گفت‌وگو با کیان رحمانی، رتبه‌ی 3 تجربی از بوکان

در زمان انتخاب رشته‌ی دانشگاهی با تحقیقی که انجام دادم، متوجه شدم بیشتر رتبه‌های زیر 100 کنکور تجربی، رشته‌ی پزشکی را انتخاب می‌کنند. به همین دلیل من هم این رشته را انتخاب کردم.

گفت‌وگو با کیان رحمانی، رتبه‌ی 3 تجربی از بوکان

چگونه از تراز 6500 به تراز 7800 رسیدم؟



کیان رحمانی در یک نگاه

شهر: بوکان (استان آذربایجان غربی)

نام مدرسه: نمونه‌دولتی فارابی

سال‌های حضور در کانون: از هشتم تا دوازدهم به‌مدت 5 سال

تعداد کل آزمون‌ها: 85 آزمون

رتبه‌ی کنکور: 3 تجربی منطقه‌ی 3

رشته‌ی قبولی: پزشکی دانشگاه تهران

تحصیلات و شغل پدر: کارشناسی‌ارشد حسابداری، رئیس بانک

تحصیلات و شغل مادر: دیپلم، خانه‌دار

کیان رحمانی، رتبه‌ی 3 تجربی از بوکان


لطفاً خودت را معرفی کن.

کیان رحمانی، رتبه‌ی 3 تجربی منطقه‌ی 3 از شهرستان بوکان، استان آذربایجان غربی هستم. پدرم کارشناسی‌ارشد حسابداری از دانشگاه اصفهان دارد و رئیس بانک است. مادرم دیپلم دارد و خانه‌دار است. یک برادر کوچک‌تر از خودم دارم که پنج سال دارد. تا پایان متوسطه‌ی اول در مهاباد تحصیل کردم و در امتحان تیزهوشان قبول شدم؛ ولی به دلیل انتقالی پدرم به بوکان، ‌تحصیل را در بوکان و دبیرستان نمونه‌دولتی فارابی ادامه دادم.

چه شد که از شهری مثل بوکان به چنین موفقیتی دست پیدا کردی؟

تا سال ششم همیشه معدلم 20 بود و به درس‌خواندن و مطالعه علاقه داشتم؛ ولی مهم‌ترین دلیل موفقیتم این بود که از سال ششم به درس‌های دبیرستان علاقه‌مند شدم. در این سال شوهرخاله‌ام به‌صورت اتفاقی کتاب‌های دبیرستان را به من معرفی کرد و من هم از بین آن‌ها به درس شیمی علاقه‌مند شدم و شروع کردم به حفظ‌کردن جدول تناوبی. بعد از آن، در سال هشتم به‌سراغ درس‌های فیزیک و ریاضی دبیرستان رفتم و این درس‌ها را نیز مطالعه کردم. از طرفی، به دلیل شرکت در امتحان تیزهوشان در سال نهم، خودم را مجبور کرده بودم که همه‌ی کتاب‌های تیزهوشان را بخوانم. نکاتی که از آن کتاب‌ها یاد گرفتم، در دوران متوسطه‌ی دوم خیلی به کارم آمد و می‌شود گفت غیر از علاقه‌ای که به مطالعه داشتم، این پیش‌خوانی‌ها هم به موفقیتم کمک کرد.

دلیل اینکه رشته‌ی تجربی را انتخاب کردی چه بود؟ چرا پزشکی؟

مادرم همیشه توصیه می‌کرد که رشته‌ی تجربی را انتخاب کنم؛ ولی هنگام انتخاب‌رشته اصلاً به درس زیست علاقه‌ نداشتم. با این حال، چون اکثر دانش‌آموزان برترْ رشته‌ی تجربی را برای ادامه‌تحصیل انتخاب می‌کردند، من هم این رشته را انتخاب کردم. در طول دوران دبیرستان کم‌کم به زیست علاقه‌مند شدم و حتی در مرحله‌ی اول المپیاد زیست قبول شدم؛ ولی به‌دلیل کنکور، المپیاد را ادامه ندادم. در زمان انتخاب‌ رشته‌ی دانشگاهی با تحقیقی که انجام دادم، متوجه شدم بیشتر رتبه‌های زیر 100 کنکور تجربی، رشته‌ی پزشکی را انتخاب می‌کنند. به‌ همین دلیل من هم این رشته را انتخاب کردم.

خانواده‌ات در مسیر تحصیل چه کمک‌هایی به تو کردند؟

تا سال چهارم ابتدایی، مادرم در درس‌ها به من کمک می‌کرد. از آن به بعد، خودم به‌صورت خودکار، کارهایم را انجام می‌دادم. از سال پنجم به بعد، کمک‌های آموزشی مادرم شکل دیگری گرفت و به این صورت بود که در اینترنت موارد آموزشی را جست‌وجو می‌کرد و به من می‌گفت. در سال آخر، مادرم بیشتر از من به سایت کانون مراجعه می‌کرد و تمام مصاحبه با دانش‌آموزان برتر و سخنرانی‌ها و مقاله‌های آقای قلم‌چی را می‌خواند و نکات آن‌ها را به من انتقال می‌داد. بررسی می‌کرد که دانش‌آموزان برتر برای موفقیت از چه منابعی استفاده کرده بودند. مادرم به سراغ اولیای رتبه‌های برتر شهر بوکان می‌رفت و با آن‌ها درباره‌ی نحوه‌ی کار فرزندشان در سال آخر گفت‌وگو می‌کرد. پدرم در تهیه‌ی منابع و هزینه‌های تحصیل از هیچ حمایت مالی دریغ نکرد. او در این سال‌ها، مشوق خیلی خوبی برایم بود.

کیان رحمانی، رتبه‌ی 3 تجربی از بوکان


آیا پدر و مادرت درباره‌ی نمر‌ه‌هایت در آزمون‌ها نظر می‌دادند؟

آن اوایل که تازه به کانون آمده بودم، پدر و مادرم انتظار داشتند که تمام درس‌ها را 100درصد جواب بدهم؛ ولی بعد از چند آزمون، با بررسی وضعیت درسی نفرات برتر، دیدگاه آن‌ها منطقی‌تر شد. مثلاً در یک آزمون که در درس شیمی از نمره‌ی 90 به 70 رسیدم، طی گفت‌وگوی سه‌نفره، دلایل این افت را بررسی کردیم. بعد از گرفتن کارنامه‌ی هر آزمون، من و پدر و مادرم به بررسی نمره‌ها و چند از 10‌ها می‌پرداختیم. بعد از اینکه اسامی نفرات برتر آزمون مشخص می‌شد، پدرم به سراغ چند از 10 رتبه‌های برتر آزمون می‌رفت و نتیجه‌ی من را با آن‌ها مقایسه می‌کرد.

چگونه با وجود برادر کوچکت می‌توانستی درس بخوانی؟

همان زمانی که در آزمون‌ها شرکت کردم، کسری به دنیا آمد. تا سه‌سالگی شلوغ‌بازی می‌کرد و مزاحم درس‌خواندنم می‌شد؛ ولی این دو سال آخر، مادرم به او توضیح داد که من درس دارم و نباید به اتاقم بیاید. همین باعث شد دو سال آخر، مشکلی بابت کسری نداشته باشم. حتی سال آخر، هر وقت از اتاق بیرون می‌آمدم، کسری به من تذکر می‌داد که به اتاقم بروم و بیشتر درس بخوانم. به من می‌گفت مزاحمم نمی‌شود و من باید موفق بشوم.

در زمان تحصیل، فعالیت یا مطالعه‌ی غیردرسی هم داشتی؟

ورزش را به‌صورت حرفه‌ای کار نکردم؛ ولی هر روز در منزل، به‌مدت نیم‌ساعت دوچرخه‌ثابت کار می‌کردم و برای رفع خستگی بابت نشستن و درس‌خواندن، حرکات کششی و یوگا انجام می‌دادم. این تمرین‌ها را در سال آخر هم ادامه دادم. علاقه‌ی زیادی به شعر دارم و هر وقت فرصت می‌کردم کتاب شعر می‌خواندم. مثلاً در سال آخر، از اشعار حافظ خیلی استفاده کردم. جالب بود که این مطالعه باعث شد که سؤالات آرایه و ایهام در ذهنم تکرار شود.

در سال آخر استراحت و تفریح هم می‌کردی؟

بعضی اوقات برای استراحت، بیرون می‌رفتم؛ ولی چون وقت‌گیر بود، سعی کردم کمتر این کار را انجام دهم. کار دیگری که در زمان استراحت انجام می‌دادم، این بود که به‌دلیل علاقه‌ی شدید به زبان انگلیسی، در اینترنت فیلم‌های آموزشی زبان نگاه می‌کردم. از سال هفتم تا سال یازدهم، هفته‌ای سه روز به کلاس زبان می‌رفتم؛ ولی در سال آخر، وقتی احساس کردم که کلاس‌ها به درس‌هایم لطمه می‌زند، دیگر به کلاس زبان نرفتم.

به چه دلیل آزمون‌های کانون را انتخاب کردی؟

قبل از شرکت در آزمون‌های کانون، زمانی که در مهاباد بودیم، من و خانواده‌ام دید درستی به آزمون‌ها نداشتیم؛ ولی با تأکید و توصیه‌ی دبیران، در آزمون‌ها ثبت‌نام کردم. چیز دیگری که باعث شد در آزمون‌ها ثبت‌نام کنم این بود که می‌دیدم هم‌کلاسی‌هایم بعد از هر آزمون، درباره‌ی سؤال‌ها با هم گفت‌وگو می‌کنند و درباره‌ی آسان یا سخت‌بودن سؤال‌ها نظر می‌دهند. باعث شد احساس رقابت در من ایجاد شود.

اولین تأثیری که شرکت در آزمون‌ها برایت داشت، چه بود؟

تقریباً با هر تستی مواجه می‌شدم، می‌توانستم آن را حل کنم؛ ولی زمان زیادی می‌برد. آزمون‌ها کمک کرد مدیریت زمان را یاد بگیرم. دیگر اینکه فهمیدم آزمون‌ها به‌مرور تأثیر می‌گذارند، نه با شرکت در چند آزمون. در طی این سال‌ها با تیپ‌های مختلف سؤال آشنا شدم و در جلسه‌ی کنکور هیچ‌گونه نگرانی نداشتم. به‌نظرم، مهم‌ترین نتیجه‌ی کانون برای من، فضای رقابتی و به‌روزبودن سؤالات کانون بوده است.

از چه سالی در آزمون‌های کانون شرکت کردی؟

از سال هشتم در آزمون‌ها شرکت ‌کردم. سال هشتم و نهم در مهاباد و سه سال آخر در بوکان بودم.

از سال هشتم با تراز 6500 شروع کردی و سال آخر به تراز 7800 رسیدی. روند رشدت را توضیح می‌دهی؟

در مهاباد در فضای رقابتی قرار نگرفتم؛ ولی در بوکان متوجه شدم که با رتبه‌های کشوری فاصله‌ی ترازی دارم. تصمیم گرفتم که سخت‌تر درس بخوانم. منابع جدید گرفتم و بیشتر درس خواندم. آزمون‌به‌آزمون با سبک سؤالات آشناتر شدم. از طرفی، به کتاب‌های کانون هم علاقه‌مند شدم. تا قبل از شرکت در آزمون‌ها، از کتاب‌های کانون استفاده نمی‌کردم. در فاصله‌ي تراز 6500 تا 7800 تحولی در من رخ داد. دقت مطالعه را زیاد کردم و ساعت مطالعه‌ام را افزایش دادم. پیش‌خوانی در این مسیر خیلی به من کمک کرد. در سال هشتم و نهم، فقط درس‌های همان سال را می‌خواندم؛ ولی قبل از شروع سال دهم، برای فیزیک و شیمی و زیست و ریاضی دهم، هم کلاس رفته بودم و هم پیش‌خوانی کرده بودم. در سال هفتم و هشتم، برنامه‌ی خاصی برای مطالعه نداشتم؛ ولی از سال دهم، بعد مدرسه، برای هر ساعت برنامه‌ داشتم.

کیان رحمانی، رتبه‌ی 3 تجربی از بوکان


ساعت مطالعه‌ات در این چند سال چه تغییری کرد؟

ساعت مطالعه‌ام را از 5 ساعت در سال هشتم به میانگین 10 ساعت در سال آخر رساندم.

نقطه‌قوت تو در اختصاصی‌ها درس شیمی بود. چگونه شیمی را می‌خواندی؟

قبل از تدریس معلم، پیش‌خوانی می‌کردم. در کلاس، نکات معلم را در حاشیه‌ی کتاب یادداشت می‌کردم. بعد از پایان کلاس، حتماً درس یا مبحث را همان روز می‌خواندم. در خانه هم کتاب را با دقت مطالعه می‌کردم و آن قسمت‌هایی را که به‌نظرم مهم بود، علامت می‌زدم یا رنگی می‌کردم. بعد از کتاب درسی، به سراغ درس‌نامه‌های آن مبحث از منابع گوناگون می‌رفتم. وقتی خیالم از کتاب و درس‌نامه راحت می‌شد، بعد از 48 ساعت، خودم را ملزم می‌کردم که تست‌های آن درس یا مبحث را هم کار کنم. البته قبل از شروع به تست‌زدن، کتاب درسی را یک بار مرور می‌کردم. خودم را مجبور می‌کردم که برای هر قسمت از درس، تقریباً 100 تست حل کنم. نکاتی را که از تست‌ها برایم جالب بود، در حاشیه‌ی کتاب می‌نوشتم. نکاتی را که حاشیه‌نویسی می‌کردم، به سه دسته تقسیم کرده بودم و در سال آخر، با سه رنگ وارد کتاب می‌کردم. نکات مربوط به تدریس معلم و مطالعه‌ی خودم از کتاب درسی را با مداد حاشیه‌نویسی می‌کردم. نکات درس‌نامه را با رنگ دیگر و در نهایت، نکات تست‌ها را با رنگ دیگر حاشیه‌نویسی می‌کردم. تکمیل‌کننده‌ی این حاشیه‌نویسی مربوط به سؤالات آزمون‌های کانون بود که بعد از بررسی آزمون، آن‌ها را هم وارد کتاب می‌کردم.

نقطه‌قوت تو در عمومی‌ها درس ادبیات بود. روش مطالعه‌ات برای این درس چه بود؟

درس ادبیات را نیز پیش‌خوانی می‌کردم؛ ولی در زمان تدریس معلم، حداکثر 5 نکته را حاشیه‌نویسی می‌کردم. در منزل، کتاب درسی را می‌خواندم و در کنار آن، نگاهی هم به کتاب راهنمای معلم می‌انداختم. بعد از آن، به سراغ درس‌نامه می‌رفم و در نهایت، لغات آخر کتاب را می‌خواندم. با خودکار قرمز زیر لغت‌ها خط می‌کشیدم؛ ولی برخلاف شیمی، بعد از 24 ساعت به سراغ تست‌های درس ادبیات می‌رفتم. کتاب و درس‌نامه را مطالعه می‌کردم و تست می‌زدم. علاوه بر این، درس ادبیات را در سال آخر، موضوعی می‌خواندم. در زمستان، کل دستور زبان را تمام کردم و در بهار، آرایه‌ها را دوره کردم. برای املا هم ادبیات نظام‌قدیم را کار کردم.

شخصی‌سازی را چگونه انجام دادی؟

از سال دهم تا سال آخر، تمام هم‌کلاسی‌هایم در آزمون‌های کانون شرکت می‌کردند و تدریس بیشترِ دبیران با برنامه‌ی کانون هماهنگ بود. بعضی اوقات که پیشروی آزمون زیاد بود و از برنامه‌ی مدرسه جلو می‌افتاد، مباحث را طبق برنامه‌ی راهبردی کار می‌کردم. در این سال‌ها روش‌های مختلف برنامه‌ریزی را امتحان کرده بودم؛ بنابراین می‌دانستم که چگونه برنامه‌ریزی کنم. برنامه‌ام در فاصله‌ی دو هفته، به این صورت بود که چهار روز بعد از آزمون، روی کتاب و درس‌نامه تمرکز می‌کردم. از چهارشنبه تا چهارشنبه‌ی بعدی تست می‌زدم و پنج‌شنبه‌های قبل از آزمون، تمام کتاب‌های درسی را تورق سریع می‌کردم. در نهایت، آزمون غیرحضوری را کار می‌کردم. دلیل استفاده‌ام از آزمون غیرحضوری، مصاحبه با خانم سارا همتی، رتبه‌ي 1 تجربی کشور در سال 94 بود که به این نکته اشاره کرده بود. این نکته را مادرم با مطالعه‌ی مجله‌ی آزمون متوجه شده بود و به من هم توصیه کرد.

ارزیابی آزمون را چه زمانی انجام می‌دادی؟

بعد از دریافت کارنامه، تا پایان شب، کار ارزیابی آزمون را انجام می‌دادم. بیشتر غلط‌هایم در اختصاصی‌ها به‌دلیل بی‌دقتی بود؛ ولی در عمومی‌ها غلط‌هایم علمی بود. با ارزیابی و بررسی آزمون، نکات جدیدی را یاد می‌گرفتم. بعد از ارزیابی، به سراغ برنامه‌ی راهبردی می‌رفتم که با توجه به آن، برای دو هفته‌ی بعد، برنامه‌ریزی کنم. چالش این نوع برنامه‌ریزی، بیشتر، مربوط به حجم تست‌هایی بود که باید در طی هفت روز جواب می‌دادم. با توجه به حجم تست‌ها، آن‌ها را بین روزها تقسیم می‌کردم.

از چه کارنامه‌ای بیشتر استفاده می‌کردی؟

غیر از کارنامه‌ی اصلی، به سراغ کارنامه‌ی 5‌نوع‌درس می‌رفتم. با کمک این کارنامه توانستم درس زیست را که جزو درس‌های نوسانی‌ام بود، به نقطه‌قوتم تبدیل کنم. از کارنامه‌ی اشتباهات هم در دوران جمع‌بندی خیلی استفاده کردم.

چه زمانی متوجه رتبه‌ات شدی؟

قبل از اینکه به سراغ سایت سنجش بروم، به خانواده‌ام اعلام کردم که اول خودم می‌خواهم رتبه‌ام را ببینم و بعد به شما اعلام می‌کنم. به اتاق رفتم و ابتدا خودم رتبه‌ام را دیدم. با دیدن رتبه‌ام خیلی خوش‌حال شدم و دلیل خوش‌حالی‌ام این بود که قبل از اعلام نتایج، با توجه به پیش‌بینی خودم انتظار داشتم رتبه‌ی دورقمی منطقه را کسب کنم.

چه مطالبی از مجله برایت جالب بود؟

در مجله، به قسمت ادب پارسی و نفرات برتر و مصاحبه‌ها توجه می‌کردم؛ ولی مادرم تمام نکات مجله را می‌خواند.

از سایت کانون چه استفاده‌ای می‌کردی؟

به‌غیر از دریافت کارنامه، مقالات متعدد آن را مطالعه می‌کردم. همچنین از آزمونک‌های سایت استفاده می‌کردم.

مهم‌ترین ویژگی دفتر برنامه‌ریزی از دیدگاه تو چه بود؟

به توصیه‌ی مسئول نمایندگی، در سال دهم، دفتر برنامه‌ریزی را تهیه کردم. مهم‌ترین کمکی که این دفتر به من کرد، این بود که می‌توانستم ساعت مطالعه‌ام را در طول دو هفته با هم مقایسه کنم. تمام نکات مشاوره‌ای داخل دفتر برنامه‌ریزی را مطالعه کردم و برایم جالب بود.

آیا در طی این سال‌ها از درس‌خواندن خسته نشدی؟

در زمستان سال یازدهم، به‌دلیل پیشروی زیاد درس‌ها خسته شده بودم و از برنامه عقب افتادم. کمی از درس فاصله گرفتم و وقتم را با خواندن رمان پر کردم. این موضوع دو هفته طول کشید؛ ولی بعد از این دو هفته، با مشورت با پدر و مادرم تصمیم گرفتیم به مسافرت کوتاه‌مدتی برویم. بعد از مسافرت، به روال عادی خودم بازگشتم.

از کدام‌ منابع کانون استفاده کردی؟

در عمومی‌ها از کتبا آبی عربی جامع استفاده کردم. از تمام کتاب‌های سه‌سطحی هم استفاده ‌کردم. سه‌سطحی شیمی در سال دوازدهم خیلی به من کمک کرد. در دوران جمع‌بندی هم برای مرور مباحث، از کتاب‌های زرد استفاده کردم.

چه پیشنهادی برای دانش‌آموزان داری؟

دانش‌آموزان باید از سال‌های پایه در آزمون‌ها شرکت کنند تا از همان ابتدا، در فضای کار قرار بگیرند. پیشنهاد دیگرم این است که دانش‌آموزان به‌مرور ساعت مطالعه‌شان را افزایش دهند. زیاد تست کار کنند که با تیپ‌های مختلف سؤال آشنا شوند.

کیان رحمانی، رتبه‌ی 3 تجربی از بوکان


منبع :

Menu