اگر تجربهی انجام کاری هدفمند را پشتسر گذاشته باشید میتوانید وضوح تصمیمات و نتایج آنها را با وقتی مقایسه کنید که کاری را بیهدف دنبال کردهاید. داشتن هدف مشخص همیشه به شناخت راه مشخص برای دستیابی به همان هدف منجر میشود. سالهای تحصیلی دانشآموزان و تجربههای اجتماعی تحصیلی آنها فرصت بسیار مناسبی برای تقویت مهارت شناخت اهداف و ترسیم آنها در برنامهریزی است. آشناکردن دانشآموزان با اهداف مناسب و تأثیر هدفگذاری در افزایش انگیزه برای اجرای فعالیتها دستاورد بزرگی است که به برنامهریزیهای دقیق در سالهای آتی میانجامد.
از جمله عوامل مهمی که باید در تشریح اهداف برای دانشآموزان به آن توجه داشته باشید، احساس پیشرفت در اهداف است. اهداف باید مبتنی بر تغییر وضعیت موجود به وضعیتی بهتر یا تقویت یک نقطهضعف یا قرارگرفتن در موقعیتی برتر نسبت به گذشته باشد. اگر به فکر سوقدادن دانشآموز به سمت عملکردهای بهتر و قویتر نسبت به وضعیت فعلی نباشید، عادت به ثبات، بخش جدانشدنیِ برنامههای آموزشیاش خواهد شد و این عامل جایی برای فکر پیشرفت در ذهن وی باقی نخواهد گذاشت. بیان تجربیات شخصی خودتان از پیشرفتهای حاصل از برنامهریزی الگوی الهامبخشی برای دانشآموز خواهد بود.
الگوسازی در ترسیم اهداف، راهکار دیگری برای تشریح اهمیت هدف برای دانشآموزان است. نباید فراموش کنیم که کودکان و نوجوانان به تناسب سن و نقش اجتماعیشان اهدافی کاملاً متفاوت با بزرگترها دارند. با درنظرگرفتن این تفاوت بسیار مهم میتوانید بخشی از برنامهریزیهای بلندمدت و اهدافی را که به طراحی این برنامهریزی منجر شدهاند، واضح برای آنها توضیح دهید. آشناشدن با فرایند ترسیم هدف و برنامهریزی متناسب با آن، تأثیر فراوانی در فراگیری الگوی ترسیم هدف برای دانشآموزان دارد.
درنهایت باید همیشه محدودهی مشخصی را برای مقیاس و اندازهی اهداف در ذهن داشته باشید؛ محدودهای که انگیزهبخش و در دسترس باشد. مشکل کمانگیزگی ممکن است برای هر دانشآموزی به وجود بیاید. این مشکل بهکمک ترسیم اهداف والاتر حلشدنی است. اهداف باید با ویژگیهای آموزشی و شخصیتی دانشآموز هماهنگ باشند. آنقدر بزرگ باشند که او را به حرکت وادارند و آنقدر امکانپذیر که دانشآموز را دچار ناامیدی نکند.
منبع: www.edweek.org