده، بلکه همچنین نماد باروری را می نمایاند. مجسمه هایش گاه تا انتزاع مطلق پیش میرود. مور میگوید برانکوزی شعور شکلی را در من بیدار کرد. با مجسمه کلاه خود نخستین بار به مفهوم شکل درون شکل روی آورد. بعدا مجسمه هایی با موضوع زوج و خانواده ساخت و آثاری بت گونه چون صلیب گلن کلین آفرید. هنری مور از فضای منفی به عنوان عنصری اصلی در مجسمه استفاده میکرد.

جان چمبرلین: 

مجسمه های اولیه اش را تحت تاثیر دیوید اسمیت با لوله های فلزی می ساخت اما بعدا فلزات اسقاطی خودروها را به کار گرفت. اواخر دهه 50 قطعات خودروهای تصادفی و له شده را به هم جوش می داد و معمولا رنگ اصلی قطعات را حفظ می کرد. نیروی بیانگرایانه‌ی آثارش با آن صفحات تابیده و مچاله شده قابل مقایسه با نقاشی کنشی است.

آنسلم کیفر: 

از هنرمندان مکتب اکسپرسیونیسم است. او در مجموعه ی آثارش با عنوان [ اتاق های قاب بندی شده] فضاهای اندرونی خالی و نکبت بار را نشان می دهد.


نقاشی کنشی ACTION PAINTING

در این شیوه نقاشی معمولا رنگماده را بر روی بوم می پاشیدند و می ریزند یا چکاندن رنگ بر روی بوم نقاشی و  پرتاب می کنند (از این رو تاشیسم فرانسوی مترادف  نقاشی کنشی است). برخی از منتقدین اصطلاح نقاشی کنشی - رفتار نما - تاشیسم و اصطلاح اکسپرسیونیسم انتزائی را به کتر می بردند.

( اصطلاح نقاشی کنشی بیش از همه درباره آثار جکسن پالک صدق میکند)-( جکسن پالک مبدع این سبک در نقاشی است).

این اصطلاح گاه به عنوان لغت جایگزینی برای اکسپرسیونیسم انتزائی به کار می رود اما چنین کاربردی چندان دقیق نیست زیرا نقاشی کنشی فقط یکی از فرم های اکسپرسیونیسم انتزائی را نمایش می دهد ←(نقاشی حالت)

سوالات مرتبط

ویژگی شاخص طراحی های آلبرتو جاکومتی کدام است؟

1) فضا سازی وهم آور و ترسناک که متاثر از هنرمندان روسی است.

2) استفاده ی صرف از رنگهای تیره و سیاه که عاری هز هرگونه روشنی است.

3) خطوط مستقیم و چرخان بریده که عامل پیوستگی و گسستگی هم زمان پیکره و محیط هستند.

4) پیکره های لاغر و شکننده که جنبه ی طنز آمیز آنها مورد اغراق و تاکید فرمالیستی قرار دارد.

گزینه 3 صحیح است.

تحلیل سوال:

جاکومتی در نقاشی های خود روند کاستن و پیراستن را تا آنجایی پیش می برد که چیزی جز نشانه های ویرانی از فضای پیرامون بر جای نماند. در آثارش خط های بریده و عصبی، عامل پیوستگی یا گسستگی پیکر و محیط می شوند.


شیوه ساخت احجام جان چمبرلین چگونه است؟

1) جوش دادن قطعه های فلزی مچاله شده

2) برش قطعات آهنی به فرم های طبیعت گرایانه

3) ساخت اشیاء کاربردی با استفاده از فنون آهنگری

4) قالب گیری با آلیاژ مفرغ به صورت فرم های انتزائی ناب

گزینه 1 صحیح است.

تحلیل سوال:

جان چمبرلین از اواخر دهه 1950 روشی را در جفت کاری با جوش دادن قطعه های مچاله شده و رنگارنگ اتومبیل ها، دنبال کرده است.


کدام مورد در تندیس های سبک نهایی باربارا هپورت به چشم می خورد؟

1) کمال طلبی بت گونه با رعایت طبیعت گرایی، عینیت می یابد.

2) کیفیت مواد در خدمت فرم و فضای انتزاعی به کار می رود.

3) حجم خای توپر و توخالی به ایجاد هنر حرکتی می انجامد.

4) پرداخت کاری ظریف باعث بازنمایی جزئیات دقیق می شود.

گزینه 2 صحیح است.

تحلیل سوال:

هپورت در زمره ی معتبرترین مجسمه سازان مدرن به شمار می آید. تجربه های او در فرم انتزاعی و فضای خالی و طرز برخوردش با کیفیت مواد، حائز اهمیت است. در تندیس های باربارا هپورت، کیفیت مواد در خدمت فرم و فضای انتزاعی به کار می رود. نخستین پیکره های هپورت، به لحاظ سترگنمایی و ایستایی هنر مصر باستان را به یاد می آورد. بعدا آثارش انتزاعی تر شد و قرابتی با مجسمه های هنری مور و نقاشی های همسرش نیکلسون یافت. نخستین بار با استفاده از حفره ارتباط بین سطوح خارجی و داخلی مجسمه ایجاد کرد. بعد از جنگ حجم های توپر و توخالی به چوب صیقلی و رنگ شده می ساخت. در واپسین مجسمه هایش از مصالح تازه مانند فلز، سیم و مفرغ بهره گرفت. هپورت در زمینه ی طراحی لباس و صحنه نیز فعالیت داشت. (منبع: دایره المعارف رویین پاکباز)


هنری مور در ساخت پیکره لمیده به کدام یک اهمیت داده است؟

1) از اتصال حجم های هندسی، بدن زن را شکل می بخشد.

2) می خواست با توجه به برش عمودی و افقی سنگ، پیکره زنی را بسازد.

3) می خواست پیکره زن را از داخل سنگ بیرون بکشد.

4) می خواست سنگی را به گونه ای شکل دهد که حالت یک زن را القا کند.

گزینه 4 صحیح است.

تحلیل سوال:

هنری مور نخستین بار به موضوع شکل درون شکل در پیکره سازی روی آورد. پیکره های لمیده ی او متشکل از دو یا سه قطعه ی بزرگ با مضامین زن، زوج و خانواده خلق شده است. وی هرگز به دنبال بازنمایی ظاهر جسمانی انساح نبود، بلکه می خواست بنیادی انتزاعی از طبیعت جاندار بیافریند. وی می خواست سنگ را به گونه ای شکل دهد که حالت یک زن ره در پیکره ی لمیده القا نماید.


نقاشی های جکسون پالاک به کدام یک از موارد زیر از لحاظ اجرا و مضمون شباهت دارد؟

1) رنگ آمیزی اشیاء مردمان تبت

2) شن نگاره های سرخپوستان غربی

3) نقاشی های دیواری سیاهپوستان آفریقا

4) نقاشی روی سنگ و چوب بومیان استرالیا

گزینه 2 صحیح است.

تحلیل سوال: جکسن پالاک، نقاش آمریکایی از پشگامان نقاشی کنشی (اکشن پین تینگ) است. وی ابتدا تحت تاثیر دیوارنگاره های مکزیکی قرار گرفت. سپس مجذوب آثار پیکاسو، خوان میرو و سورئالیست ها شد و سرانجام به هنر انتزاعی روی آورد و وابستگی فراوان به اساطیر (توتم) داشت. آثارش به لحاظ اجرا و مضمون بیش تر به شن نگاره های سرخپوستان آمریکا (نقاشی شنی) شباهت دارد.


کدام گزینه درباره نقاشی های آنسلم کیفر درست است؟

1) نشان دادن فضاهای اندرونی خالی و نکبت بار در قالب آثاری با عنوان اتاق های قاب بندی شده

2) آزمایش گری در شیوه ی مینیمال آرت و ایجاد توهم بصری در نقاشی

3) بازنمایی همزمان تمامی دیدنی ها و حس کردنی های مربوط به یک نقش مایه

4) تجزیه ی صور اشیا به سطوح هندسی و ترکیب مجدد سطوح در قالب واقع گرا

گزینه 1 صحیح است.

تحلیل سوال: آنسلم کیفر از جمله هنرمندان مهمی است که دست به احیای اکیپرسیونیسم زدند. او در مجموعه آثارش با عنوان اتاق های قاب بندی شده، فضای اندرونی خالی و نکبت بار را نشان داد. (منبع: دایره المعارف رویین پاکباز)









Menu