سری مقالات 50 ایده روانشناسی-ایده 32 ام، قضاوت و حل مسئله

حل مسئله یک فعالیت فکری، معنی‌دار و هدفمند است. روانشناسی روش‌های حل مسائل روزمره را در این مقاله بخوانید.

سری مقالات 50 ایده روانشناسی-ایده 32 ام، قضاوت و حل مسئله

«او آدم شناس خوبی است.» «شخصاً به قضاوت او اعتماد ندارم.» «فکر مي‌‌کنم آنها بیشتر از حل مسئله، مشکل ایجاد می کنند.» «برای اين تصميم مهم، باید مجمعي تشکيل دهيم.» حل مسئله در قلب روان‌شناسي فکر قرار دارد در مورد مسائل مختلفي صدق می‌کند.

حل مسئله يک فعاليت فکري، معني‌دار و هدفمند است. برخي از «مسائل» بسيار سريع و تقريباً به طور خودکار حل مي‌شود، زيرا هميشه در معرض ديد قرار دارد. اما مشکلاتي هم وجود دارند که نيازمند بازسازي، فراست (insight) و محاسبه هستند. ما از روانشناسان گشتالت اين مسئله را دريافته‌ايم که گاهي اوقات تجربه‌های گذشته ممکن است به توقف حل مسئله منجر شود يا روند آن را بدتر کند. در این صورت شاید دیگر نتوان از راهکارها و واکنش هایی که قبلاً مورد استفاده قرار گرفته اند استفاده کرد چرا که صورت مسئله دچار تغییر شده است.

حقایق غيرمنطقي ممکن است از اشتباهات منطقي مضرتر باشند.

تي. اچ. هاکسلي، 1960

اکتشافات. اکتشاف[1] یعنی کشف کردن. در روانشناسي براي توصيف شيوه‌ای (اغلب به‌عنوان ميانبر) استفاده مي‌شود که مردم از آن براي تلاش براي حل مسائل‌شان استفاده مي‌کنند. اکتشافات «قوانينی سرانگشتي» هستند. گاهي با الگوريتم‌هايي ساخته مي‌شوند که پيچيده و منطقي هستند و از نظر روان‌شناختي راه‌حل‌هاي مؤثري براي حل مشکلات به‌شمار می‌آیند.

در تصميم‌گيري‌هاي روزمره، مردم از گستره‌ای از اکتشافات ساده استفاده مي‌کنند که عمدتاً دقيق و مؤثر هستند. این اکتشافات هنگامی که قصد داریم به سرعت تصميم بگیریم، بسیار مفيد هستند و معمولاً هنگامي از آن‌ها استفاده مي‌شود که دستیابی به اطلاعات بيش‌تر کار آساني نيست. در واقع ممکن است از اکتشافات زیادی در يک زمان براي حل مشکلی استفاده شود.

زماني که نااميد مي‌شويم یا «درماندگان شناختي» هستيم ، از اکتشافات براي تصميم‌گيري استفاده مي‌کنيم. اکتشافات، ، قوانين ساده و کارآمد و مستحکم‌شده توسط فرآيندهاي تکاملي يا آموخته‌شده هستند. مطرح شده‌اند تا توضيح دهند که مردم، معمولاً هنگامي که با مسائل پيچيده يا اطلاعات ناقص مواجه مي‌شوند، چگونه تصميم‌ می‌گیرند، قضاوت مي‌کنند و بر مسائل فائق می‌آیند. اين مثال‌ها را در نظر بگيريد.

اکتشاف نمايندگي[2]. فرضيه‌اي است که می‌گوید اعضا يا نمايندگان هرگروه يا دسته‌ای، بيش‌تر در معرض ديد هستند. اين امر منجر به ناديده گرفتن اطلاعات اساسی يا بروز مشکلی فراگیر در میان اعضا مي‌شود. مطالعات نشان مي‌دهد که مردم بر اين باورند که نتايج گرفته شده از نمونه‌هاي کوچک به اندازه‌ی نتايج نمونه‌هاي بزرگ‌تر، معتبر هستند (به ایده‌ی هشتم نگاه کنيد).

همه از حافظه‌ی خود شکايت مي‌کنند، اما هیچ کس از عدم قضاوت صحیح خود شکوه نمی‌کند.

دوک فرانسوا دولا روشفوکو، 1678

اکتشاف در دسترس بودن[3]. فرضيه‌اي است در مورد سهولت به ذهن آوردن موارد يا اتفاقات، و تأثيري که بر قضاوت دارند. مواردي که آسان به ياد مي‌آيند، زنده و بسيار قابل تصور هستند و بيش از اندازه‌اي که لازم است به حساب مي‌آيند. مردم، حوادث يا نمونه‌هاي عيني را واضح‌تر به‌خاطر مي‌آورند بنابراين اهميت آن‌ها بيش از حد مورد توجه قرار مي‌گيرد يا احتمال وقوع دوباره‌ی آن‌هابيش از ديگر رويدادهایي است که کم‌تر به ياد می‌ماند.

مثال ديگر اين است که مردم فکر مي‌کنند احتمال بيش‌تري دارد که در تصادف هواپيما بميرند تا در تصادف‌های جاده‌ای؛ زيرا حوادث جاده‌ای به طور گسترده گزارش شده است و به همين دليل ساده‌تر به ياد مي‌آيد.

اکتشاف لنگر انداختن[4]. جهت‌گيري شناختي است که گرايش انساني مشترک را به تکيه کردن خيلي زياد يا «لنگر انداختن» روي صفتي يا بخشي از اطلاعات در هنگام تصميم‌گيري توصيف مي‌کند. با توجه به اين اکتشاف، مردم به طور ضمني از يک نقطه‌ی مرجع پيشنهاد شده (لنگر) شروع مي‌کنند و براي رسيدن به تخمين ذهني‌شان تنظیماتی را انجام مي‌دهند. در تحقيقی، محققان از گروهي خواستند حدس بزنند که چند درصد ملل آفريقايي عضو سازمان ملل متحد هستند؟ افرادي که ابتدا از آن‌ها پرسيده شد « بيش‌تر يا کم‌تر از 45 درصد؟»، نسبت به کساني که از آن‌ها پرسيده بودند «بيش‌تر يا کم‌تر از 65 درصد» مقادير پايين‌تري را حدس زدند. لنگر انداختن و تنظيمات بر ساير تخمین‌ها تأثير مي‌گذارد؛ مانند درک قيمت عادلانه و معاملات صحيح.

جهت‌گيري تجاري[5]. استفاده از این نوع جهت‌گيري‌ براي حل مسئله يا اشتباهات در کسب و کار است که به آن اقتصاد رفتاري هم می‌گویند. اين جهت‌گیری بر حالات تصميم‌گيري متداول درباره‌ی مسائل مرتبط با پول متمرکز شده که شامل اين موارد است:

  • جهت‌گيري تأييدي، يا تنها جستجوي اطلاعاتي که تأييدتان مي‌کند يا به نفع نظريه‌هاي شماست.

  • جهت‌گيري خوشبينانه، که بر اين باور است که در قضاوت از دیگران بهتر هستی و به احتمال قوي بدبختي براي ديگران رخ مي‌دهد.

  • جهت‌گيري کنترل، که بر اين باور است که مي‌توانيد بر نتيجه‌ی سازماني يا ملي بيش‌تر از چيزي که مي‌توانيد تأثير بگذاريد.

  • جهت‌گيري اعتماد به نفس زيادي، که بر اين باور است که پيش بيني‌ها و قضاوت‌هاي شما هميشه بهترين است.

  • استحکام روحي، که بيش از حد و تحت‌تأثير حوادث روزمره است.

موادی بسیار دیگری از این دست نیز وجود دارد؛ مواردی که برای کم‌ارزش جلوه‌ دادن آن دسته از تصمیم‌ها و قضاوت‌های استدلالی بی‌روح، اما درخشان به کار می‌رود.

وجود ظرفيتي براي اشتباه کردن، نشانه‌اي از مراحل بالاتر هوش است.

اچ. پرايس، 1953

ایده‌پردازی. کار کردن روي مقوله‌ی ایده‌پردازی به‌طور خاص شگفت‌انگيز است. مشخص شده است که مردمی که در گروه‌هاي ایده‌پردازی فعال هستند، نسبت به زماني که به تنهايي کار مي‌کنند به راه‌حل‌های «خلاقانه‌تر» بیش‌تر و بهتری دست پیدا می‌کنند. نظريه ایده‌پردازی می‌گوید که شما يک روند را دنبال می‌کنيد («بيش‌تر بهتر است»، آزادي‌خواهي تشويق مي‌شود، هيچ انتقادي مجاز نيست) و به نتايجی عالي می‌رسید. اما اطلاعات به دست آمده از نوع ديگري سخن مي‌گويد: به نظر مي‌رسد که مردم به تنهايي بهتر کار مي‌کنند. چرا؟ در ابتدا، ترس از ارزيابي. به اين معني است که افراد در گروه‌ها خودآگاه هستند و مي‌توانند خودسانسور ايده‌هاي خوبشان باشند. زيرا که ديگران ممکن است از آن‌ها ناراضي شوند. دوم، از دست دادن موقعيت اجتماعي پا به میدان می‌گذارد؛ آن‌جا که افراد گروه‌ به سادگي اجازه مي‌دهند که ديگران همه‌ی کارها را انجام دهند. سوم، مسدودسازي توليد؛ به اين معني که مردم مي‌گويند نمي‌توانند به طور واضح با تمام عوامل حواس‌پرتي که در اطرافشان است فکر کنند. داوران چشم به آنان دوخته‌اند... اگر به اين‌ها نتايج افرادي را که به تنهايي بر روي يک مشکل، به طور خلاقانه‌ی کار مي‌کنند اضافه کنيد، آن‌ها پاسخ‌هاي بهتر و بيش‌تري نسبت به يک گروه ایده‌پردازی ارائه مي‌‌دهند.

تصميم‌گيري در گروه‌ها. مردم به طور گروهی قضاوت بهتري ارائه می‌دهند يا به تنهايي؟ در اين زمينه، ادبيات روانشناختي ـ اجتماعي جذاب و نسبتاً دور از عقلي وجود دارد. این نظريه می‌گوید که به هنگام تصميم‌گيري، مراحل مختلفي را می‌گذرانیم: وضعيت را تجزيه و تحليل مي‌کنيم؛ براي اهدافمان تصميم مي‌گيريم؛ تصميم مي‌گيريم که چگونه تصميم بگيريم (چه کسي، چه زماني ، چگونه و کجا) و سپس به دنبال راه‌حل‌هاي جايگزين خوب مي‌رويم؛ جايگزين‌ها را ارزيابي مي‌کنيم؛ گزينه‌اي را انتخاب مي‌کنيم؛ آن را بررسي مي‌کنيم و از عواقب آن درس مي‌گيريم. سؤالي اصلي اغلب ناديده گرفته مي‌شود آن هم اين است که چگونه تصميم مي‌گيريم ـ آيا بايد اين کار را به تنهايي انجام دهيم يا از متخصصان کمک بخواهیم؟

قطبي شدن گروه. به همان اندازه علاقه و دلبستگی هم به قطبي شدن گروه وجود دارد. بسياري از مردم فرض مي‌کنند که اگر یک گروه (نه یک فرد) تصميم‌ بگيرد (مانند هيئت‌مديره‌ای در یک سازمان يا هيئت منصفه‌ای در دادگاه ) تصميم‌ها متعادل‌تر کم‌تر افراطي خواهد بود تا زمانی که افرادي همان داوری‌ها را به تنهایی انجام دهند. با اين حال، تصميم‌ گروهي اغلب افراطي‌تر هستند. اولاً، بسياري از مردم مقايسه‌هاي اجتماعي مي‌کنند؛ به اين ترتيب که خودشان را با افراد دیگر گروه مقايسه مي‌کنند. در انجام اين کار هم به شدت براي حفظ ارزش‌هاي فرهنگي خاصي درباره‌ی عدالت، انصاف، خطر و غيره تلاش مي‌کنند. بنابراين در مواردي مانند آلودگي محيط‌زيست يا حفاظت از کودکان، گروه‌ها احتمالاً بسيار محافظه‌کار و مخالف خطرکردن هستند (بيش‌تر از افراد)، در حالي که در مسائل ديگر مانند مشاوره در تغيير شغل يا تعطيلات ماجراجويانه، معکوس عمل می‌کنند. ديگر اين‌که، در گروه،‌ ممکن است اطلاعاتي بسيار متقاعدکننده از طرف فردي مطمئن و صریح شنيده شود که آن‌ها را به سمت موقعيتي خاص سوق ‌دهد.

گروه‌انديشي

مطالعات بسياري بر روي گروه‌هايي که تصميمات بسيار ضعيفي گرفته‌اند، منجر به توسعه‌ی مفهوم گروه‌انديشي شده است. اين اتفاق زماني مي‌افتد که گروه‌ها تصور مي‌کنند آسيب‌پذيرند و وقتي زمان زياد را صرف عقلانيت مي‌کنند (به‌عنوان مخالفت با عقلاتی بودن در مورد موضوعی که بر آن تمرکز دارند) کاملاً به اين باور تمایل دارند که از نظر اخلاقي و رفتاری برتر از ديگرانند و زمان زيادي را هم صرف چنین تصور منفی‌ای درباره‌ی دیگران می‌کنند. هم چنین فشار زیاد و ناسالمي را براي«سر به راه بودن» يا «بيان وفاداري» تحمل مي‌کنند. اين امر آن‌ها را به سمت خودسانسوري عقايد مخالف و ارائه‌ی دادگري‌هاي خوب يا مهم هدايت مي‌کند. در حقيقت اين گروه‌ها اغلب «نگهبانان ذهني» دارند که اطمينان مي‌دهد که همه به همان شيوه فکر مي‌کنند. اين موضوع نيز منجر به بروز تصور يک‌پارچگي‌ای مي‌شود که واقعاً وجود خارجي ندارد.

چکيده‌ی مطلب-قضاوت اغلب تحت‌تأثير محیطی است که در آن انجام می‌شود.-گاه‌شمار

نظريه‌ی ایده‌پردازی مطرح شد.
تصميم‌گيري گروهي مخاطره‌آميز نشان داده شد.
گروه‌انديشي توضيح داده شد.
کانمن، اسلويک و تورسکي، قضاوت نامعلوم: اکتشافات و جانبداري‌ها.
روانشناس کانمن برنده‌ی جايزه‌ی نوبل اقتصادي شد.
1957 
1961 
1972
1982 
2002 

[1] Heuristic

[2] The representativeness heuristic

[3] The availability heuristic

[4] The anchoring heuristic

[5] Business biases

---------------------------------- 

برای مشاهده قسمت های قبلی این مقاله به لینک زیر مراجعه نمایید:

سری مقالات 50 ایده روانشناسی

برای مطالعه مطالب مشابه عضو کانال سایت انگلیسی کانون شوید:

کانال سایت انگلیسی کانون

---------------------------------

منبع :

Menu