با خوشحالی برگهی امتحان را از معلم گرفتم. خیالم راحت بود که این بار حتماً نتیجهی خوبی میگیرم؛ چون خیلی تلاش کرده بودم.
سؤالها را یکییکی حل میکردم و به سراغ سؤال بعدی میرفتم. امتحانم که تمام شد، نگاهی به ساعتم انداختم. زمان داشتم. دوباره سؤالها را خواندم و جوابها را بررسی کردم. حواسم را جمع کردم تا سؤالی جا نیفتاده باشد یا جواب تستی را جابهجا وارد نکرده باشم و به تمام موارد هر سؤال پاسخ داده باشم. برگه را تحویل دادم و خوشحال در حیاط مدرسه قدم میزدم. آنقدر خوشحال بودم و غرق در رؤیا که با صدای دوستم به خودم آمدم. گفت: «تو که همیشه از امتحان ریاضی فرار میکردی! این بار چهکار کردی که برگهات را با خوشحالی به معلم تحویل دادی؟»
برایش تعریف کردم که یک ماه پیش به دیدن پشتیبانم رفتم و گفتم هرچه ریاضی میخوانم نتیجهای نمیگیرم. او هم از من خواست به این سه سؤال، صادقانه پاسخ بدهم: ۱. آیا بهاندازهی کافی تلاش کردهام؟ ۲. آیا منبع مناسبی دارم؟ ۳. آیا روش مطالعهام درست است؟
من هم گفتم که خیلی تلاش کردهام و منابعم هم ابتدا کتاب درسی و جزوهی معلم و بعد هم کتاب آبی است؛ اما از درستبودن روش مطالعهام خبر ندارم. پشتیبانم از من خواست به سایت کانون مراجعه کنم و در بخش کلکسیون روشها، روشهای مطالعهی دانشآموزان برتر را بخوانم و روشی را که برایم اجرایی است، انتخاب کنم و مدتی ریاضی را با آن روش کار کنم. وقتی روش مطالعهی دانشآموزان دیگر را میخواندم، متوجه شدم ایرادم در روش مطالعهام بوده است. من فقط ریاضی را روخوانی میکردم یا فقط جوابها را نگاه میکردم و تمرین حل نمیکردم؛ اما حالا که روشم را تغییر دادهام، انتظار دارم نتیجهی خوبی بگیرم.
دوستم گفت: «چقدر جالب! بهنظرت، من هم میتوانم برای درس ادبیات به این بخش از سایت کانون مراجعه کنم؟»
به او گفتم: «بله. اتفاقاً کلکسیون روش دانشآموزان در بیشتر درسها و حتی پایههای دیگر را هم مطالعه کردم و برایم خیلی جالب بود. مادربزرگم ضربالمثل خیلی خوبی یادم داده است «خشت اول چون نهد معمار کج / تا ثریا میرود دیوار کج». وقتی روش خوبی نداریم، هرچقدر هم تلاش کنیم و تمرین و تست از منابع خوب حل کنیم، باز هم نتیجهی دلخواه را نمیگیریم؛ چون خشت اول را که همان روش مناسب است، کج گذاشتهایم.»
زنگ تفریح به صدا درآمد و با هم به کلاس بازگشتیم. امروز یکی از بهترین روزهاست؛ چراکه نتیجهی تلاش آگاهانهام را دیدم.