پاسخدادن به سؤالات دانشآموزان برایم لذتبخش است
رها مرسلی در یک نگاه
شهر: تبریز (استان آذربایجان شرقی)
مدرسه: فرزانگان ناحیهی ۴
سالهای حضور در کانون: از یازدهم تجربی بهمدت ۲ سال
میانگینتراز: ۷۴۹۷
شغل و تحصیلات پدر: کارشناسیارشد مدیریت، کارمند استانداری
شغل و تحصیلات مادر: کارشناسیارشد الهیات، فرهنگی
صفحهی شخصی رها مرسلی در سایت کانون
رها مرسلی یک ماهی میشود که کنکور داده؛ اما بعد از کنکور، ارتباط خود را با سایت کانون قطع نکرده است. او در صفحهی شخصیاش، به همهی سؤالات دانشآموزان پاسخ میدهد. خودش میگوید پاسخدادن به کامنتها برایش لذتبخش است و امیدوار است بعد از ورود به دانشگاه هم این کار را ادامه دهد.
سایت کانون نشان میدهد بعد از کنکور فعالیت خود را بیشتر کردی، هرچند از آذرماه در سایت نظر میدادی. از این تبادلنظر در سایت کانون و پاسخ به سؤالات دانشآموزان چه هدفی داشتی؟
قبل از آذرماه اطلاعی از صفحهی شخصی در سایت کانون نداشتم. وقتی متوجه شدم، خوشحال شدم که چنین امکانی وجود دارد که هرکس ترسها و نگرانیها و از طرفی، تجربیات خود را با دیگران در میان بگذارد. هر روز به سایت کانون و بخش نظرات سر میزدم. هم سؤال میکردم و هم به سؤالات دیگران جواب میدادم.
غیر از خودت، چه کس دیگری در سایت کانون فعال بود؟
آقای حسین گلهداری از کرمان، خانم هانیه مختاری از همدان و آقای نشاطمفیدی از مشهد، در بخش نظرات دانشآموزان دوازدهم تجربی فعال بودند.
مدتزمانی که برای این کار میگذاشتی، به درسهایت لطمه نزد؟
برای من مشکلی ایجاد نکرد. بعد از پرسش و پاسخ در سایت، ذهنم را درگیر نمیکردم و افکارم را بر درس متمرکز میکردم. من هم مشاور داشتم که آقای مهرداد میرزایی بود و هم پشتیبانویژه داشتم که خانم سنا پیغمبردوست، رتبهی ۱۷ منطقه بود. الان هم پزشکی تهران میخواند. اگر سؤالی داشتم اول از اینها میپرسیدم.
هر سؤالی از تو کردهاند جواب دادهای. چرا این کار را میکردی؟ تعهدی که نداشتی!
دانشآموزان از سراسر کشور در کانون حضور دارند. بعضی در مناطق محروم زندگی میکنند و بعضی از خانوادههای کمدرآمد هستند که توان هزینههای مشاورهی درسی را ندارند. دوست داشتم قدم کوچکی برای این افراد بردارم.
فکر میکنی تا کی به سؤالات بچهها جواب میدهی؟
دوست دارم با دیگران در ارتباط باشم و اگر وقت داشته باشم احتمالاً در دوران دانشجویی هم به این کار ادامه خواهم داد. علاقهی زیادی هم دارم که پشتیبانویژه بشوم.
دو سال کانونی بودی. نظرت دربارهی آزمونهای کانون چیست؟
آزمونها انگیزهی من برای درسخواندن بود. رقابت در کانون خیلی به من کمک کرد.
در نتیجههایت نوسان هم داشتی؟
سال یازدهم خیلی نوسان داشتم. با تراز ۵۹۰۰ شروع کردم. آن سال فقط به کانون آمدم تا وضعیت درسیام را بسنجم. زیاد درس نمیخواندم. در درسهای پایه ضعف داشتم و کمترین ترازم مربوط به آزمونهای جامع پایه بود. سال دوازدهم جبران کردم و به تراز ۷۹۰۰ رسیدم. در آزمونهای جامع دی و بهمن ترازهای خوبی آوردم؛ اما بیشترین ترازم مربوط به آزمون ۱۶ آذر بود.
از منابعت میگویی؟
منابع متعدد داشتم. برخی را تمام کردم و برخی هم نرسیدم تمام کنم. کتابهای آبی مربوط به اختصاصیها را داشتم. در آزمونهای جامع از کتابهای سهسطحی استفاده کردم.
سال گذشته کتابهای آبی، پیمانهای شد. این تغییر چقدر به تو کمک کرد؟
در درس زیست همهی سؤالات را جواب میدادم و پیمانهای عمل نمیکردم؛ اما در ریاضی و فیزیک هر روز دو پیمانه کار میکردم و برای مرحلهی آموزشی خیلی خوب است.
ساعت مطالعهات در سال یازدهم و دوازدهم چه تفاوتی داشت؟
یازدهم خیلی کم بود و حتی تکالیف مدرسه را در راه انجام میدادم. در خانه اصلاً درس نمیخواندم. سال دوازدهم از تابستان احساس کردم نیاز دارم درس بخوانم. با ۱۲ ساعت شروع کردم و اواسط سال به ۱۷ ساعت هم رسید. روزهایی که به مدرسه میرفتم حدود ۷ ساعت درس میخواندم. چون برای آزمونها بهطور میخواندم در امتحانات مدرسه هم موفق بودم. البته مدرسه هم خودش را با آزمونهای کانون هماهنگ کرده بود.
چه درسی نقطهقوت تو بود؟
در عمومیها دینوزندگی و عربی و ادبیات و در اختصاصیها ریاضی و فیزیک نقطهقوتم بود. در کل، عمومیهایم قویتر بود. در اختصاصیها وقت کم میآوردم.
روش مطالعهات در این درسها چه بود؟
مثلاً ادبیات را موضوعی میخواندم. در کل تابستان، هرشب برای هرکدام از بخشهای ادبیات، ۱۰ تست کار میکردم. اواسط سال به هدفم رسیدم و دیگر نیازی نبود هرشب کار کنم. ریاضی و فیزیک را هم با تستزدن یاد میگرفتم. اگر مبحثی جدید بود، اول کتاب درسی را میخواندم و تمرینهاس سخت کتاب را حل میکردم. سپس درسنامه میخواندم و هرروز حدود ۵۰ تست کار میکردم.
برای بقیهی درسها وقت کم نمیآوردی؟
من هرروز همهی درسها را میخواندم و از قبل برای تعداد تستها برنامهریزی میکردم.
در چه درسی ضعیف بودی؟
زیست جزو درسهای ضعیفم بود. سال یازدهم نمرهام حدود ۳۰ بود. تابستان روش مطالعهام را عوض کردم. یک بار کتاب درسی را دقیق میخواندم. بعد، از کتاب آبی، هرچه تست برای آن مبحث داشت، جواب میدادم. همان روز دوباره کتاب درسی را میخواندم. بعضی روزها فقط زیست میخواندم. دوازدهم مشکلی نداشتم و درس زیست برایم راحتتر بود.
فکر میکنی یازدهمیها بهتر است در تابستان، درسهای پایه را بخوانند یا پیشخوانی درسهای دوازدهم را در برنامه داشته باشند؟
بهنظرم، بهتر است از درسهای پایه مطمئن شوند و بعد به سراغ دوازدهم بروند.
مجلهی آزمون را هم مطالعه میکردی؟
گفتوگو با برترها را میخواندم.
چه رشتهای را برای تحصیل در دانشگاه انتخاب خواهی کرد؟
دندانپزشکی دانشگاه شهید بهشتی اولویت من است. البته هنوز رتبهام مشخص نیست که انتخاب قطعی داشته باشم. بههرحال دندانپزشکی را به پزشکی ترجیح میدهم.
اگر دندانپزشک شوی همین مسئولیتپذیری را در برابر دیگران خواهی داشت؟
از خدا میخواهم که هیچوقت مغرور نشوم و تلاشهایم را فراموش نکنم و به راه اشتباه نروم.
غیر از درس به چه چیزی علاقه داری؟
از پنجم دبستان حفظ قرآن را شروع کردم و ۱۱ ماه طول کشید که کل قرآن را حفظ کردم. بهنظرم این موضوع کمک کرد در عمومیها قوی باشم. به ورزش تیراندازی علاقه دارم و دوست دارم در کنار دندانپزشکی، برنامهنویسی کنم. کتاب غیردرسی هم میخوانم و به رمانهای کلاسیک علاقه دارم.
برای حرف آخر، نکتهی خاصی داری؟
حرفم به دانشآموزان این است که هدف خاصی در ذهنشان داشته باشند و دائم خودشان را بسنجند تا از هدفشان فاصله نگیرند.