قهرمان پیشرفت: سنا کریمی از جوانرود، از رتبه 5022 تا رتبه 565

من سنا کریمی هستم از شهرستان جوانرود ، دو بار در کنکور سراسری شرکت کردم(97 و 98 )و دومین بار موفق به کسب رتبه 565 شدم.

قهرمان پیشرفت: سنا کریمی از جوانرود، از رتبه 5022 تا رتبه 565

من سنا کریمی هستم از شهرستان جوانرود ، دو بار در کنکور سراسری شرکت کردم(97 و 98 )و دومین بار موفق به کسب رتبه 565 شدم. اگر بخوام مفصل تر راجع به خودم بگم باید از یک دو روز بعد از علام نتایج شروع کنم که خانم صافی پور طی یک   تماس تلفنی که فکر میکردم کوتاه باشد از من راجع به اولین تجربه ی کنکورم پرسید ، وقتی که گفتم رتبه سال اولم5022 بود ، گفتگویمان طولانی تر شد و من را تشویق کردند که آن را به قلم بیاورم...

ما خانواده ای 5 نفره هستیم دو برادر دارم که خودم فرزند دوم خانواده هستم ، برادر بزرگترم معلم است و سال 93 رتبه 1600  ریاضی را کسب کرده بود و تقریبا زمان کنکور مراعات فشار های روحی من را خیلی میکرد...

پدرم لیسانس ادبیات عربی و شغل آزاد دارد و مادرم خانه دار و دانشجوی روانشناسی است و همیشه من را تشویق به تلاش در زمینه ی درسی میکردند...

من از سال دوم بیرستان عضو کانون شدم و چون در مدرسه ی نمونه دولتی بودم و  رقابت شدیدی بین دانش آموزان بود همین باعث شرکت در آزمون و جدی گرفتنش بود ،اما این جدیت برای مدت طولانی ادامه نداشت هرچند سال دوم دبیرستان در آزمون   ها غیبت نداشتم و تراز های خوبی داشتم تقریبا همین وضع را تا شروع پیش دانشگاهی داشتم .

اولین آزمون مهر پسرفت بدی نسبت به تابستان داشتم و ترازم 6300 شد و این شروع سردگمی من و روی آوردن به مشاوره ها   و آزمون های مختلف بود که با این حال توصیه های مختلف فقط بیشتر به من استرس وارد میکرد و سر درگم ترم میکرد و باعث میشد از هیچکدام سودی نبرم و این وضع روز به روز شدت میگرفت در واقع اعتمادی به خودم و برنامه راهبردی نداشتم.

در سال اول نیمسال اول را با نوسانات زیادی گذراندم و نیمسال دوم تقریبا از آزمون ها فاصله کامل گرفتم و زانوی غم در بغل گرفته و نمیدانستم واقعا باید چه کار کنم...

سال دوم کنکور  خیلی چیز ها برام تغییر کرد و از هر مسیر و مشاور و آزمون اضافه ای دوری کردم. دیگر سردرگم نبودم و راهم را خوب میشناختم و فقط به تجارب گذشته ی خودم و آزمون  قلم چی اکتفا کردم. سال دوم را با تراز 6600 شروع کردم و شروع بدی هم نبود و نیمسال اول را تقریبا با همین تراز گذراندم اما نیمسال دوم را جدی تر شروع کردم و سعی کردم ساعت مطالعه ام   را افزایش دهم که باعث شد چندین بار ترازم هفت هزار شود و برخلاف سال قبل، امسال هر آزمونی را  به خصوص سوال هایی که    غلط بود چون تعداد غلط هایم همیشه بالا بود و این نگرانی همیشگی ام بود.

دوران عید امسال کمی برایم ناامید کننده بود چون در حال افت بودم اما چون به مسیرم و انتخاب هایم ایمان داشتم نگذاشتم باعث شود ادامه ندهم.  اما تفاوت خیلی مهمی که با پارسال داشتم این بود که دقیق میدانستم باید تا روز کنکور چه کار کنم و این شناخت   مسیر و ارامشش را شدیدا مدیون تحلیل کردن همیشگی برنامه راهبردی هستم.

گاهی اوقات هفته ای چند بار برنامه راهبردی را مرور میکردم و این باعث شد  کم کاری هایی که در طول سال داشتم در ایستگاه های جبرانی روی برنامه راهبردی یادداشت کنم و تحلیل مداوم مسیرم من را از داشتم مشاور بی نیاز کرده بود و انگار خیلی واضح بهم میگفت باید چگونه عمل کنم...

در دوران جمعبندی هم علاوه بر مرور مناسب اختصاصی ها تاکید زیادی روی عمومی ها بخصوص زرد عمومی داشتم که باعث شد      نگرانی ام راجع به عمومی ها کم و ادبیات را از 37 به 65 و عربی را از 76 به 94 و دینی را از 53 به 92 برسانم...

من در سال دوم سردرگمی را به اطمینان و اعتماد و چند مسیری را به یک مسیر مشخص تبدیل کردم...

از همه ی دانش اموزان هم میخواهم که آزمون و به خصوص تحلیل برنامه راهبردی را جدی بگیرند.

در آخر هم از پدر و مادرم بخاطر تمام زحماتشان ، از  دبیر ریاضیم که همیشه به من اعتماد به نفس میداد

و خانم صافی پور که برای نوشتن تجربیات دو ساله ام تشویقم کردند تشکر میکنم.

رتبه های زیر 1000 پاوه جوانرود روانسر


Menu