زمانی که به فکر پیشرفت میافتیم، اولین چیزی که به ذهنمان میرسد، این است که برای پیشرفت باید نقاط ضعفمان را بیابیم و آنها را رفع کنیم؛ اما بررسیهای زیادی نشان میدهند که وقتی بر توسعهی نقاط قوت خود تمرکز میکنیم، سریعتر رشد میکنیم. علاوه بر این، افرادی که برای پیشرفت، از نقاط قوت خود استفاده میکنند، شادتر هستند و آرامش و اعتمادبهنفس بیشتری دارند. اگر ما جزو آن دسته از افرادی هستیم که فکر میکنیم در اجرای برنامههایمان ارادهی کافی نداریم و دائم برنامههایمان را نیمهکاره رها میکنیم، ایدهی مناسبی است که این بار برنامهی خود را با تأکید بر نقاط قوتمان تنظیم کنیم.
شناسایی عمیق و درست نقاط قوت و ضعف، برخلاف چیزی که تصور میکنیم، کار سادهای نیست. شاید وقتی به کارنامهی خود نگاه میکنید، نتایج خوب را معادل نقاط قوت و نتایج نامطلوب را معادل نقاط ضعف در نظر بگیرید. درضمن همیشه چون نقاط ضعف با احساس رنج همراه هستند، توجه به آنها برای ما سادهتر است؛ اما درواقع نقاط قوت شما آن زمینههایی هستند که از رفتن به سراغشان احساس بسیار خوبی پیدا خواهید کرد؛ حتی اگر در آنها بهظاهر به نتیجهی مطلوبتان نرسیده باشید. نقاط قوت به شما احساس قدرت میدهند و وقتی روی آنها تمرکز میکنید، دائم پیشرفت میکنید. اگر نتیجهی نامطلوبی را در کارنامه میبینید که به درس دلخواه شما مربوط است، احساس خوبتان به آن درس، نقطهقوت بزرگی است که شما را به تمرکز بیشتر و صرف زمان بیشتر ترغیب میکند. باید دید عمیقتری به کارنامه داشته باشیم.
دید آگاهانهتر و عمیقتر به ما میگوید که در دو دسته از درسها نقطهقوت داریم:
1. درسهایی که به آنها علاقه داریم؛ حتی اگر نتیجهمان بهظاهر برایمان خوشایند نیست.
2. درسهایی که نتایج خوبی در آنها گرفتهایم؛ حتی اگر زیاد هم برایمان جذاب نیستند.
وقتی روی این دو دسته تمرکز کافی داشتیم و ساعات زیادی را صرف توسعه و رشد در این درسها کردیم، مطمئناً درسهای کمی در برنامهریزی باقی میمانند که همزمان میزان علاقه و نتیجهی ما، آنها را در گروه نقاط ضعف قرار میدهند. آن زمان است که آنقدر از دو گروه قبلی انرژی مثبت و اعتمادبهنفس کسب کردهایم که پرداختن به گروه سوم برای رسیدن به حد متعالی پیشرفت، برای ما کار ساده و لذتبخشی خواهد بود. درواقع تحمل دشواری برای رسیدن به نتیجهی نهایی مطلوب، برایمان شیرین خواهد بود.
منبع: https://zapier.com