سبک‌های هنری قرن بیستم - گلشن اسکندری

درسنامه‌ی سبک‌های هنری نیمه‌ی دوم قرن بیستم از کتاب آبی درک عمومی هنر

سبک‌های هنری قرن بیستم - گلشن اسکندری


دوستان عزیز سلام.

درسنامه‌ی زیر از کتاب‌ آبی درک عمومی هنر، توسط خانم گلشن اسکندری، رتبه‌ی 5 منطقه‌ی 3  و دانشجوی رشته‌ی سینمای دانشگاه هنر تهران تهیه شده.

درسنامه‌ی زیر مرتبط با مباحث آزمون 24 دی که امیدواریم براتون مفید باشه.

 

کانسپچوآل آرت

جنبش کانسپچوآل آرت در اواخر دهه 1960 پس از جنبش مینیمال آرت پدید آمد.

جنبش کانسپچوآل آرت سرآغاز پست مدرنیسم بود.

سل لویت این اصطلاح را برای توصیف آثار خودش و آثار همانند آن که مشارکت ذهن تماشاگر بیش از چشم و عاطفه او بطلبد به کار برد.

برداشت کلی هنر مفهومی : انگاشت کلی از موارد خاص اهمیت دارد نه چگونگی ارائه آن (فکر هنرمند مهم است نه شیء هنری).

هدف: رسانیدن مفهوم به مخاطب است وسیله بیان هرچه باشد.

نمایندگان جنبش هنر مفهومی : سل لویت - جزف کاسوت - داگلاس هیوبلر - لارنس وینر - بروس نومن

 مینیمال آرت

مینیمال یکی از جنبش های هنری دهه 1960 خصوصا در ارتباط با آثار سه بعدی که از ایالت آمریکا آغاز شد هست.

مینیمالیسم در مدرنیسم ریشه دارد و در واکنش به جنبش اکسپرسیونیسم انتزاعی روی کار آمد.(مینیمال پلی به سوی پست مدرنیسم می زند).

اساس هنر مینیمالیسم، خلاصه گرایی در فرم و تاکید بر محتوا است و قبل از اینکه به احساسات شخصی و بیان آنها علاقه مند باشد، سعی دارد از قوانین فیزیک، ریاضی و طراحی صنعتی و استعاره و نشانه در خلق آثار استفاده کند.

مینیمالیسم یک جریان هنری خالی از پیچیدگی فلسفی و شبه فلسفی است.

در مینیمالیسم از اشکال ساده هندسی - تعداد محدود رنگ و بکارگیری رنگهای خالص و اصلی - بهره گیری از خط های راست - ممنوعیت هنرشان برای محصولات تجاری استفاده کردند.

پژوهش های پیروان جنبش مینیمالیسم، انواع ساختارهای مدولی، شبکه یی، فضایی و جفتکاری را شامل میشود که هدفش توضیح مسائلی چون مقیاس، فرم، فضا و محدوده بود.

مینیمالیسم هرگونه بیانگری و توهم بصری را نفی میکرد.

در مینی مالیسم از اصلی ترین فرم های هندسی استفاده شد.

مینیمال بیشتر به ایالت متحده آمریکا مربوط میشد.

مینیمالیسم واکنشی در برابر هیجان و شور اکسپرسیونیسم انتزائی یود.

مشهورترین هنرمندان فعال جنبش مینیمالیسم : 

کارل آندره - تونی اسمیت - دون جود - رابرت ماریس -دانالد جاد - سل لوویت - دان فلاوین - جان مک کراکن

روش کار هنرمندان جنبش مینیمالیسم، روشی خرد گرایانه در ترکیب بندی بود (مجموعه های منظم ساده ای از واحد های همانند و جابه جا شونده براساس ریاضی که قابلیت بسط و توسعه دارند).

دو ویژگی عمده جنبش مینیمالیسم:

● استفاده از قوانین فیزیک و ریاضی در خلق آثار

● استفاده از استعاره ها و نشانه ها

 سبک آرنو و  ART NOUVEAU 

 آرنو و سبکی در تزیین و معماری که در دهه 1890 رواج یافت. منشاء و ریشه شکل گیری آن در انگلستان بود.

به سرعت جهانی شد و بخش اعظمی از اروپا را درنوردید و در هر جا نامی جدید به خود گرفت.

 سبک آرنو و در آلمان یوگنت اشتیل [سبک جوان] می نامند.

 سبک آرنو و در ایتالیا فلورئاله یا استیل لیبرتی[سبک آزاد] گفته میشود.

 در اسپانیا مدرنیستا در کشور اتریش انشعاب و در فرانسه آرت نوو نامیده میشد.

  مشهورترین طراح گرافیست این سبک بیردزلی است.

 مکین تاش و گائودی از شخصیتهای برجسته در معماری آرنو و به شمار می آیند.

هانری وان د ولده و ساموئل بینگ و ویکتور هرتا در زمینه تزیین داخلی شهرت دارند.

(نقش مایه های اصلی جنبش آرنو و : صور نباتی پرپیچ و تاب است) هدف آن نمایش ارزشهای تزئیینی خطوط منحنی بود چه در هیئت خطوط پرپیچ و خم گل و گیاه و چه در هیئت شکل هندسی.

 آرت نوو سبکی تزئیینی و بین المللی در تمامیه نقاط اروپا و آمریکا بود.

این سبک احیاگر سبک تزئیینی رومانتیک باروک است.

 ویژگی عمده این جنبش : کاربرد خط سینوسی و پرانحنای نامتقارن به تقلید از نقوش پرپیچ و تاب گیاهی و پیچک وار بود. این سبک از آغاز جنبه تزئیینی داشت و بیشترین نمود خود را در معماری و هنرهای کاربردی و اشیاء هنری ظریف و کوچک و آثار گرافیکی یافت.

آرت نوو جنبه بین المللی یافت و طیف وسیعی از هنرمندان را در بر گرفت (از بردسلی در انگلیس تا موشادر چک و تیفانی در آمریکا).

سبک آرت نوو کمتر در نقاشی و مجسمه سازی تداعی شد.

هنرمندان معمار در جنبش آرت نوو : چارلز رنه مکینتاش - آنتونیو گائودی - ویکتور هورتا (در واقع کلیسای ساگرادا فامیلیا در بارسلونا و عمارت آپارتمانی کازامیلا به عنوان دو اثر معماری مشهور اسپانیایی نمونه هایی برجسته از سبک معماری آرت نوو را توسط خالقش آنتونی گائودی نشان میدهد.

از آثار ویکتور هورتا ورودی ایستگاه مترو پاریس است که توانسته فلز سرد آهن را هویتی نوین و زنده بخشد.

آرت نوو هم بازگشتی است به طبیعت و دنیای پیش از عصر صنعتی شدن و هم بازگشتی است به ارزشهای از دست رفته پیشین.

آرت نوو حرکتی پیشرو است که به خوبی طرز کار با مواد سنتی را میشناسد و میداند آنها را چگونه در خدمت آفرینش خلاقانه خود در آورد.

هنرمند آرت نوو چنان با سنگ کار میکند که گویی با خاک رس سروکار دارد.پیکره خشک و مستحکم و صلب در آرت نوو به حرکت و جنبش در می آید و با نقوش مارپیچ و پیچک وار و پر شاخ و برگ جان میگیرد.

اصلی ترین ویژگی های سبک آرت نوو (هنر جدید):

پیروی از طومارهای ژاپنی و ترکیب هایی از شکل های تخت در فضایی بی مکان است.

نتیجه این تاثیر پذیری باسمه ها و هنرهای کاربردی ژاپن در طراحی و نقاشی های آرت نوو است.

به پیروی از باسمه های ژاپنی قطع مستطیل بلند را برای آثار خود برگزیدند و ترکیب بندیهایی از شکل های تخت در فضایی بی مکان آفریدند. مکتب آرت نوو، بخشی از پشتوانه گرایش های تزئیینی خود را در هنر خاور میانه یافت.

نکته: هنرمندان جنبش آرت نوو، به کیفیت تزئیینی آثار بر جای مانده از سده های میانه اروپا و هنر شرق روی آوردند.

 جنبش تاشیسم

عنوانی که به روش لکه رنگ گذاری آزادانه برخی نقاشان در دهه 1950 داده شده است. این اصطلاح را میشل تاپیه منتقد فرانسوی برای توصیف سبکی در نقاشی رایج کرد.

مشخصه سبک تاشیسم : لکه ها و پاشش نامنظم رنگ است. 

این روش برای پدید آوردن جلوه های اتفاقی رنگ ، فارغ از قصد بازنمایی و بدون تاکید بر فرم به کار گرفته شد (نمونه بارز تاشیسم در آثار سم فرنسیس دیده می شود).

اصطلاح تاشیسم (تاش tach لکه) به نقاشی توام با حرکتهای بدنی اطلاق می شود(به نحوی که حرکت یا عمل مهمتر از اسلوب طراحی باشد). 

تاشیسم مترادف با نقاشی کنشی و رفتار نما است.

تاشیسم از این نظر که تلاش دارد تا کاملا خود انگیخته و شهودی باشد و فرم را کنار می نهد، بسیار تحت تاثیر اکسپرسیونیسم انتزائی بود 

(تاشیسم تلاش برای نمایش یا بیان ندارد بلکه قصد دارد نوعی حالت نمایشی یا حسی باشد).

نقاشان برجسته تاشیسم : سم فرنسیس - هانس هارتونگ (رویکرد انتزائی اش ریشه در خوشنویسی خاور دور دارد) - ژورژ ماتیو - فوتریه 

نقاشی تاشیستی ذاتا موقر تر و آرام تر از آثار اکسپرسیونیسم انتزائی آمیریکایی است. گاه اصطلاح انتزاع تعزلی و هنر غیر فرمی به عنوان مترادف برای تاشیسم به کار می رود.

نقش تصادف بسیار اهمیت دارد و ریتمی که خود را رها و آشکار سازد.

 گروه پل 

 نوعی اکسپرسیونیسم سرکش و پرشور است. گروه پل نخستین گروه نقاشان اکسپرسیونیسم آلمانی است.

دستاورد مهم این جنبش ←احیای هنرهای گرافیک بخصوص باسمه چوبی

 هنرمندان گروه پل بر کژنمایی شدید، ساده سازی شکلها، شدت رنگها، بیان پرشور حالتهای عاطفی تاکید دارند.

گروه پل، علیه سبک های رئالیسم و امپرسیونیسم بودند و تحت تاثیر سزان، گوگن، وان گوگ، مونک و هنر بدوی نوعی اکسپرسیونیسم پرشور و سرکش را به وجود آوردند.

نام گروه را ← کارل اشمیت رتلوف انتخاب کرد.

اعضای گروه ← کیرشنر، اشمیت، هکل، امیل نولد

 گروه سوار آبی فام

گروه سوار آبی فام، نامی است که جمعی از نقاشان پیش رو در آلمان بر خود نهادند. رهبرگروه واسیلی کاندنیسکی ، مارک و مارکه بودند. اگر چه نقاشان سوار آبی فام به اکسپرسیونیسم وابسته بودند، اما در کار و جهانبینی به هم تفاوت داشتند.

هدف مشترک گروه سوار آبی فام با اکسپرسیونیسم، تجسم واقعیت های درونی بود.

نکته: از میان سلسله های چین، دوره سونگ در چین، حائز گرایشات اکسپرسیونیستی است.

 سوالات مرتبط

کدام گزینه درباره هنر مفهومی (کانسپچوال آرت) نادرست است؟

1) هنر مفهومی در واقع سرآغاز پست مدرنیسم بود.

2) آثار هنر مفهومی بیشتر شامل حجم های سه بعدی چیده شده در فضاست.

3) اساس کار هنر مفهومی، تصویر ذهنی هنرمند و مخاطب از اثر است.

4) در این آثار، فکر یا ایده از شی هنری یا اثر اهمیت بیشتری دارد.

گزینه 2 صحیح است.

تحلیل سوال: هنر مفهومی در واقع سرآغاز پست مدرنیسم بود. در آثار هنر مفهومی فکر یا ایده هنرمند از شی هنری اهمیت بیش تری داشت و هدف، استفاده از هر وسیله ممکن برای انتقال پیام یا ایده ی شخصی به مخاطب است. این روش واکنشی بر بی مفهومی فزاینده ی موجود در آثار هنری مینیمالیسم و پاپ آرت بود. آثار مینیمالیستی بیشخر شامل حجم های سه بعدی چیده شده در فضاست. هنرمندان هنر مفهومی خواستار تغییر برخورد مخاطب با اثر بودند. آنها نمی خواستند تنها از طریق جذابیت های بصری و ارائه آثار نقاشی جدید چشم بیننده را جلب کنند بلکه تلاش می کردند  تا مخاطب را با آثاری که ارائه می دهند به تفکر وادارند. هنر مفهومی اساس کار را بر تصویر ذهنی هنرمند و مخاطب از اثر قرار داد که تا حد زیادی مدیون نظرات مارسل دوشان بود.


 کدام گزینه درباره جنبش آرنوو درست است؟

1) روی آوردن به کیفیت تزئیینی آثار به جای مانده از سده های میانه ی اروپا و هنر شرق

2) استفاده از رنگ های تند و پرشور که مستقیم از لوله رنگ بر پرده نشسته

3) بازگشت به وحدت ترکیب بندی و گرایش به فراواقع نمایی در تصویر

4) استفاده از ضربات پرشور قلم مو در جهت معنا بخشیدن به رنگ و بیان موضوع

گزینه 1 صحیح است.

تحلیل سوال: هنرمندان جنبش آرنوو به کیفیت تزئیینی آثار به جای مانده هز سده های میانه اروپا و شرق روی آوردند. (منبع: کتاب درسی آشنایی با مکاتب نقاشی)


 کدام گزینه درباره جنبش تاشیسم درست است؟

1) هدف این شیوه بیان برتری احساس ناب از طریق صور هندسی و رنگ های خالص بود.

2) اصطلاحی است برای توصیف پرده های طبیعت گرایانه ای که  با رنگ سایه های بسیار تیره نقاشی شده اند.

3) نخستین کاربرد این اصطلاح، برای توصیف برخی نقاشی های کاندینسکی بود.

4) این روش عمدتا برای پدید آوردن جلوه های اتفاقی رنگ به کار گرفته شد.

گزینه 4 صحیح است.

تحلیل سوال: تاشیسم عنوانی است که به روش لکه گذاری آزادانه است.

این روش عمدتا برای پدید آوردن جلوه های اتفاقی رنگ فارغ از قصد بازنمایی و بدون تاکید بر فرم به کار گرفته شد. در فرانسه اصطلاح تاشیسم به نقاشی توام با حرکات بدنی به نحوی که حرکت یا عمل مهم تر از اسلوب طراحی باشد.

هدف سوپره ماتیسم، بیان برتری احساس ناب از طریق صور هندسی و رنگ های خالص بود.

اصطلاح تاریک نگاری برای توصیف پرده های طبیعت گرایانه ای که با رنگ سایه های بسیار تیره نقاشی شده اند به کار می رود.

نخستین کاربرد اصطلاح اکسپرسیونیسم انتزاعی برای توصیف برخی نقاشی های کاندینسکی بود. (منبع: دایره المعارف رویین پاکباز)


کدام گزینه در توصیف هنر کمینه یا مینی مالیسم صحیح نیست؟

1) استفاده از اشکال هندسی                       2) تاکید بر محتوای بیان گرانه

3) تلاش برای سادگی فرم                          4) کاربرد مواد صنعتی

گزینه 2 صحیح است.

تحلیل سوال: اساس هنر مینیمالیسم (هنر کمینه)، خلاصه گرایی در فرم و تاکید بر محتوا است و قبل از اینکه به احساسات شخصی و بیان آنها علاقه مند باشد، سعی دارد از قوانین فیزیک، ریاضی و طراحی صنعتی و استعاره و نشانه در خلق آثار استفاده کند در مینیمالیسم از اشکال ساده هندسی - تعداد محدود رنگ و بکارگیری رنگهای خالص و اصلی - بهره گیری از خط های راست - ممنوعیت هنرشان برای محصولات تجاری استفاده کردند. مینیمالیسم هرگونه بیانگری و توهم بصری را نفی می کرد.


 هنرمندان کدام جنبش به جای تصویر عینی به ثبت احساس بصری پرداختند؟

1) منریسم              2) رمانتی سیسم              3) امپرسبونیسم               4) دادائیسم

گزینه 3 صحیح است.

تحلیل سوال: امپرسیونیست ها بر احساس آنی حاصل از تصویر شی بر شبکیه ی چشم تاکید کرده اند و از این طریق به تعبیری تازه از دنیای مرئی دست یافته اند. آنها با نشاندن احساس بصری به جای تصویر عینی و با ثبت نمودهای گذرا به عوض بازنمایی چیزهای شناخته شده، نقاشی را به سمت تفسیر ذهنی نقش مایه و در نتیجه به سوی تقلیل اهمیت موضوع سوق دادند. (منبع: در جستجوی زبان نو، رویین پاکباز)


 کدام یک از گروه های زیر ارتباط نزدیکی با موسیقی دانان مکتب دوم وین داشت؟

1) گروه پل         2) سوار آبی فام             3) جی                4) انتزاع- آفرینش

گزینه 2 صحیح است.

تحلیل سوال: اعضای گروه اکسپرسیونیستی سوار آبی فام از جمله کاندینسکی و کلی نزدیکی با مکتب دوم وین در موسیقی داشتند. منظور از مکتب اول وین آهنگسازان دوره کلاسیک (هایدن، بتهوون و موتزارت) و منظور از آهنگسازان مکتب دوم وین اهنگسازان سبک اکسپرسیونیسم (آرنولد شئنبرگ، آنتوان وبرن، برگ) است.

 

 

Menu