فکر نمیکردم که نظر دیگران نقش زیادی در عوامل توجیهکنندهی رفتار من داشته باشد، اما به نظر میرسد که چنین است.
بی. اف. اسکینر، 1967
تقویت در روانشناسی به معنای قویتر و مؤثرتر کردن یک پاسخ (واکنش) است. این فرآیند، سلاحی مهم در زرادخانهی مربیان حیوانات است. به یک حیوان، چه یک فیل جنگلی باشد و چه یک شیر سیرک، یا یک موش سفید آزمایشگاهی، غذای خوشمزهای بعد از انجام یک عمل یا رفتار خاص داده میشود. در این جا، غذا عامل تقویت کننده و با این هدف است که حیوان را تشویق کند که در شرایطی مشابه، آن عمل را هرچه بیشتر و سریعتر و بهتر تکرار کند. هر پاداشی را، هر چه باشد، میتوان منحصراً بر اساس قدرت و تأثیر تقویتکنندگی آن سنجید؛ بر این مبنا که پس از دریافت، با چه سرعتی و با چه نظم و ترتیبی رفتار تغییر میکند.
تقویت کنندههای مختلف. متخصصان رفتارگرایی[1] بین انواع مختلف تقویت کنندهها تمایز قائل میشوند. بر اساس این تمایز، تقویت کنندههای اولیهای وجود دارند که همهی جانوران در طول زندگی خود به آنها نیاز دارند (مانند غذا و رابطهی جنسی). قدرت این تقویتکنندهها به حالت و وضعیت جانور بستگی دارد (مانند این که چقدر گرسنه است، چقدر دچار بیخوابی شده و غیره). تقویت کنندههای ثانویه با یادگیری یکی کردن (یا هماهنگ شدن) یک رفتار با یک پاسخ به وجود میآیند: مثلاً غذایی که سبب ترشح بزاق دهان میشود؛ یا بوی مواد ضدعفونی کننده در بیمارستان. هر چیزی میتواند به یک تقویتکنندهی ثانویه بدل شود. برخی از چیزها، مانند پول، بسیار عمومیت دارند، اما برخی دیگر بسیار خاص هستند (مانند صدا یا بویی خاص). این امکان وجود دارد که یک سلسله مراتب تقویتی برای یک فرد (یا یک گونه) ایجاد کرد که نشاندهندهی قدرت نسبی تقویت کنندههای مختلف است.
مربیان، رهبران و مدیران نیز برنامههای تقویتیای را بر روی مردم اعمال میکنند. هنگامی که پاسخهای پیچیده مد نظر باشند، "شکلدهی" گاهی اوقات میتواند مفید باشد. این روند شامل پاسخهای تقویت کنندهی مثبتی میشود که بخشی از یک پاسخ پیچیدهترند تا زمانی که پاسخ دلخواه به دست آید.
تکنیکهای انگیزشی از نظریهی یادگیری
رویه | سر کار | اثر رفتاری |
تقویت مثبت | هنگامی که کار به موقع تمام میشود، مدیر از کارمند تعریف کند. | افزایش رفتار مطلوب |
تقویت منفی | هر بار که کار دیر تحویل داده میشود، مدیر یک توبیخ مینویسد. | افزایش رفتار مطلوب |
تنبیه | هر بار که کار دیر تحویل داده میشود، مدیر حجم کاری کارمند را افزایش میدهد. | کاهش رفتار نامطلوب |
خاموشسازی | هر بار که کار دیر تحویل داده میشود، مدیر کارمند را نادیده میگیرد. | کاهش رفتار نامطلوب |
مردم یاد میگیرند در رفتارهایی با نتایج مثبت و اعمال لذتبخش مشارکت کنند. فرآیندی که طی آن مردم یاد میگیرند اعمالی را انجام دهند که منجر به پیامدهای مطلوب میشوند، به عنوان تقویت مثبت شناخته میشود. برای آن که یک پاداش به عنوان یک تقویتکنندهی مثبت عمل کند، باید مشروط به پیگیری و انجام یک رفتار خاص شود.
همچنین، مردم انجام اعمال را میآموزند زیرا این اقدامات به آنها اجازه میدهد از بروز پیامدهای نامطلوب اجتناب کنند. رویدادهای ناخوشایندی از قبیل توبیخ، طرد، اخراج، تنزل رتبه و فسخ قرارداد برخی از عواقبی هستند که به دنبال انجام اقدامات خاصی در محل کار ممکن است با آنها روبهرو شد. این فرآیند به تقویت منفی یا اجتناب موسوم است.
تنبیه عبارت از بروز یا ارائهی پیامدی نامطلوب یا آزارنده در پاسخ به یک رفتار نامطلوب است. در حالی که تقویت منفی محرک آزارندهای را حذف میکند که به موجب آن قدرت پاسخی را که منجر به حذف آن شده است، افزایش میدهد، تنبیه یک محرک آزارنده را به کار میگیرد که به موجب آن قدرت پاسخی را که منجر به ارائهی آن میشود، کاهش میدهد.
ارتباط بین یک رفتار و پیامدهای آن را میتوان از طریق فرآیند خاموشسازی نیز تضعیف کرد. هنگامی که پاسخی که یک بار به آن پاداش داده شده دیگر مورد تشویق قرار نمیگیرد، آن رفتار رو به سستی و تقلیل میگراید و به تدریج رو به خاموشی میرود. نادیده انگاشتن درخواستها و رفتارها احتمالاً شایعترین روش خاموشسازی آنهاست.
وابستگیهای تقویت. چهار وابستگی تقویت را میتوان بر حسب ارائه یا ترک محرکی خوشایند یا ناخوشایند تعریف کرد. رفتارهایی که به شکلی مثبت یا منفی تقویت شدهاند، نیرومند میشوند، در حالی که رفتارهای تنبیه یا خاموش شده، تضعیف میگردند.
اصولاً چهار نوع برنامهی تقویتی وجود دارد.
برنامههایی با فاصلهی زمانی ثابت، برنامههایی هستند که در آنها تقویت، اولین باری که رفتار مطلوب پس از گذشت زمانی مشخص اتفاق میافتد، اجرا میشود. پاداشها بر مبنایی ثابت و منظم صورت میگیرند. برنامههای با فاصلهی زمانی ثابت، گرچه به نحو گستردهای مورد استفاده قرار میگیرند، به ویژه در حفظ عملکرد شغلی مطلوب مؤثر نیستند.
برنامههایی با فاصلهی زمانی متغیر، برنامههایی هستند که در آنها بین اجرای تقویتها، مقدار متغیری از زمان باید سپری شود. برای مثال، حسابرسی که به طور متوسط هر هشت هفته یکبار ناگهانی به طور سرزده از دفاتر شعب مختلف بازرسی میکند (مثلاً ممکن است دو بازدید 6 هفته از هم فاصله داشته باشند و بازدید بعدی 10 هفته بعد انجام گیرد)، از یک برنامه با فاصلهی زمانی متغیر استفاده میکند. از آنجایی که کارکنان نمیتوانند بگویند که دقیقاً چه هنگامی پاداش خواهند گرفت، لذا به حفظ عملکرد خوب برای یک دورهی نسبتاً طولانی گرایش خواهند داشت.
برنامههایی با نسبت ثابت، برنامههایی هستند که در آنها تقویت هنگامی اجرا میشود که برای اولین بار رفتار موردنظر پس از آن که تعداد مشخصی از چنین اقداماتی صورت گرفته باشد، روی دهد. هر نوع نظام پرداخت مقاطعهکاری، یک برنامهی تقویتی با نسبت ثابت را تشکیل میدهد.
برنامههایی با نسبت متغیر، برنامههایی هستند که در آنها تعداد متغیری از پاسخهای موردنظر (بر اساس یک مقدار متوسط) باید بین اجرای تقویتها سپری شوند. مثال کلاسیک اثربخشی برنامههای با نسبت متغیر، بازی دستگاه بازی شرطبندی (ماشین قماربازی سکهای ) است.
نقد استاندارد این مفهوم این است که تقویت یک مفهوم چرخشی است، یعنی قدرت پاسخ با چیزهایی که قدرت پاسخ را افزایش میدهند، افزایش مییابد. البته، مدافعان این مفهوم خاطرنشان میکنند که تقویت کنندهها به دلیل تأثیر آنها روی رفتار (و نه برعکس آن) چنین هستند.
این احتمال وجود دارد که واکنش به گریهی نوزاد، کاری بیش از تقویت گریهی او انجام میدهد. این کار غلبهی فعال بر محیطزیست را تقویت میکند و به دستیابی به بازخوردهایی از افراد و اشیا منتهی میشود.
ال. یرو، 1975
تنبیه به وسیلهی پاداش. آیا اگر در مدرسه به بچهها تقویت کنندههایی نظیر ستارههای طلایی، جایزه و یا حتی پاداشهای پولی داده شود، عملکرد بهتری در مدرسه خواهند داشت؟ آیا طرحهای تشویقی بهرهوری در کار را افزایش میدهند؟ آیا بهتر است از عملکرد تحسین و تمجید نمود تا این که پاداشی برای آن پرداخت کرد؟
برخی مطالعات نشان دادهاند که اگر به دانش آموزان برای حل مسئله پاداش دهید، از دانش آموزانی که پاداش نگرفتهاند، کندتر عمل میکنند؛ یا این که هنرمندان خلاق، هنگامی که به کار گماشته میشوند ، خلاقیت کمتری از خود نشان میدهند؛ یا این که احتمال کمتری وجود دارد که افرادی که برای رفتارهای معقولی نظیر ترک سیگار و یا استفاده از کمربند ایمنی پاداش میگیرند، نسبت به کسانی که پاداشی را دریافت نمیکنند، رفتار خود را در دراز مدت تغییر دهند.
برخلاف اصول عمدهی تقویت، الفی کوهن استدلال میکند که هر چه بیشتر فردی را برای هر نوع فعالیتی (بهرهوری، نمرات تحصیلی، خلاقیت) تقویت کنید، او بیشتر علاقهی خود را دقیقاً در مورد همان فعالیتی که به ازای آن پاداش گرفته از دست خواهد داد. یعنی، انگیزهی بیرونی (دریافت پاداش) انگیزهی درونی (لذت فعالیت) را کاهش میدهد.
کوهن استدلال میکند که سیستمهای پاداشی میتوانند ارزان (ستارههای طلایی)، از نظر اجرایی آسان و دارای تاثیرات فوری بر عملکرد باشند، با این حال، در طولانی مدت به دلایل مختلف با شکست مواجه میشوند.
اختلاف نظرهای قابل توجهی نیز وجود دارد که آیا در حال حاضر بخش اعظم ادبیات علمی تجربی اساساً از موضع کوهن حمایت میکنند یا خیر. این بحث همچنان با کنکاش ادامه دارد، اما مردم را وادار ساخته تا به طور جدی دربارهی استفاده و احتمالاً سوءاستفاده از طرحهای تقویتی در مدرسه و کار بیندیشند.
چکیدهی مطلب-رفتار به وسیلهی پیامدهای آن شکل میگیرد.-گاهشمار
پاولوف بار از کلمه "تقویت" استفاده میکند. اسکینر درباره تقویت منفی صحبت میکند. آرگایل از کلمه "پاداش دادن" در روانشناسی اجتماعی استفاده میکند. اسکینر، رفتارگرایی کوهن، مجازات با پاداش | دهه 1920 1953 1967 1974 1994 |
[1] . رفتارگرایی، مکتبی درروانشناسی است که اعتقاد دارد برای شناخت یک موجود زنده، نیازی به بررسی حالتهای درونی او (مثل فکر کردن) نیست و تنها بررسی محرکهای خارجی و رفتارهای بیرونی آن موجود (همانند گریه کردن) کافی است. این مکتب، در نیمهی ابتدایی قرن ۲۰م، یکی از تاثیرگذارترین قطبهای روانشناسی جهان بود و علاوه بر آن، برفلسفهی ذهن،زبانشناسیوفلسفهی علم آن دوران نیز تأثیری بسیار عمیق و ژرف گذاشته بود. ویکی پدیا، م.م.
----------------------------------
برای مشاهده قسمت های قبلی این مقاله به لینک زیر مراجعه نمایید:
برای مطالعه مطالب مشابه عضو کانال سایت انگلیسی کانون شوید:
---------------------------------